میراث فرهنگی و تمدنی سلجوقیان
« 590- 430 ق / 1194-1038 م»
عهد
سلجوقیان از نظر بسط و توسعه دانش و ادب یکی از ممتازترین دوران تاریخ ایران محسوب میشود. در این عصر، مدارس توسعه یافت و علما مورد تشویق و حمایت قرار گرفتند. کثرت نسبی آثار علمی و ادبی این دوران، تا قرنها بعد عصر سلجوقی را همچون درخشندهترین ادوار فرهنگ و دانش در تمام تاریخ ایران نشان داد. در زمینه هنر، خاصه در هنر معماری، عصر سلجوقیان را دوره
رنسانس، شکوفایی شیوههای بدیع و تازه معماری میدانند. بنای
مسجد جامع
اصفهان، هر چند شامل ترمیم و افزودن قسمتهای تازه بر روی مسجد کهنه و قدیمی بود، نشانهای از آغاز یک نهضت هنری را عرضه داشت. در پی آن، مسجد زواره «530 ق / 1135 م» و مسجدهای مشابه دیگری که در همان ایام در اردستان،
گلپایگان و
بروجرد تأسیس، ترمیم و یا تعمیر شد، در جزء جزء بنا، آثاری از سلیقه بدیع و هنر معماری شکوفا شده سلجوقیان را در خود حفظ کرد. حیات دینی، البته در این دسته از ابنیه، کاملاً بارز و قابل ملاحظه بود، حتی بقعهای هم که در همین سالها در مرو برای مقبره سلطان سنجر بنا کردند، یادگار به جای ماندنی از معماری عصر سلجوقی است که از تأثیر حیات دینی مایه دارد. گنبدهایی که در مساجد و بقعهها، در همین دوره و ادوار بعد به وجود آمد نیز، همین زمینه شعور مذهبی را در شکل سمان گونه و فیروزهای آن عرضه میکند. با این حال، تزیینات، کتیبهها، و مقرنسهای سلجوقی هم حتی در ادوار بعد هم تأثیر شگرف خود را در بناهای آینده باقی گذاشت. اما در دیگر فنون نیز، هنرمندان سلجوقی، یک هنر پیشرو ممتاز است.
رواج موسیقی در عهد سلجوقی
در دیوان برخی شاعران عصر، از جمله
خاقانی، از آلات و آهنگهای موسیقی چنان یاد میشود که از رواج و اهمیت فوق العاده آن حکایت میکند. در زمینه فلزکاری و مجلس پردازی در داخل و خارج ظروف نیز این نوع آوری کاملاً پیداست. در اواخر این عهد، هنر سفال سازی هم، چنان که اغلب محققان خاطر نشان کردهاند، به عالیترین مرحله کمال خود رسید. بیگفتگو، پیداست که آن چه در هنرهای عهد
مغول ظاهر شد، خود از میراث عهد سلجوقی به شدت متأثر بود، چنان که در شعر و شاعری هم کمالی که در کلام سعدی، مولانا، و حفظ ظاهر گشت، متأثر از شیوه کمال اسمعیل، خاقانی و انوری بود. تداول رقص و سما در بین صوفیه این عهد، زمینه رواج این هنر را در مجالس عیش و طرب در بین عام و خاص نشان میدهد.
شیوع تجمل گرایی و پیدایش رنسانس هنری سلجوقیان
از علاقهای هم که در این دوره به مراتب بیش از ادوار گذشته، به صنایع بدیع شهری اظهار میشد، و ادیب صابر و عبدالواسع جبلی در دستگاه سلطان سنجر از سرآمدان عصر بودند، شیوع ذوق تجمل گرایی را که یک عامل عمده در پیدایش رنسانس هنری است، حکایت دارد. این نکته هم که در شعر آن دوران، از جمله در کلام انوری، خاقانی و ظهیرالدین فاریابی، به نحو بارزی شامل اشارات و تعلمیحات به علوم رایج عصر و اصطلاحات و الفاظ قرآنی، عرفانی، و فلسفی است، حاکی از ارتباط آن با محیط اعیانی عصر و متناسب با ذوق طبقات تربیت یافته وابسته به دیوان و درگاه است که لاجرم تفنن گرایی آنها در پسند شعر، عامل عمدهای در نفوذ روحیه نوگرایی و
رنسانس در ادبیات همچون هنر بود.
