منو
 کاربر Online
790 کاربر online
تاریخچه ی: منشأ دین از نظر دانشمندان اسلامی

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:2


این دانشمندان اکثرا برای دین منشأ فطری و عقلی در نظر می گیرند.کسانی چون علامه طباطبایی و استاد شهید مطهری روی این موضوع بسیار بحث نموده اند.

نظر علامه طباطبایی


  • علامه طباطبائی می نویسد:
تأمل در این موضوع که اعتقاد به خدا همیشه در میان بشر بوده است موجب طرح این سؤال می شود که علت پیدایش مفاهیم دینی که در رأس آنها مفهوم خدا قرار دارد چیست؟
وی پاسخ میدهد که انسان به حسب فطرت خویش حقیقت جو است، همیشه در جستجوی حق و پیرو حق است. او این میل را از کسی یاد نگرفته است و اگر گاهی زیر بار حق نمی رود به دلیل گرفتاری به خطا و اشتباه است (خلاصه تعالیم اسلام، 35).
    • انسان با فطرت الهی خود با مشاهده هر پدیده و حادثه ای، علت و سبب پیدایش آن را جستجو میکند، همین کنجکاوی و بحث از علل و اسباب او را وا می دارد که درباره پیدایش جهان آفرینش و نظام شگفت انگیز آن کنجکاوی نماید. از این طریق است که انسان دلایل فراوانی بر وجود خدا و آفریننده جهان می یابد.

  • به اعتقاد وی از آنجا که مفاهیم خدا و دین با طبیعت عقلانی و منطقی بشر و همچنین با تمایلات فطری و ذاتی او ارتباط دارد. جستجوی علل روانی و خاص و یا اجتماعی برای آنها درست نیست. کسانی که عوامل روانی و یا اجتماعی را منشأ دین و مفاهیم دین و توجه بشر به خدا دانسته اند قبلاً چنین فرض کرده اند که عامل عقلانی و منطقی یا تمایل فطری و ذاتی در کار نبوده است (اصول فلسفه، ج 5، ص3).

  • به نظر او، چون بشر از قدیمی ترین ایام به مفهوم علیت و معلولیت پی برده است، همین امر او را متوجه مبدأ کل کرده است . به علاوه مشاهده نظامهای حیرت آور جهان از همان آغاز، او رابه این اندیشه سوق داده است که این جهان منظم آفریننده دانا و توانایی داشته است.

  • وی به استناد به آیه 87 سوره زخرف و آیه 25 سوره لقمان می گوید: تأمل در این مطلب که اعتقاد به خدا همیشه در میان بشر بوده ، روشن می کند که خدا شناسی فطری انسان است و بشر با فطرت خدادادی خود خدایی برای آفرینش جهان اثبات میکند (خلاصه تعالیم اسلام ، ص 32) .
  • او در تفسیر آیه 30 سوره روم نیز دین را فطری بشری دانسته و می گوید: به حکم عقل باید دین که همان اصول، سنن و قوانین عملی است که سعادت واقعی انسان را ضمانت میکند، از احتیاجات و اقتضا آت خلقت انسان منشأ گرفته باشد (المیزان، ج 31، ص309) .

  • وی راجع به تفسیر همین آیه می گوید: دین فطری بشر است و چیزی که با خلقت بشر در آب و گل او آمیخته بوده فطرت بشر آنرا رد نمی کند. در این آیه خداوند میان فطری بودن دین و جهل انسانها جمع کرده از یک سو فرموده است، دین خدا فطری بشر است و از یک سو فرموده بیشتر مردم نمی دانند . چرا که به نظر ما حقایق دین را از آنها پنهان نموده اند.
    • چنانکه به این مسئله در آیه 213 سوره بقره نیز اشاره میکند و می فرماید: با انبیاء کتاب فرستادیم به حق، تا میان مردم در آنچه اختلاف می کنند حکم کنند و مردم در آن کتاب اختلاف نکردند، مگر همانهایی که کتاب به سویشان آمده بود و باز اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه ادله ای روشن در حقاینت کتاب برایشان آمد و علت این اختلافشان مخالفت هایی بود که در بین خود داشتند.

