تاریخچه ی:
مغیره بن شعبه
مغیره بن شعبه بن ابی عامر بن مسعود ثقفی، کنیه او ابوعیسی یا ابو عبدالله، متولد شهر ((طائف|طائف)) بود. وی در سال پنجم هجرت به ((مدینه، مدینة النبی، یثرب|مدینه)) آمد و اسلام آورد.
در روایتی از ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امام علی علیه السلام)) نقل است که فرمود: که به راستی پذیرش اسلام وی نیز از روی نیرنگ بود؛ او به چند تن از افراد قبیله خود، جنایتی روا داشت و آنگاه از نزد قوم خود گریخت و به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و به اسلام پناهنده شد! به خدا سوگند از آن روزی که وی ادعای اسلام کرد، هیچ کس آثار خضوع و فروتنی در برابر قوانین اسلام را در وی ندید.
وی در عصر ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم))، فروغ خاصی نداشت ولی پس از رحلت آن حضرت در بسیاری از صحنه های سیاسی حضور فعال داشت و از مشاوران و گردانندگان کلیدی اصحاب ((سقیفه بنی ساعده)) بوده است. او از جمله افرادی است که به خانه وحی هجوم برد و با غلاف شمشیر بر بازوی فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، زد.
((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام)) در حدیثی خطاب به مغیره می گوید: انت ضربت فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم حتی اد میتها. . . . مغیره در عصر خلفا در ((جنگ یمامه))، فتوح ((شام «سوریه»|شام)) و ((ایران)) حضور یافت و در جنگ یرموک از ناحیه چشم آسیب دید.
وی در زمان خلافت ((عمر بن خطاب|عمر)) و ((عثمان بن عفان|عثمان)) مدت طولانی حاکم شهرهای ((بصره|بصره)) و ((کوفه|کوفه)) بوده است و در این مدت جنایت های زیادی مرتکب گشت. از مهمترین نقاط تاریک زندگی وی در آن دوره مفاسد جنسی و اخلاقی وی و زنای او با ام جمیل است. با این که شهود به فسق وی شهادت داده بودند ولی عمر حد الهی درباره مغیره را تعطیل کرد!
وی به هنگام ((جنگ صفین|جنگ صفین)) از قاعدین بود و به کناری نشست و شرکت نکرد. پس از شهادت امام علی علیه السلام که حکومت به ((معاویه)) منتهی گشت، وی به دربار معاویه راه یافت و مدتی از سوی او حاکم شهر کوفه بود.
مغیره از مشاوران معاویه بود که پیشنهاد ولیعهدی یزید را به او داد. وی را در کنار معاویه، ((عمرو عاص|عمرو بن عاص)) و زیاد از دهاة، زیرکان و نیرنگ بازان، عرب می دانند. در منابع شیعی روایات فراوانی در مذمت وی وارد شده است. به هر روی مغیره، سرانجام در سال 50 قمری برای پاسخگویی به کردار و رفتار نا شایست خود به سرای باقی شتافت.
منابع:
الطبقات، ج 4، ص 274،
اسد الغابه، ج 5، ص 247.
تاریخ دمشق، ج 6، ص 13.
بحارالانوار، ج 4، ص 83،
مستدرکات علم الرجال، ج 7، ص 470،
سفینه البحار، ج 6، ص 713.