منو
 صفحه های تصادفی
شاهان فیلسوف
توکسوپلاسموز
توابع صعودی و نزولی
کاتالیزور
نقش عوامل محیطی در نقایص مادرزادی
بار تصویری
توصیف آماری وضعیت مشتریان گلدکوئست
کاکتوس تافتونی
جایگاه دوستی با علی علیه السلام
متاسینابر
 کاربر Online
814 کاربر online
Lines: 1-15Lines: 1-18
-وقتی ((عبیدالله)) از ورود امام حسین علیه السلام به کربلا خبردار شد، در نامه‌ای خطاب به او نوشت:« به من خبر رسیده است که در کربلا فرود آمده‌ای. امیر المؤمنین ((یزید)) به من نوشته است که سر بر بالین ننهم و یک وعده غذای سیر نخورم تا تو را به خداوند لطیف و خبیر ملحق کنم یا به حکم من و یزیدتسلیم شده وبایزیدبن معاویه بیعت کنی. والسلام. » +وقتی ((عبیدالله بن زیاد|عبیدالله)) از ورود ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام)) به ((کربلا)) خبردار شد، در نامه‌ای خطاب به او نوشت:« به من خبر رسیده است که در کربلا فرود آمده‌ای. امیرالمؤمنین ((یزید بن معاویه|یزید)) به من نوشته است که سر بر بالین ننهم و یک وعده غذای سیر نخورم تا تو را به خداوند لطیف و خبیر ملحق کنم یا به حکم من و یزید تسلیم شده و با یزید بن معاویه بیعت کنی. والسلام. »
 امام وقتی نامه را خواند، آن را کناری انداخت و فرمود: « کسانی که خشنودی آفریده‌ها را با خشم آفریدگار خریدند، رستگار نخواهند شد.»  امام وقتی نامه را خواند، آن را کناری انداخت و فرمود: « کسانی که خشنودی آفریده‌ها را با خشم آفریدگار خریدند، رستگار نخواهند شد.»
 فرستاده عبیدالله گفت:« ای ابا عبدالله! جواب نامه را چه می‌دهی؟»  فرستاده عبیدالله گفت:« ای ابا عبدالله! جواب نامه را چه می‌دهی؟»
-امام فرمود:« این نامه‌ها جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.»
چون قاصد نزد عبیدالله بازگشت و پاسخ امام را گفت، ابن زیاد بر آشفت و ((عمر بن سعد|عمر بن سعد )) را که تازه فرمان خلافت ری را گرفته بود و عازم ری بود، احضار کرد و به او فرمان داد به جنگ حسین برود. عمر بن سعد از جنگ با حسین علیه السلام عذر خواست.
+امام فرمود:« این نامه‌ را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.»
چون قاصد نزد عبیدالله بازگشت و پاسخ امام را گفت، ابن زیاد بر آشفت و ((عمر بن سعد|عمر بن سعد)) را که تازه فرمان خلافت ((ری)) را گرفته بود و عازم ری بود، احضار کرد و به او فرمان داد به جنگ حسین برود. عمر بن سعد از جنگ با حسین علیه السلام عذر خواست.
 عبیدالله گفت:« پس آن فرمان ولایت ری را پس بده.»  عبیدالله گفت:« پس آن فرمان ولایت ری را پس بده.»
 عمر بن سعد که که عاشق ولایت ری بود، به ابن زیاد گفت:« امروز را به من مهلت بده تا کمی فکر کنم.»  عمر بن سعد که که عاشق ولایت ری بود، به ابن زیاد گفت:« امروز را به من مهلت بده تا کمی فکر کنم.»
 در تاریخ نوشته‌اند عمر سعد تا سحر در اندیشه بود و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد:« آیا حکومت ری را رها کنم با اینکه آرزوی من است؟ یا بازگردم و با کشتن حسین، خود را در معرض مذمت و شماتت خلق خدا قرار دهم؟ در کشتن حسین آتشی است که نمی‌توان از آن گریخت؛ حکومت ری هم نور چشم من است.»  در تاریخ نوشته‌اند عمر سعد تا سحر در اندیشه بود و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد:« آیا حکومت ری را رها کنم با اینکه آرزوی من است؟ یا بازگردم و با کشتن حسین، خود را در معرض مذمت و شماتت خلق خدا قرار دهم؟ در کشتن حسین آتشی است که نمی‌توان از آن گریخت؛ حکومت ری هم نور چشم من است.»
-منابع: قصه کربلا، ص 217.
مقتل الحسین مقرم، ص 197.
+!منابع:
*
قصه کربلا، ص 217.
*مقتل الحسین مقرم، ص 197.
-مراجعه شود به:

((واکنش امام به شنیدن نام کربلا))
+!مراجعه شود به:
*((واکنش امام حسین علیه السلام به شنیدن نام کربلا))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 28 فروردین 1384 [06:54 ]   4   شکوفه رنجبری      جاری 
 یکشنبه 25 بهمن 1383 [07:02 ]   3   عبدالله حقیقت      v  c  d  s 
 دوشنبه 18 آبان 1383 [11:28 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 دوشنبه 29 تیر 1383 [08:55 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..