    • علامه می فرماید : این آیه می فهماند که اختلاف در مطالب کتاب، ناشی از ستمگری علمایی بود که حامل علم به آن کتاب بودند و نتیجه می گیرد: پس اختلاف های دینی و انحراف از جاده صواب معلول ستمکاری علماء بوده که مطالب کتاب را برای مردم نگفتند و یا اگر گفتند تأویلش کردند، و یا در آن دست انداخته تحریفش نمودند.
حتی در روز قیامت هم خداوند متعال این ظلم علما را اعلام می دارد در آیه 45 و 44 سوره اعراف. (المیزان، ج 1، ص586). وی آیه 172 سوره اعراف را نیز مؤید فطری بودن خداپرستی میداند (المیزان ، ج 16، ص 231-191) .
  • او در عین حال که عقل و وجدان (فطرت) انسان را منشأ پیدایش دین و توجه انسان به خدا میداند ، نقش جامعه را در ظهور دین نادیده نمی گیرد. وی معتقد است که اصل اجتماعی بودن انسان احتیاج به بحث ندارد، زیرا هر فرد انسانی فطرتاً اجتماعی است (مجموعه و مسائل ، ص28) .
و می نویسد: زندگی اجتماعی امری است که انسان با فهم خدادادی خود به آن روی می آورد.(خلاصه تعالیم اسلام، ص14) .

  • وی در تفسیر آیات 213 بقره و 20 سوره یونس می فرماید: آنچه از این آیات استفاده می گردد ، این است که دین و جامعه رابطه دارند ولی جامعه علت ایجاد دین نیست علت پیدایش دین، خداست و با اینکه رابطه نخست آن دین با فطرت الهی انسان است اما برای ظهورش نیازمند به جامعه میباشد.
    • به نظر علامه این آیات می خواهند علت تشریع اصل دین و مکلف ساختن انسان به آن را بیان کنند که دین برای حل اختلافات ناشی از زندگی اجتماعی آمده است.
    • لذا از نظر طباطبائی جامعه هر چند در پیدایش دین تأثیر داشته است، اما هیچ گاه علت پیدایش آن نبوده بلکه تنها محل ظهور دین بوده است، علت پیدایش دین، خداست.

  • علامه طباطبائی دین را در ارتباط با ماورای طبیعت تعریف نموده و آن را باور داشت ها و دستورهای علمی و اخلاقی میداند که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند.
  • وی بر آن است که مفاهیم خدا و دین با طبیعت عقلانی و منطقی بشر و همچنین با تمایلات فطری و ذاتی او ارتباط دارد، تأمل در این مطلب که اعتقاد به خدا همیشه در میان بشر بوده است روشن میکند که خداشناسی، فطری انسان است .
از این روی عقل را زیر بنای دین و تعقل را شیوه تحصیل آن میداند. به نظر وی رابطه نخست دین با فطرت الهی انسان است اما برای ظهورش نیازمند به جامعه میباشد. وی معتقد است انسان از آن جهت که انسان است و از نیازها و غرایز و فطریاتی برخوردار است هرگز نمیتواند بدون ایجاد به خدا زندگی کند. از این رو، وی جستجوی خداوند را نتیجه ضروری ساختمان روانی انسان میداند که به صورت اسلام متجلی می شود و در همه کتابهای آسمانی مطرح بوده است.

