منو
 کاربر Online
1042 کاربر online
تاریخچه ی: ملائکه در خدمت فاطمه علیهاسلام

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:3
روزی امیرالمؤمنین علی علیه السلام، لبخند بر لب، از خانه خارج شد.
رسول خدا دلیل لبخندش را جویا شد.
علی علیه السلام عرض کرد:« وارد خانه شدم و دیدم فاطمه علیهاسلام خوابیده و حسین را روی سینه خود خوابانده و آسیاب دستی بدون او در حال چرخیدن و آسیاب کردن است.»
رسول خدا تبسم کرد و فرمود:« مگر نمی دانی خدای تعالی ملائکه‌ای دارد که تا روز قیامت در اطراف زمین گردش می کنند تا به محمد و آل محمد خدمت کنند؟»

گاهی وقت‌ها که فاطمه علیهاسلام به نماز می ایستاد و کودکش گریه می کرد، گهواره به تکان می‌خورد و ملائکه مأمور گهواره کودک را آرام می‌کردند.

پس از رحلت رسول خدا روزی امیرالمؤمنین علیه السلام به سلمان فرمود:« نزد فاطمه علیهاسلام برو که می خواهد تحفه ای از بهشت را به تو هدیه کند.»
سلمان به خانه فاطمه علیهاسلام رفت. فاطمه فرمود:« بنشین و گوش کن چه می گویم. من دیروز همین جا نشسته بودم و در خانه بسته بود. در این فکر بودم که دیگر وحی قطع شده و ملائکه به منزل ما رفت و آمد نمی کنند. ناگاه در باز شد و سه شخص بسیار زیبا وارد شدند. من تا به حال کسانی به آن زیبایی و شادابی و خوش بویی ندیده بودم.
فورا بلند شدم و به آنها خوش آمد گفتم. پرسیدم شما از اهل مکه اید یا مدینه؟
گفتند:«ای دختر محمد. ما فرشتگان خداییم که ما را به سوی تو فرستاده است، چون اشتیاق دیدار تو را داشتیم.»
از یکی از آنها که بزرگ‌تر به نظر می رسید پرسیدم:« اسم شما چیست؟»
گفت:«مقدوده.»
گفتم:«چرا به این اسم نامیده شدی؟»
گفت:«زیرا من برای مقداد بن اسود، صحابی رسول خدا، خلق شده ام.»
به دومی گفتم:«اسم شما چیست؟»
گفت:«ذره. من برای ابوذر غفاری، صحابی رسول خدا، خلق شده ام.»
و سومی در پاسخ سوالم گفت:«نام من سلمی است. من برای سلمان فارسی، بنده پدر تو رسول خدا، خلق شده‌ام.»
سپس خرماهایی خوشبوتر از مشک به من دادند.
آن‌گاه فاطمه علیهاسلام کمی از آن خرماها را به سلمان داد تا با آن افطار کند.
سلمان می‌گوید:
از کنار هر کس رد می‌شدم، می‌پرسید:« با خودت مشک همراه داری؟»
می گفتم:«بله.»
هنگام افطار، خرما را خوردم ولی هسته نداشت.

منابع:

  • بحار الانوار، ج 43، ص 28 و 66.
  • بحار /45/43 سطر دوم از آخر
  • بحار 59/66/43

مراجعه شود به:


یک روز امیرالمومنین علیه السلام از خانه خارج شد در حالیکه برلب های آن حضرت تبسم نقش بسته بود.
رسول خدا علت را پرسیدند حضرت عرض کرد الان وارد خانه شدم دیدم فاطمه علیهاسلام به پشت خوابیده و حسین علیه السلام را روی سینه خود خوابانده آسیاب دستی هم بدون دست در حال چرخش بود.

رسول خدا تبسم کرد و فرمود یا علی مگر نمی دانی برای خدای تعالی ملائکه ای هستند که در اطراف زمین گردش می کنند تا به محمد و آل محمد خدمت کنند تا روز قیامت؟
(بحار /45/43 سطر دوم از آخر)

و گاه می شد که فاطمه علیه السلام چون به نماز می ایستاد و طفل او گریه می کرد دیده می شد که گهواره طفل به حرکت می آید و ملائکه مامور، آن را می جنباندند.
(بحار 59/66/43)

پس از رحلت رسول خدا روزی امیرالمومنین علیه السلام سلمان را ملاقات کرد و به او فرمود نزد فاطمه علیهاسلام برو که می خواهد ترا تحفه ای از بهشت عنایت کند. . .

سلمان می گوید به خانه فاطمه علیها سلام دویدم، دیدم آن مخدره نشسته و سر مبارک را پوشانده. . . فرمود: بنشین و توجه کن که چه می گویم من دیروز همین جا نشسته بودم و در خانه بسته بود، در فکر بودم که دیگر وحی قطع شده ملائکه به منزل ما رفت و آمد نمی کنند ناگاه در باز شد و سه فرشته بسیار زیبا وارد شدند که من تا به حال به آن زیبائی و جمال و شادابی و خوش بوئی ندیده بودم.

فورا بلند شدم و به آنها خوش آمد گفتم، پرسیدم شما از اهل مکه اید یا مدینه ؟
گفتند: ای دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم ما فرشتگان خدائیم که خدای تعالی ما را به سوی تو فرستاده است چون اشتیاق زیارت تو را داشتیم از یکی از آنها که بزرگتر به نظر می رسید پرسیدم: اسم شما چیست؟
گفت: مقدوده .
گفتم: چرا به این اسم نامیده شدی؟
گفت: زیرا من برای مقداد بن اسود ، صحابی رسولخدا، خلق شده ام.
به دومی گفتم اسم شما چیست؟ گفت ذره. . من برای ابوذر غفاری صحابی رسول خدا، خلق شده ام.

به سومی گفتم اسم شما چیست؟ گفت سلمی. . . من برای سلمان فارسی، بنده پدر تو رسول خدا، خلق شده ام سپس خرمائی خوشبو تر از مشک بمن دادند.
بعد فاطمه علیهاسلام از آن خرما به سلمان دادند تا به آن افطار کند، سلمان می گوید به هر جمعی از اصحاب که می گذشتم می پرسیدند که یا مشک همراه داری؟
می گفتم: بله.
وقت افطار، به آن خرما افطار کردم ولی هسته ای برایش نیافتم. . .

منابع:
بحار الانوار، ج 43، ص 28 و 66.

مراجعه شود به:
مقام و موقعیت والای فاطمه علیها سلام


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 09 خرداد 1384 [12:14 ]   6   شکوفه رنجبری      جاری 
 دوشنبه 09 خرداد 1384 [12:14 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 14 اردیبهشت 1384 [10:44 ]   4   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 15 آذر 1383 [05:52 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 30 آبان 1383 [07:02 ]   2   نفیسه ناجی      v  c  d  s 
 یکشنبه 05 مهر 1383 [09:42 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..