رواج علوم و توسعه مدارس در عهد سلجوقیان
انعکاس این گونه اشارات و تعلیمات در شعر عهد سلجوقی، در عین حال نتیجه رواج علوم و توسعه مدارس عهد سلجوقی است. دوران سلاجقه نه تنها دوران رواج علوم، بلکه اوج ابداع و نوآوری در آن زمینه بود. فقط عمر خیام نیشابوری «517 ق / 1123 م» که در زمینه ابداع مسایل ریاضی و ریاضیات، توانست خود را از علمای عصر ممتاز سازد تا بدان جا که در تاریخ علوم عالم، این دوره را عصر عمر
خیام بنامند، خود نمونهای از ویژگیهای عصر طلایی شکوفایی علوم در عهد سلجوقی است.
از سایر علمای آن عصر، ابو روح زرین دست، چشم پزشکی نام آور بود و در این زمینه رسالهای هم به نام نورالعیون «حدود 480 ق / 1087 م» نوشت. سید اسمعیل جرجانی «وفات 536 ق / 1141 م» مؤلف ذخیره خوارزمشاهی و خُفی علایی در طب نیز، در این ایام در قلمرو
خوارزمشاهیان به عنوان یک طبیب عالی مقام شناخته میشد. عین الزمان حسن قطان مروزی، که حکیم و عالم طبیعی بود و در طب و هندسه هم مهارت داشت، رسالهای به فارسی به نام گیهان شناخت، تألیف کرد «حدود 500 ق / 1106 م» که شامل گزیده معارف عصر در زمینه علوم طبیعی بود. ابو حاتم اسفزاری «وفات 515 ق / 1121 م» معاصر حکیم عمر خیام نیز در بین علمای عصر در هندسه و جراثقال و حرکت کواکب، مطالعات علمی ارزندهای داشت، و رسالهای به فارسی موسوم به کائنات جوّ در این زمینه به او منسوب است.
ظهیرالدین ابوالمحامد مسعودی، از اهالی غزنه، مؤلف کتاب
کفایة التعلیم «542 ق / 1147 م»، ابوالفتح خازنی، مؤلف اثری به نام میزان الحکمه، و ابوبکر خَرَقی «وفات بعد از 536 ق / 1142 م» مؤلف کتابی به نام منتهی الادراک فی تقسیم الافلاک، از علمای ریاضی، مکانیک و نجوم در این عصر به شمار میروند.
