صاحبان ((ادیان)) مختلف می توانند با پذیرش خطوط ((دین)) همدیگر، در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیز داشته باشند. به دیگر سخن، دین حاکم یکی باشد و پیروان دیگر ادیان در مسائل عمومی کشور، تابع دین واحد حاکم باشند. از این رو ((پیامبر اسلام))خطاب به اهل کتاب می فرماید:
ما موحد می شویم و هیچ یک خود را بر دیگری تحمیل نکنیم و خطوط کلی ((وحی)) را بپذیریم. این کار به معنای ((کثرت گرایی)) دینی نیست که همه عقاید متقابل یکدیگر ((حق)) باشد، زیرا فقط معارف مشترک و خصوصیت دین خاتم، حق است و تنها دین ((اسلام))، حاکم است. دیگران مستامن و در پناه اسلام هستند ولی اهل نجات در ((معاد))، یک گروه است زیرا نجات و سعادت ابدی و خوشبختی در معاد و ((قیامت))، تنها یک راه دارد و بس.
^
اگر مساله ((کمال)) واقعی انسان و جریان قیامت مطرح است، تنها یک راه برای تامین کمال نهایی انسان وجود دارد اما برای کشورداری و جمع آرای صاحبنظران گوناگون، دو راه وجود دارد:
*1-همگان یک دین را بپذیرند.
*2-پیروان ادیان گوناگون با حفظ اعتقاد خود، می توانند با حفظ مقررات زیر مجموعه یک دین در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیز داشته باشند.
^
زندگی مسالمت آمیز با پیروان ادیان دیگر و آزاد بودن آنها در تفکر و ارائه آن، غیر سعادتمندی همه آنها در آخرت است. هدف آفرینش و نیز ((فطرت)) انسان ها و همچنین راه آنها یکی است و انسان باید با فطرت واحد، در راه واحد به سوی هدف واحد حرکت کند و به مقصد واحد برسد. اگر بررسی آرا و عقاید به لحاظ آخرت باشد، فقط یک حق است و رهرو یک راه، اهل نجات است ولی اگر به لحاظ ((دنیا)) باشد انسانها با ادیان متعدد، می توانند با هم زندگی کنند و آزاد اندیش باشند و راه صحیح را طی کنند.