- | میان سبک پارسی ـ هلنی (قرن سوم ق .م.) میان سبک پارسی ـ هلنی در شهرسازی ایران ، با امتزاج دو فلسفه و دو فرهنگ شکل گرفت. یکی فلسفه مبتنی بر منشآ فرهنگی شکلگیری دولت، و دیگری مبتنی بر منشآ مادی شکلگیری دولت. در فلسفه نخست که ایرانی بود، قدرت دولت الهی و آسمانی به حساب می آمد و حمایت مغان را به همراه داشت و لذا با دین زرتشت همراه بود. اما در فلسفه دوم قدرت دولتی ناشی از اقتداری محسوب میشد که بر مبنای « قرارداد اجتماعی » شکل گرفته و « زمینی » می باشد. دولت سلوکی برای تحکیم خود و گسترانیدن سلطهاش بر سرزمینهای مفتوحه ، بیش از 400 نو شهر در کنار قلاع نظامی ایجاد کرد که مشهورترین آنها شهر « صددروازه » حدود دامغان امروزی بود. شهرهای پارسی ـ هلنی براساس نزدیکی به راههای اصلی ، نزدیکی به قلاع نظامی یا شهرهای قدیمی و با توجه به اهمیت سوقالجیشی مکانیابی شده بودند. نوشهرهای این دوره با توجه به ریشه یونانی ، مرکز عمده دادوستد و تجارت، و با توجه به ریشه پارسی به گسترش روابط بازرگانی و صنعتی با روستاهای تحت نفوذ میپرداختند و شهر به مجموعه قلعه شهر و روستاهای به هم پیوسته اطلاق میشد. سازمان فضایی ـ کالبدی نوشهرهای سبک پارسی ـ هلنی ، مانند طرح عهد کلاسیک ، هیپوداموس و شبکه معابر شطرنجی و با مقیاس انسانی بوده است. میدان مانند « آگورا » مرکز مبادلات فرهنگی ، تجاری و اداری و تجلیگاه کالبدی دو فلسفه یونانی و ایرانی محسوب می گشت. شهر سبک پارسی ـ هلنی مانند شهر پارسی و دولت شهر یونانی ، مرکز استقرار طبقات ممتاز اجتماعی بود و تنها شهروندان همراه شده با دولت سلوکی و اشرافیت یونانی و بومی نزدیک آنان در شهرها ساکن می شدند و سایر مردم در نقاط زیستی اطراف شهر سکونت داشتند. |
+ | __میان سبک پارسی ـ هلنی__ در شهرسازی ایران، با امتزاج دو ((فلسفه)) و دو ((فرهنگ)) شکل گرفت. یکی فلسفه مبتنی بر منشآ فرهنگی شکلگیری ((دولت))، و دیگری مبتنی بر منشآ مادی شکلگیری دولت. در فلسفه نخست که ایرانی بود، قدرت دولت الهی و آسمانی به حساب می آمد و حمایت مغان را به همراه داشت و لذا با دین ((زرتشت)) همراه بود. اما در فلسفه دوم قدرت دولتی ناشی از اقتداری محسوب میشد که بر مبنای (قرارداد اجتماعی) شکل گرفته و زمینی می باشد. دولت ((سلوکی)) برای تحکیم خود و گسترانیدن سلطهاش بر سرزمینهای مفتوحه ، بیش از 400 نو شهر در کنار قلاع نظامی ایجاد کرد که مشهورترین آنها شهر ((صددروازه)) حدود ((دامغان)) امروزی بود. شهرهای پارسی ـ هلنی براساس نزدیکی به راههای اصلی ، نزدیکی به قلاع نظامی یا شهرهای قدیمی و با توجه به ((اهمیت سوقالجیشی)) مکانیابی شده بودند. نوشهرهای این دوره با توجه به ریشه یونانی ، مرکز عمده ((دادوستد)) و تجارت، و با توجه به ریشه پارسی به گسترش روابط بازرگانی و صنعتی با روستاهای تحت نفوذ میپرداختند و شهر به مجموعه قلعه شهر و روستاهای به هم پیوسته اطلاق میشد.
سازمان فضایی ـ کالبدی نوشهرهای سبک پارسی ـ هلنی ، مانند طرح عهد کلاسیک ، ((هیپوداموس)) و ((شبکه معابر شطرنجی)) و با مقیاس انسانی بوده است. میدان مانند (( آگورا)) مرکز مبادلات فرهنگی، تجاری و اداری و تجلیگاه کالبدی دو فلسفه یونانی و ایرانی محسوب می گشت. شهر سبک پارسی ـ هلنی مانند شهر پارسی و دولت شهر یونانی، مرکز استقرار طبقات ممتاز اجتماعی بود و تنها شهروندان همراه شده با دولت سلوکی و اشرافیت یونانی و بومی نزدیک آنان در شهرها ساکن می شدند و سایر مردم در نقاط زیستی اطراف شهر سکونت داشتند. |