  • نظریه علامه طباطبائی، مبتنی بر نظام انسان شناسی ایشان بوده و دارای پیش فرضهایی زیر میباشد. همه انسانها در انسانیت با یکدیگر مشترکند، انسانها دارای فطرت هستند، انسانها دارای نیازهای ثابت هستند.
اگر دین را به عنوان آنچه از ناحیه پیامبران بر مردم عرضه می شود، بداینم یعنی روش مخصوص در زندگی که صلاح دنیا را به گونه ای که موافق کمال اخروی و حیات دائمی باشد ، تأمین مینماید، معلوم است که منشأ دین وحی است (المیزان، ج 2، ص 187) .
اما آنچه پیامبران آورده اند چیزی است که اقتضای آن در سرشت و ذات انسان هست یعنی طلب، خواست و جستجوی آن در طبیعت و ذات انسان هست. در انسان فطرتی (تقاضایی) وجود دارد که بعثت پیامبران پاسخگویی به آن تقاضا است.
در واقع، آنچه که بشر به حسب سرشت خودش در جستجوی آن بوده است، پیامبران آن را بر او عرضه داشته اند. این همان فطرت است . از این رو، وی ضمن اثبات ضرورت این بر اساس کمال جویی و زندگی اجتماعی داشتن، به استناد به آیات قرآن، نظیر آیه 30 سوره دوم و آیات 172و 173 سورة اعراف به فطری بودن دین تأکید می ورزد.

  • از نظر علامه سنت تشریع مبتنی بر سنت تکوین است . در عالم تکوین نیز هر موجودی دارای هدفی است که به سوی آن در حرکت است. نوع انسان هم دارای غرضی است که باید جای مسیری خاص به آن برسد. این مسیر خاص را دین تعیین میکند. از این رو، فطری بودن دین به معنای مطابق بودن آن با نظام خلقت است (المیزان، ج 16، 182) .

  • البته در همین کتاب تفسیر المیزان بیان می کنند که: از نظر فلاسفه‏ى‏الهى و روان شناسان دین‏باور، سرچشمه‏ى دین‏گرایى انسان، عقل و فطرت او است;زیرا، بشر در نخستین مراحل آگاهى خویش، از واقعیت ‏خود و اشیاى پیرامون خودآگاه مى‏شود و رابطه‏ى خود را با اشیا و رابطه‏ى فى ‏مابین اشیا را درک مى‏کند و این‏ادراک اندیشه‏ى نیازمندى عمومى واقعیت‏هایى را که شناخته است، پدید مى‏آورد وازاین رهگذر، ذهن او متوجه موجودى مى‏شود که برآورنده‏ى نیاز سایر موجودات است (المیزان، ج‏8، ص‏349) .

نظر استاد مطهری


  • استاد مطهری نیز همین نظر علامه طباطبایی را تأیید می کند و به فطری بودن دین تأکید می ورزد و می فرماید:
دین از اول تا آخر جهان یکی است و وابستگی با فطرت و سرشت بشر دارد (ختم نبوت، ص 16-17) .
    • یا در جای دیگری می نویسد: یکی دیگر از جهاتی که نشانه هماهنگی تعالیم اسلامی با فطرت و طبیعت است و به آن امکان جاوید ماندن میدهد، رابطه علّی و معلولی احکام اسلامی با مصالح و مفاسد واقعی و درجه بندی احکام است.
در اسلام اعلام شده که احکام تابع یک سلسله مصالح و مفاسد واقعی است و اعلام شده که این مصالح و مفاسد در یک درجه نمی باشند (ختم نبوت، 62).
    • و نیز می گوید: رمز دیگر خاتمیت و جاودان بودن این دین، که آن نیز از هماهنگی با قوانین فطری سرچشمه می گیرد، این است که برای احتیاجات ثابت و دائم بشر، قوانین ثابت و لایتغیری در نظر گرفته و برای اوضاع و احوال متغیر وی وضع متغیری را پیشبینی کرده است (ختم نبوت ، ص 60).
    • و هماهنگ با قرآن مى گوید: ( فطرة الله التى فطر الناس علیها) ودین را فطری بشر می داند . بنابراین از نظر اسلام منشأ دین خداست و متناسب با فطرت بشر می باشد.

