- | ((حسن بصری|حسن بصری ))دمت امام باقر علیه السلام رید و عرض کرد: « آمده ام سؤالاتی از شما بپرسم.» > >رت فرمود: « مگر تو فقیه اهل ((بصره|بصره ))نیستی؟» > >گفت: « چنین می گویند. » > >رت فرمود: « امر بزرگی را به عهده گرفته ای، شنیده ام که می گویی خداوند امر مردم را به خودشان واگذار کرده است!!» > >حسن بصری ساکت شد، رت فرمود: « اگر خداوند به کسی وعده امن و امان دهد، آیا دیگر سی و هت؟» > >گفت: « نه» > >رت فرمود: « من آیه ای می خوانم که تو آن را به اشتباه تفسیر کرده ای.» > >پرسید: « کدام آیه؟»
حضرت فرمود: « و جعلنا بینهم وبین القری التی بارکنا فیها قریً ظاهرةً وقدرنا الّّسیر سیروا فیها لیالی و ایّاماً آمنین. » (سوره سبا آیه18) > >شنیده ام که جای امن و امان را به ((مکه|مکّه ))تفسیر کرده ای؟ ای وای بر تو! وه خدان برای افدی امن و اان قرار داده در حالیکه اموال آنها به سرقت می رود و عده ای کشته می شوند. این چه امنیتی است؟!» > >سپس امام باقر علیه السلام به سینه مبارک خود اشاره کردند و فرمودند : «ماییم آن قریه های مبارک.» > >حسن بصری گفت: « فدایت شوم! آیا در قرآن آیه ای هست که ان را ب لف قریه تعبیر کرده باشد؟!»
رت فرمود: « بله، این آیه که یفراید« و کاین من قریه عتت عن امر ربها ورسله حاسبناها حسابا شدیدا و عذبناهاعذابا نُّکرا" (سوره طلاق آیه 8) (و چه بسیار قریه ای که از امر پروردگارش سرپیچی کرد.) > >بعد فرمود: «آیا سرپیچی کننده در و دیوار است یا انسانها؟» > >حسن بصری گفت: « بله منظور همان مردان ان.» > >رت فرمود: « ین آیه« واسأل القریه التی کنافیها»» (سوره یوسف،آیه 82) (از قریه ای که ما بودیم بپرس.) حضرت فرمود: « از قریه و دهستان سؤال میشود یا از افا ؟!»
سپس حضرت فرمود: « قری یعنی علماء شیعیان ما و مقصود از سیر، علم است، یعنی هر کس به سوی ما آمد و حلال و حرام را از ما گت، دیگر از شک و گمراهی در امان است زیرا احکام را از آنجا که باید بگید، گته است.
چون ((اهل بیت، عترت، آل رسول، قربی|اهل بیت ))وارثان علم و فرزندان برگزیده اند و مائیم آن فرزندان، نه تو و امثال تو ای حسن بصری! و مبادا بگویی خداوند امر بندگان را به خودشان واگذاشته زیرا در خداوند عزوجل، سستی و ضعف نیست تا به آه واگذار کند و نیز آنها را هم مجبور نمی کند که در این صورت به آنها ظلم می شود؛ ام بندگان نه جبر ست نه تفویض؛ بلکه امری است بین آن دو. |
+ | ((حسن بصری|حسن بصری )) ند امام باقر علیه السلام رف و عرض کرد:« آمدهام سؤالاتی از شما بپرسم.» مم فرمود:« مگر تو فقیه اهالی ((بصره|بصره ))نیستی؟» گفت:« چنین میگویند.» مم فرمود:« امر بزرگی را به عهده گرفتهای. شنیدهام که میگویی خداوند مردم را به خودشان واگذار کرده است!» حسن بصری ساکت شد. مم فرمود:« اگر خداوند به کسی وعدهی امن و امان دهد، آیا او دیگر ید چیی ترسد؟» گفت:« نه» مم فرمود:« من آیهای میخوانم که تو آن را به اشتباه تفسیر کردهای.» پرسید:« کدام آیه؟» فرمود:«و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قریً ظاهرةً وقدرنافیها الّّسیر سیروا فیها لیالی و ایّاماً آمنین. » (سوره سبا آیه 18) شنیدهام که جای امن را به ((مکه|مکّه ))تفسیر کردهای؟ وای بر تو! ای چه انیی ا که اموا اهالی آنجا به سرقت میرود و همواره عدهای کشته میشوند؟!» سپس امام باقر علیه السلام به سینه مبارک خود اشاره کرد و فرمود:« آن قریههای مبارک ماییم.» حسن بصری گفت:« فدایت شوم! آیا در قرآن آیهای هست که ب نانها بگی قریه؟» مم فرمود:«بله، آیه 8 سر طلاق:« و کاین من قریه عتت عن امر ربها ورسله حاسبناها حسابا شدیدا و عذبناهاعذابا نُّکرا" (و چه بسیار قریههایی که از امر پروردگاروپیامبرانش سرپیچی کردند ،وماحسابسختی از آنان کشیدیم و به عذاب بدی مجازاتشان کردیم.) بعد فرمود:«آیا سرپیچیکننده در و دیوار است یا انسانها؟» حسن بصری گفت:«بله؛ منظور همان انسانهست.» مم فرمود:« ر آیهی « واسأل القریه التی کنافیها»» _سوره یوسف،آیه 82_ (از قریه ای که ما بودیم بپرس.) از قریه و دهستان سؤال مشود یا از اخا؟!» سپس فرمود:« قری یعنی علمای شیعیان ما و مقصود از سیر، علم است. یعنی هر کس به سوی ما آمد و حلال و حرام را از ما وخت، دیگر از شک و گمراهی در امان است؛ زیرا احکام را از آنجا که باید بیموزد، وخته است؛ چون ((اهل بیت، عترت، آل رسول، قربی|اهل بیت )) وارثان علم و فرزندان برگزیدهاند و آن فرزندان ما هستیم، نه تو و امثال تو. و مبادا بگویی خداوند بندگان را به خودشان واگذاشته زیرا خداوند عزوجل، دچار سستی و ضعف نیست تا کاری را به دم واگذار کند. آنها را هم به چیزی مجبور نمیکند که در این صورت به آنها ظلم میشود؛ خدا ا بندگانش نه با جبر فتار یکند نه با تفویض؛ بلکه با امری بین آن دو رفتار میکند.» |
| ((مناظرات امام باقر علیه السلام)) | | ((مناظرات امام باقر علیه السلام)) |