منو
 صفحه های تصادفی
خالد بن برمکی
مراحل دوره فروپاشی و زوال سلسله صفویه-از ورد افغانان تا سقوط کامل اصفهان
بازار پول
مدارارسال اطلاعات از طریق کامپیوتر بر روی LCD
خنثی کردن تبلیغات
سوخ ها
تحلیلگر سیستم
تاثیر استرس در مناطق نظامی
ماه رجب
کانسار کانیهای رسی
 کاربر Online
965 کاربر online
تاریخچه ی: مقدمات عروسی

V{maketoc}

!مقدمات عروسی
از عقد ((امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین علی )) و فاطمه علیهما السلام یک ماه گذشت. ((عقیل بن ابیطالب|عقیل )) نزد علی آمد و گفت:« ما از ازدواج تو و فاطمه بسیار خوشحالیم. اکنون چرا از ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا )) درخواست نمی‏کنی فاطمه را به خانه خود ببری؟»
علی علیه السلام گفت:« به خدا قسم من هم مایلم، اما از رسول خدا حیا می‏کنم.»
عقیل گفت:« برخیز نزد پیامبر برویم.»
در راه به ((ام ایمن )) برخوردند و ماجرا را به او گفتند.
((ام ایمن)) گفت:« بگذارید این کار از طریق زن ها انجام شود.»
لذا برگشت و ((ام سلمه)) و زنان دیگر رسول خدا را خبر کرد؛ همگی دور وجود مبارک رسول خدا حلقه زدند و گفتند:« پدران و مادران ما به فدای تو باد، ای رسول خدا! ما برای امری نزد شما جمع شده‏ایم که اگر ((حضرت خدیجه علیهاسلام|خدیجه )) بود، چشمش روشن می‏شد.»
با شنیدن نام خدیجه، رسول خدا گریان شد و فرمود:« کجا همانند خدیجه پیدا می‏شود؟ او مرا تصدیق کرد در زمانی که همه‌ی مردم تکذیبم می‏کردند؛ کمکم کرد و ثروتش را به من بخشید. من به امر خداوند، خدیجه را بشارت دادم به قصری از زمرد در بهشت: جایی که در آن نه اضطرابی است و نه رنج و تعبی.»
((ام سلمه)) گفت:« بهشت بر او گوارا باد و خداوند ما را هم همنشین او کند.
ای رسول خدا! برادر و پسر عمت علی بن ابیطالب دوست دارد همسرش، فاطمه، را به خانه‌ی خود ببرد.
رسول خدا فرمود:« چرا خودش به من نگفت؟»
ام سلمه عرض کرد:« حیا کرد.»
رسول خدا فرمود:« برو علی را بیاور.»
ام سلمه علی علیه السلام را که منتظر جواب بود، نزد رسول خدا برد.
زن‌ها از اطاق خارج شدند.
رسول خدا قرار شب زفاف را با علی علیه السلام گذاشت. سپس به زنان خود امر فرمود فاطمه علیهاسلام را زینت کنند و به عطر خوشبو نمایند.

!عطر
ام سلمه نزد فاطمه علیها سلام رفت و گفت:« آیا عطری برای خود ذخیره کرده‏ای؟»
فرمود:« بله.» و شیشه‌ای عطر آورد. ام سلمه کمی از آن را در کف دست خود زد و بویید.
پرسید:« فاطمه جان این عطر از کجاست؟ مانندش را تا به حال نبوییده‌ام.»
فاطمه علیها سلام فرمود:
یک روز وقتی ((جبرئیل|جبرئیل )) از نزد پدرم رسول خدا می‌رفت، چیزی از بال‌های او می‏ریخت. رسول خدا فرمود:« اینها را جمع کن. اینها عنبر است که از بال های جبرئیل می‏ریزد.»

!لباس عروس
جبرئیل علیه السلام برای فاطمه علیهاسلام لباسی بسیار مجلل، فاخر و زیبا آورد. همه زنهای قریش حیرت کردند و گفتند:« این لباس را از کجا آورده‏ای؟»
حضرت فاطمه فرمود:« این از جانب پروردگار است.»

منابع:
بحار الانوار، ج 43، ص 130 و 95 و 115.

مراجعه شود به:
((مراسم عروسی))
((خواستگاری از فاطمه علیهاسلام))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 16 شهریور 1384 [07:36 ]   7   شکوفه رنجبری      جاری 
 دوشنبه 07 شهریور 1384 [06:14 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 11 خرداد 1384 [05:40 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 22 فروردین 1384 [14:45 ]   4   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 15 آذر 1383 [10:45 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 19 آبان 1383 [05:01 ]   2   فاطمه عیوضی      v  c  d  s 
 دوشنبه 06 مهر 1383 [07:02 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..