جواب یک پرسش :اگر کسی بپرسد که چرا ادیان منشأ الهی دارند؟

  • باید گفت که انسان علاوه بر احتیاجی که به برقراری مناسبات و روابط اجتماعی با یکدیگر دارند برای سیر تکامل روحی و معنوی خود نیز نیازمند هدایت و تربیت الهی اند که برنامه آن باید از جانب خداوند تشریع و ابلاغ گردد.
چون آدمی از ناحیه خود نمی تواند مقصود خدا را از خلقت بشر و سایر موجدات درک کند از خداوند انسان را از منظور خود آگاه ساخته و برنامه زندگی او را که مقتضی فطرت و طبیعت اوست برای وی تفهیم می کندو این برنامه شامل تکالیف الهی اجتماعی و فردی می باشد که در صورت عمل به آنها آدمی به سعادت جاودان نائل می گردد و وجود چنین مقرراتی برای تکامل وجودی انسان حتمی و ضروری است.

موجودات دیگر چون فاقد اراده و اختیارند جدای از این مقررات و قوانین پیروی می کنند و به بیراهه نمی روند. ولی انسان چون صاحب اختیار و اراده است و علاوه بر زندگی صوری و ظاهری دارای زندگی معنوی است.
برای اینکه از این آزادی سوء استفاده نکندو مواهب وجود را در راه فساد و تباهی بکار نبرد و همچنین طریق تأمین آسایش و سعادت حیات معنوی و عالم پس از مرگ را بداند ، محتاج به اجرای یک سلسله مقررات دقیق و منظم زندگی است که از روی مصلحت و حکمت از جانب خداوند برای هدایت آدمیان به منظور ارشاد به سوی تکامل مادی و معنوی آنها تشریع گردیده است که مجموعه آنها بنام دین نامیده میشود که بر خلاف نظر مادیون پدیده مادی نبوده بلکه منشأ الهی دارد.

البته خداوند به علت عدم ارتباط با انسانها از طریق حواس طبیعی از طریق وحی و نبوت برنامه زندگی آدمی را به او تعلیم میدهد و او را در مسیر تکامل ابدی و معنوی هدایت میکند.




این دانشمندان اکثرا برای دین منشأ فطری و عقلی در نظر می گیرند.کسانی چون علامه طباطبایی و استاد شهید مطهری روی این موضوع بسیار فعالیت نموده اند.

