تاریخچه ی:
مناظره امام باقر علیه السلام با نافع بن ازرق
تفاوت با نگارش: 2
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
| !نقشه نافع علیه امام باقر -ع- | | !نقشه نافع علیه امام باقر -ع- |
- | سالی که ((هشام بن عبدالملک|هشام ))به ((اهمیت حج درفرهنگ دین|حج ))آمده بود، ((نافع بن ازرق)) غلام ((عمر بن خطاب|عمربن خطاب ))همراه هشام بود که چشمش به حضرت امام محمد باقر علیه السلام افتاد. ضرت در کنار کعبه نشسته بود و عدّه ای گرداگرد ایشان بودند. > >نافع از هشام پرسید: « این شخص کیست؟» > >هشام گفت: « یمبر اهل ((کوفه|کوفه ))، «محمد بن علی بن الحسن بن علی بن ابیطالب» است.» > >نافع گفت: « اکنون از او سؤالاتی می پرسم که جز ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر ))و وصیّ او نمی توانند جواب دهند. » > >هشام گفت: « برو و بپرس! شاید بتوانی او را خجالت زده کنی. » |
+ | سالی که ((هشام بن عبدالملک|هشام)) به ((اهمیت حج|حج)) آمده بود، ((نافع بن ازرق)) غلام ((عمر بن خطاب|عمربن خطاب)) همراه هشام بود که چشمش به حضرت امام محمد باقر علیه السلام افتاد. م در کنار کعبه نشسته بود و عدّه ای گرداگرد ایشان بودند. نافع از هشام پرسید: « این شخص کیست؟» هشام گفت: « ام اهل ((کوفه|کوفه))، «محمد بن علی بن الحسن بن علی بن ابیطالب» است.» نافع گفت: « اکنون از او سؤالاتی می پرسم که جز ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر)) و وصیّ او نمی توانند جواب دهند. » هشام گفت: « برو و بپرس! شاید بتوانی او را خجالت زده کنی. » |
| !پرسش نافع از امام | | !پرسش نافع از امام |
- | نافع پیش آمد و گفت: « ای محمد بن علی! من ((تورات|تورات ))و ((انجیل|انجیل ))و ((زبور ))و ((آداب قرائت قرآن|قرآن)) را خوانده ام، آمده ام سؤالاتی کنم که جز پیامبر و یا وصی او آنها را جواب نمی دهند. » > >حضرت باقر علیه السلام فرمود: « بپرس!» > >نافع پرسید: « بین ((حضرت عیسی علیه السلام|حضرت عیسی)) و رسول اکرم چند سال فاصله بوده است؟» > >حضرت فرمود : «عقیده خودم را بگویم، یا عقیده تو را؟» > >گفت: « هر دو را بگو!» |
+ | نافع پیش آمد و گفت: « ای محمد بن علی! من ((تورات|تورات)) و ((انجیل|انجیل)) و ((زبور)) و ((آداب قرائت قرآن|قرآن)) را خوانده ام، آمده ام سؤالاتی کنم که جز پیامبر و یا وصی او آنها را جواب نمی دهند. » حضرت باقر علیه السلام فرمود: « بپرس!» نافع پرسید: « بین ((حضرت عیسی علیه السلام|حضرت عیسی)) و رسول اکرم چند سال فاصله بوده است؟» حضرت فرمود : «عقیده خودم را بگویم، یا عقیده تو را؟» گفت: « هر دو را بگو!» |
| !پاسخ روشن امام | | !پاسخ روشن امام |
- | رت فرمود: « به قول من پانصد سال و به قول تو ششصد سال.» > >گفت: « پس این قول خداوند چه معنا دارد که می فرماید: « ای پیامبر! از آنان که قبل از تو فرستاده ایم بپرس که آیا ما غیر از خدای رحمان برای آنها، خدایانی قرار داده بودیم تا آنها را عبادت کنند؟»
بین رسول اکرم و حضرت عیسی که پانصد فاصله بود؟! حضرت باقر علیه السلام این آیه را خواندند: « پاک و منزه است خدایی که بنده اش محمد صلی والله علیه و اله و سلم را شبانه از ((بیت الله الحرام - کعبه، خانه خدا|مسجد الحرام)) به ((مسجد الاقصی|مسجد الاقصی ))برد؛ آنجا که ما اطرافش را مبارک گردانده بودیم تا آیاتش را به او نشان دهد. » (سوره اسراء آیه. 1) و سپس فرمود: « یکی از آیات و نشانه هایی که خداوند در ((شب معراج ))به پیامبر گرامیش نشان داد،این بود که جمیع پیامبران و مرسلین را محشور کرد و به ((جبرئیل|جبرئیل ))امر فرمود ((اذان ))و ((اقامه ))بگوید. |
+ | مم فرمود: « به قول من پانصد سال و به قول تو ششصد سال.» گفت: « پس این قول خداوند چه معنا دارد که می فرماید: « ای پیامبر! از آنان که قبل از تو فرستاده ایم بپرس که آیا ما غیر از خدای رحمان برای آنها خدایانی قرار داده بودیم تا آنها را عبادت کنند؟» |
| + | بین رسول اکرم و حضرت عیسی که پانصد سال فاصله بود! « حضرت باقر علیه السلام این آیه را خواند: « پاک و منزه است خدایی که بنده اش محمد صلی والله علیه و اله و سلم را شبانه از ((بیت الله الحرام - کعبه، خانه خدا|مسجد الحرام)) به ((مسجد الاقصی|مسجد الاقصی)) برد؛ آنجا که ما اطرافش را مبارک گردانده بودیم تا آیاتش را به او نشان دهیم. » (سوره اسراء آیه. 1) و سپس فرمود: « یکی از آیات و نشانه هایی که خداوند در ((شب معراج)) به پیامبر گرامیش نشان داد،این بود که جمیع پیامبران و مرسلین را محشور کرد و به ((جبرئیل|جبرئیل)) امر فرمود ((اذان)) و ((اقامه)) بگوید. |
| جبرئیل در اقامه خود گفت : «حی علی خیرالعمل» پس حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جلو ایستاد و همه پیامبران پشت سر او نماز گزاردند و سپس این آیه نازل شد که: « از پیامبران بپرس. . .» رسول خدا هم از آنها پرسش کرد. | | جبرئیل در اقامه خود گفت : «حی علی خیرالعمل» پس حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جلو ایستاد و همه پیامبران پشت سر او نماز گزاردند و سپس این آیه نازل شد که: « از پیامبران بپرس. . .» رسول خدا هم از آنها پرسش کرد. |
- | همگی انبیاء الهی گفتند: « شهادت میدهیم که معبودی جز الله نیست و او شریکی ندارد و شهادت می دهیم که تو رسول خدایی و ما بر این شهادت پیمان بسته ایم.»