توسعه منطق،حکمت و کلام در عهد سلجوقیان
البته توسعه دانش در این عصر منحصر به علوم طبیعی و ریاضی نبود و در منطق و حکمت و کلام هم، آثار قابل ملاحظهای، حتی به فارسی نوشته شد که برای تاریخ علم خالی از اهمیت نیست. درست است که فلسفه - به ویژه حکمت سینایی - در این عصر مورد انتقاد متشرعه
اهل سنت واقع شد و از جمله امام ابو حامد محمد غزالی «وفات 505 ق / 1111 م» ایرادهایی بر آن وارد ساخت که تا چندین نسل بعد به وسیله متفکران اهل شرع تکرار شد، اما این اعتراضات؛ بر خلاف مشهور، به کلی مانع از توجه مستعدان عصر به حکمت و مسایل فلسفی نگردید. غیر از ابو حامد غزالی که بر عقاید اهل فلسفه اعتراض کرد؛ تاج الدین عبدالکریم شهرستانی «545 ق / 1150 م»، مؤلف کتاب معروف الملل و النحل نیز در رسالهای به نام مصارع الفلاسفه به مبارزه با فیلسوفان برخاست. همچنین
فریدالدین عمر بن غیلان بلخی «وفات 582 ق / 1186 م» نیز چندین رساله در نقد تعلیم ابن سینا و ردّ بر آراء و افکار حکماء در مسأله حدوث و معاد تألیف کرد که موضع متکلمان اهل سنت را نسبت به فلسفه نشان میدهد. اما حکمت اشراقی نیز که به وسیله
شهاب الدین سهروردی یحیی بن حبش - معروف به شیخ اشراق «مقتول در 587 ق / 1191 م» به وجود آمد، متضمن میراث حکمت ایرانی بود. تعداد آثار فلسفی هم که او به زبان فارسی - اما با رمز و تمثیل - انشاء کرد، تعلیم فلسفی او را در این سالهای پایان عصر سلجوقی با فرهنگ ایرانی مربوط نشان میدهد. از سایر متکلمان و متفکران اواخر عهد سلجوقی، امام فخرالدین محمد بن عمر الرازی - معروف به
فخر رازی - «وفات 606 ق / 1209 م» که در عین حال فیلسوف هم بود و شرح او بر کتاب الاشارات و التنیهات ابن سینا هم به قدری متضمن اعتراضات بر اقوال و آراء شیخ الرئیس است که محققان شرح او را جرح و خود او را به خاطر همین تشکیلات، گه گاه امام المُشکّکین خواندهاند.
ظهور عالمان برجسته در علم لغت، تفسیر و ادب عربی
در علم لغت، تفسیر و ادب عربی هم در این دوره علمای بزرگ ظهور کردند که بعضی از آنها در تاریخ لغت و ادب اسلامی شهرت پایدار یافتند. از این جمله؛ ابوالفضل میدانی «518 ق / 1124 م» مؤلف کتاب مجمع الامثال و کتاب السامی فی السامی، ابو عبدالله الزوزنی «489 ق / 1096 م» صاحب کتاب المصادر، ابوالقاسم محمود بن عمر الزفحشری «538 ق / 1143 م» صاحب کتاب الکشاف فی تفسیر القرآن را میتوان یاد کرد. در واقع کثرت علماء تفسیر و فقه و کلام و ادب عربی در این دوره به حدی است که ذکر مجرد نام آنها ممکن نیست. بدون شک توسعه مدارس در این عصر، هر چند اکثر آنها به تعلیم علوم شرعی اختصاص داشت، عامل عمدهای در پیدایش علمای بزرگ و آمادگی اذهان طالبان علم در رشتههای دیگر بود.
نظامیههای عهد سلجوقی
در زمینه مدارس، تقریباً سراسر این عصر به خاطر نظامیههایش ممتاز است. اما نظامیهها، بر خلاف آن چه گه گاه مورخان ادعا کردهاند، به هیچ وجه نخستین مدارس در ایران محسوب نمیشوند و این که برخی مورخان خواجه نظام الملک طوسی را بانی اولین مدارس در عالم اسلامی خواندهاند، البته مسامحه آمیز و خلاف واقع است. در ایران بیش از عهد سلجوقیان، مدارس مختلفی وجود داشت و حتی شیعه که درآن زمان جزو اقلیت مذهبی بود در اکثر بلاد در قم و کاشان و ری و بیهق و آوه و بلاد دیگر برای خود مدارس خاص داشت.
عصر سلجوقی علی رغم دستاوردهای غنی فرهنگی و تمدنی آن، هنوز بازشناسی جامعی توسط محققان و پژوهشگران برای آن دوره پر رونق از تاریخ و هنر و فرهنگ ایرانی به عمل نیامده است و بازتاب انوار پرتلألوء آن در ادوار بعدی شناخته نشده است.