نظر علامه طباطبایی


  • علامه طباطبائی می نویسد:
تأمل در این موضوع که اعتقاد به خدا همیشه در میان بشر بوده است موجب طرح این سؤال می شود که علت پیدایش مفاهیم دینی که در رأس آنها مفهوم خدا قرار دارد چیست؟
وی پاسخ میدهد که انسان به حسب فطرت خویش حقیقت جو است، همیشه در جستجوی حق و پیرو حق است. او این میل را از کسی یاد نگرفته است و اگر گاهی زیر بار حق نمی رود به دلیل گرفتاری به خطا و اشتباه است (خلاصه تعالیم اسلام، 35).
    • انسان با فطرت الهی خود با مشاهده هر پدیده و حادثه ای، علت و سبب پیدایش آن را جستجو میکند، همین کنجکاوی و بحث از علل و اسباب او را وا می دارد که درباره پیدایش جهان آفرینش و نظام شگفت انگیز آن کنجکاوی نماید. از این طریق است که انسان دلایل فراوانی بر وجود خدا و آفریننده جهان می یابد.
  • به اعتقاد وی از آنجا که مفاهیم خدا و دین با طبیعت عقلانی و منطقی بشر و همچنین با تمایلات فطری و ذاتی او ارتباط دارد. جستجوی علل روانی و خاص و یا اجتماعی برای آنها درست نیست. کسانی که عوامل روانی و یا اجتماعی را منشأ دین و مفاهیم دین و توجه بشر به خدا دانسته اند قبلاً چنین فرض کرده اند که عامل عقلانی و منطقی یا تمایل فطری و ذاتی در کار نبوده است (اصول فلسفه، ج 5، ص3).
  • به نظر او، چون بشر از قدیمی ترین ایام به مفهوم علیت و معلولیت پی برده است، همین امر او را متوجه مبدأ کل کرده است . به علاوه مشاهده نظامهای حیرت آور جهان از همان آغاز، او رابه این اندیشه سوق داده است که این جهان منظم آفریننده دانا و توانایی داشته است.
  • وی به استناد به آیه 87 سوره زخرف و آیه 25 سوره لقمان می گوید: تأمل در این مطلب که اعتقاد به خدا همیشه در میان بشر بوده ، روشن میکند که خدا شناسی فطری انسان است و بشر با فطرت خدادادی خود خدایی برای آفرینش جهان اثبات میکند (خلاصه تعالیم اسلام ، ص 32) .
  • او در تفسیر آیه 30 سوره روم نیز دین را فطری بشری دانسته و می گوید: به حکم عقل باید دین که همان اصول، سنن و قوانین عملی است که سعادت واقعی انسان را ضمانت میکند، از احتیاجات و اقتضا آت خلقت انسان منشأ گرفته باشد (المیزان، ج 31، ص309) .
  • وی راجع به تفسیر همین آیه می گوید: دین فطری بشر است و چیزی که با خلقت بشر در آب و گل او آمیخته بوده فطرت بشر آنرا رد نمی کند. در این آیه خداوند میان فطری بودن دین و جهل انسانها جمع کرده از یک سو فرموده است، دین خدا فطری بشر است و از یک سو فرموده بیشتر مردم نمی دانند . چرا که به نظر ما حقایق دین را از آنها پنهان نموده اند.
    • چنانکه به این مسئله در آیه 213 سوره بقره نیز اشاره میکند و می فرماید: با انبیاء کتاب فرستادیم به حق، تا میان مردم در آنچه اختلاف می کنند حکم کنند و مردم در آن کتاب اختلاف نکردند، مگر همانهایی که کتاب به سویشان آمده بود و باز اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه ادله ای روشن در حقاینت کتاب برایشان آمد و علت این اختلافشان مخالفت هایی بود که در بین خود داشتند.
    • علامه می فرماید : این آیه می فهماند که اختلاف در مطالب کتاب، ناشی از ستمگری علمایی بود که حامل علم به آن کتاب بودند و نتیجه می گیرد: پس اختلاف های دینی و انحراف از جاده صواب معلول ستمکاری علماء بوده که مطالب کتاب را برای مردم نگفتند و یا اگر گفتند تأویلش کردند، و یا در آن دست انداخته تحریفش نمودند.
حتی در روز قیامت هم خداوند متعال این ظلم علما را اعلام می دارد در آیه 45 و 44 سوره اعراف. (المیزان، ج 1، ص586). وی آیه 172 سوره اعراف را نیز مؤید فطری بودن خداپرستی میداند (المیزان ، ج 16، ص 231-191) .
  • او در عین حال که عقل و وجدان (فطرت) انسان را منشأ پیدایش دین و توجه انسان به خدا میداند ، نقش جامعه را در ظهور دین نادیده نمی گیرد. وی معتقد است که اصل اجتماعی بودن انسان احتیاج به بحث ندارد، زیرا هر فرد انسانی فطرتاً اجتماعی است (مجموعه و مسائل ، ص28) .