!اعتراف نافع به ولایت حضرت نافع گفت: « ای ابوجعفر و ای فرزند رسول خدا! راست گفتی! به خدا قسم شما وارثان رسول خدایید و شمایید خلفاء تورات و اسامی شما در انجیل و زبور و قرآن هست و شما به امر خلافت و ولایت از دیگران اولی و سزاواترید.»
نافع سؤالات دیگری در همین مجلس یا مجلس دیگر پرسیده است. |
+ | همگی انبیاء الهی گفتند: « شهادت میدهیم که معبودی جز الله نیست و او شریکی ندارد و شهادت می دهیم که تو رسول خدایی و ما بر این شهادت پیمان بسته ایم.» |
- | !ک ا اد ر ین خدا />اام ار لی الا همی روه ا در ستی ا این مکلم، ه ای ایش ر هستیم: «ای نافع! به این ((پیدایش خوارج|خوارج ))بگو چگونه جدا شدن از ((امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین ))را جایز دانستید؟» > >خواهند گفت : «چون علی علیه السلام در دین خدا، حَکَم قرار داد. » > >پس به آنها بگو اوّلاً خداوند خودش حَکَم قرار داده و فرموده است: « در موقع اختلاف مرد با زن، حَکَمی از طرف مرد و حَکَمی از طرف زن بیایند و اگر اراده سازش و اصلاح داشته باشند، خداوند بین آنها را توفیق و موافقت می دهد. » (سوره اعراف آیه 35) |
+ | !عترا فع به اممت مام نفع ت: « ی ابوجعفر و ی فرزند رسول خدا! راست گتی! به خدا قسم ما ارثان سول خدایید شمایید خلفء ترات سای شما ر انجیل و قرآ هست و ما به ا لافت و ولیت از دیرا سزاارترید.» ناف سؤالات دیگری در همین ملس یا مل گر پیده و مام باقر علی اام به همگی پخ فرموه است. سپس امام به نافع فرمود: « ای نافع! به این ((پیدایش خوارج|خوارج)) بگو چگونه جدا شدن از ((امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین)) را جایز دانستید؟» خواهند گفت : «چون علی علیه السلام در دین خدا، حَکَم قرار داد. » پس به آنها بگو اوّلاً خداوند خودش حَکَم قرار داده و فرموده است: « در موقع اختلاف مرد با زن، حَکَمی از طرف مرد و حَکَمی از طرف زن بیایند و اگر اراده سازش و اصلاح داشته باشند، خداوند بین آنها را توفیق و موافقت می دهد. » (سوره اعراف آیه 35) |
- | ثانیاً رسول خدا ((سعد بن معاذ انصاری|سعد بن معاذ ))را در جنگ با یهودیان ((بنی قریظه|بنی قریظه ))حَکَم قرار داد و خداوند هم حکمیت او را امضاء فرمود، مگر اینان نمی دانند که امیرالمؤمنین که حکم قرار داد، به معنای آن بود که به حُکم قرآن، حُکم کنند و شرط کرد که اگر بر خلاف قرآن حُکم کردند، حُکمشان مردود است؟ پس این خوارج به امیرالمؤمنین بُهتان و افترا می زنند. » > >نافع گفت: « به خدا قسم این سخنی است که هرگز نشنیده بودم و به ذهنم خطور نکرده بود و این حرف حق است.» |
+ | ثانیاً رسول خدا ((سعد بن معاذ انصاری|سعد بن معاذ)) را در جنگ با یهودیان ((بنی قریظه|بنی قریظه)) حَکَم قرار داد و خداوند هم حکمیت او را امضاء فرمود. مگر اینان نمی دانند که امیرالمؤمنین که حکم قرار داد، به معنای آن بود که به حُکم قرآن، حُکم کنند و شرط کرد که اگر بر خلاف قرآن حُکم کردند، حُکمشان مردود است؟ پس این خوارج به امیرالمؤمنین بُهتان و افترا می زنند. » نافع گفت: « به خدا قسم این سخنی است که هرگز نشنیده بودم و به ذهنم خطور نکرده بود و این حرف حق است.» |
| منابع: | | منابع: |
- | بحار الانوار، ج 10، ص 161، ح 13. > >ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 162، ح 6. |
+ | بحار الانوار، ج 10، ص 161، ح 13. ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 162، ح 6. |
| مراجعه شود به: | | مراجعه شود به: |
- | ((مناظرات امام باقر علیه السلام)) |
+ | ((مناظرات امام باقر علیه السلام)) |