و می نویسد: زندگی اجتماعی امری است که انسان با فهم خدادادی خود به آن روی می آورد.(خلاصه تعالیم اسلام، ص14) .
  • وی در تفسیر آیات 213 بقره و 20 سوره یونس می فرماید: آنچه از این آیات استفاده می گردد ، این است که دین و جامعه رابطه دارند ولی جامعه علت ایجاد دین نیست علت پیدایش دین، خداست و با اینکه رابطه نخست آن دین با فطرت الهی انسان است اما برای ظهورش نیازمند به جامعه میباشد.
    • به نظر علامه این آیات می خواهند علت تشریع اصل دین و مکلف ساختن انسان به آن را بیان کنند که دین برای حل اختلافات ناشی از زندگی اجتماعی آمده است.
    • لذا از نظر طباطبائی جامعه هر چند در پیدایش دین تأثیر داشته است، اما هیچ گاه علت پیدایش آن نبوده بلکه تنها محل ظهور دین بوده است، علت پیدایش دین، خداست.
  • علامه طباطبائی دین را در ارتباط با ماورای طبیعت تعریف نموده و آن را باور داشت ها و دستورهای علمی و اخلاقی میداند که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند.
  • وی بر آن است که مفاهیم خدا و دین با طبیعت عقلانی و منطقی بشر و همچنین با تمایلات فطری و ذاتی او ارتباط دارد، تأمل در این مطلب که اعتقاد به خدا همیشه در میان بشر بوده است روشن میکند که خداشناسی، فطری انسان است .
از این روی عقل را زیر بنای دین و تعقل را شیوه تحصیل آن میداند. به نظر وی رابطه نخست دین با فطرت الهی انسان است اما برای ظهورش نیازمند به جامعه میباشد. وی معتقد است انسان از آن جهت که انسان است و از نیازها و غرایز و فطریاتی برخوردار است هرگز نمیتواند بدون ایجاد به خدا زندگی کند. از این رو، وی جستجوی خداوند را نتیجه ضروری ساختمان روانی انسان میداند که به صورت اسلام متجلی می شود و در همه کتابهای آسمانی مطرح بوده است.
  • نظریه علامه طباطبائی، مبتنی بر نظام انسان شناسی ایشان بوده و دارای پیش فرضهایی زیر میباشد. همه انسانها در انسانیت با یکدیگر مشترکند، انسانها دارای فطرت هستند، انسانها دارای نیازهای ثابت هستند.
اگر دین را به عنوان آنچه از ناحیه پیامبران بر مردم عرضه می شود، بداینم یعنی روش مخصوص در زندگی که صلاح دنیا را به گونه ای که موافق کمال اخروی و حیات دائمی باشد ، تأمین مینماید، معلوم است که منشأ دین وحی است (المیزان، ج 2، ص 187) .
اما آنچه پیامبران آورده اند چیزی است که اقتضای آن در سرشت و ذات انسان هست یعنی طلب، خواست و جستجوی آن در طبیعت و ذات انسان هست. در انسان فطرتی (تقاضایی) وجود دارد که بعثت پیامبران پاسخگویی به آن تقاضا است.
در واقع، آنچه که بشر به حسب سرشت خودش در جستجوی آن بوده است، پیامبران آن را بر او عرضه داشته اند. این همان فطرت است . از این رو، وی ضمن اثبات ضرورت این بر اساس کمال جویی و زندگی اجتماعی داشتن، به استناد به آیات قرآن، نظیر آیه 30 سوره دوم و آیات 172و 173 سورة اعراف به فطری بودن دین تأکید می ورزد.
  • از نظر علامه سنت تشریع مبتنی بر سنت تکوین است . در عالم تکوین نیز هر موجودی دارای هدفی است که به سوی آن در حرکت است. نوع انسان هم دارای غرضی است که باید جای مسیری خاص به آن برسد. این مسیر خاص را دین تعیین میکند. از این رو، فطری بودن دین به معنای مطابق بودن آن با نظام خلقت است (المیزان، ج 16، 182) .
  • البته در همین کتاب تفسیر المیزان بیان می کنند که: از نظر فلاسفه‏ى‏الهى و روان شناسان دین‏باور، سرچشمه‏ى دین‏گرایى انسان، عقل و فطرت او است;زیرا، بشر در نخستین مراحل آگاهى خویش، از واقعیت ‏خود و اشیاى پیرامون خودآگاه مى‏شود و رابطه‏ى خود را با اشیا و رابطه‏ى فى ‏مابین اشیا را درک مى‏کند و این‏ادراک اندیشه‏ى نیازمندى عمومى واقعیت‏هایى را که شناخته است، پدید مى‏آورد وازاین رهگذر، ذهن او متوجه موجودى مى‏شود که برآورنده‏ى نیاز سایر موجودات است (المیزان، ج‏8، ص‏349) .

نظر استاد مطهری


  • استاد مطهری نیز همین نظر علامه طباطبایی را تأیید می کند و به فطری بودن دین تأکید می ورزد و می فرماید:
دین از اول تا آخر جهان یکی است و وابستگی با فطرت و سرشت بشر دارد (ختم نبوت، ص 16-17) .
    • یا در جای دیگری می نویسد: یکی دیگر از جهاتی که نشانه هماهنگی تعالیم اسلامی با فطرت و طبیعت است و به آن امکان جاوید ماندن میدهد، رابطه علّی و معلولی احکام اسلامی با مصالح و مفاسد واقعی و درجه بندی احکام است.
در اسلام اعلام شده که احکام تابع یک سلسله مصالح و مفاسد واقعی است و اعلام شده که این مصالح و مفاسد در یک درجه نمی باشند (ختم نبوت، 62).
    • و نیز می گوید: رمز دیگر خاتمیت و جاودان بودن این دین، که آن نیز از هماهنگی با قوانین فطری سرچشمه می گیرد، این است که برای احتیاجات ثابت و دائم بشر، قوانین ثابت و لایتغیری در نظر گرفته و برای اوضاع و احوال متغیر وی وضع متغیری را پیشبینی کرده است (ختم نبوت ، ص 60)م
    • و هماهنگ با قرآن مى گوید: ( فطرة الله التى فطر الناس علیها) ودین را فطری بشر می داند . بنابراین از نظر اسلام منشأ دین خداست و متناسب با فطرت بشر می باشد.

جواب یک پرسش :اگر کسی بپرسد که چرا ادیان منشأ الهی دارند؟

  • باید گفت که انسان علاوه بر احتیاجی که به برقراری مناسبات و روابط اجتماعی با یکدیگر دارند برای سیر تکامل روحی و معنوی خود نیز نیازمند هدایت و تربیت الهی اند که برنامه آن باید از جانب خداوند تشریع و ابلاغ گردد.
چون آدمی از ناحیه خود نمی تواند مقصود خدا را از خلقت بشر و سایر موجدات درک کند از خداوند انسان را از منظور خود آگاه ساخته و برنامه زندگی او را که مقتضی فطرت و طبیعت اوست برای وی تفهیم می کندو این برنامه شامل تکالیف الهی اجتماعی و فردی می باشد که در صورت عمل به آنها آدمی به سعادت جاودان نائل می گردد و وجود چنین مقرراتی برای تکامل وجودی انسان حتمی و ضروری است.
موجودات دیگر چون فاقد اراده و اختیارند جدای از این مقررات و قوانین پیروی می کنند و به بیراهه نمی روند. ولی انسان چون صاحب اختیار و اراده است و علاوه بر زندگی صوری و ظاهری دارای زندگی معنوی است.
برای اینکه از این آزادی سوء استفاده نکندو مواهب وجود را در راه فساد و تباهی بکار نبرد و همچنین طریق تأمین آسایش و سعادت حیات معنوی و عالم پس از مرگ را بداند ، محتاج به اجرای یک سلسله مقررات دقیق و منظم زندگی است که از روی مصلحت و حکمت از جانب خداوند برای هدایت آدمیان به منظور ارشاد به سوی تکامل مادی و معنوی آنها تشریع گردیده است که مجموعه آنها بنام دین نامیده میشود که بر خلاف نظر مادیون پدیدة مادی نبوده بلکه منشأ الهی دارد.
البته خداوند به علت عدم ارتباط آب انسانها از طریق حواس طبیعی از طریق وحی و نبوت برنامه زندگی آدمی را به او تعلیم میدهد و او را در مسیر تکامل ادی و معنوی هدایت میکند.





تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 06 دی 1383 [12:02 ]   5   اسماعیل جلمبادانی      جاری 
 یکشنبه 06 دی 1383 [11:58 ]   4   اسماعیل جلمبادانی      v  c  d  s 
 یکشنبه 06 دی 1383 [11:58 ]   3   اسماعیل جلمبادانی      v  c  d  s 
 یکشنبه 06 دی 1383 [11:52 ]   2   اسماعیل جلمبادانی      v  c  d  s 
 یکشنبه 06 دی 1383 [11:42 ]   1   اسماعیل جلمبادانی      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..