منو
 کاربر Online
986 کاربر online
تاریخچه ی: معجزه امام هادی علیه السلام و مرگ شعبده باز

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:4
یکی از نگهبانان متوکل می گوید:
مرد شعبده بازی را از هند آورده بودند که کارهای خارق‌العاده انجام می داد. متوکل که دوست داشت امام هادی را خجالت زده کند، به شعبده باز گفت:«اگر علی بن محمد را سرافکنده کنی هزار دینار خالص به تو می‌دهم.»
شعبده باز گفت:«دستور بده نان های سبک و نازکی بپزند و در سفره بگذارند و مرا کنار او جای بده.»
سفره گسترده شد. شعبده‌باز کنار پشتی‌ای که عکس شیری بر آن نقش بسته بود نشست. هنگام غذا امام هادی علیه السلام دست برد که نانی بردارد اما با شعبده آن شخص، نان از زمین به هوا بلند شد. بار دیگر امام خواست نان دیگری بردارد که آن نان هم از سفره بلند شد و همه حضار در مجلس خندیدند.
در این هنگام امام هادی علیه السلام دست خویش را به پشتی زد و به نقش شیر روی پشتی فرمود:«این مرد را بگیر.» در همان لحظه نقش شیر به صورت شیر درنده ای زنده شد و بیرون پرید و آن مرد را بلعید، آن‌گاه باز سر جای خودش قرار گرفت و مثل سابق به صورت نقشی درآمد. همگان متحیر شدند. امام هادی علیه السلام برخاست تا از مجلس خارج شود. متوکل گفت:«درخواست می کنم بنشینید، و این مرد را دوباره برگردانید.»
امام فرمود:«سوگند به خدا دیگر او را نمی‌بینی، آیا می‌خواستی دشمنان خدا را بر اولیاء خدا مسلط می کنی؟»
و از مجلس متوکل خارج شد و از آن مرد شعبده باز دیگر اثری دیده نشد.

مراجعه شود به:


منابع:

  • بحارالانوار، ج 50، ص 146، شماره 30 از خراپج.

یکی از نگهبانان متوکل می گوید: مرد شعبده بازی را از هند آورده بودند که کارهای عجیب و غریب انجام می داد و متوکل دوست داشت که امام هادی را خجالت زده و سرافکنده کند بر این اساس به این مرد شعبده باز گفت: اگر علی بن محمد امام هادی علیه السلام را سرافکنده کنی هزار دینار خالص بتو می دهم آن مرد شعبده باز گفت: دستور بده نانهای سبک و نازکی بپزند و در سفره بگذارند و مرا کنار امام هادی علیه السلام جای بده، سفره گسترده شد در حالی که بالش و تکیه گاهی که عکس شیری بر آن نقش بسته بود در کنار سفره بود، مرد شعبده باز کنار این پشتی نشست در این حال امام هادی علیه السلام دست برد که نانی بردارد با شعبده بازی آن شخص نان پرواز کرد و بار دیگر امام آمد نان دیگری بردارد آن نان هم حرکت کرد و رفت و همه جمعیت حاضر در مجلس خندیدند.

در این هنگام امام هادی علیه السلام دست خویش را به همان پشتی مصوّر زد و فرمود: این مرد شعبده باز را بگیر، همان لحظه تصویر شیر شد و به صورت شیر درنده ای مجسم شد و آن مرد را بلعید و باز سر جای خودش رفت و چون گذشته به صورت نقشی درآمد. همگان متحیر شدند و امام هادی علیه السلام برخاست متوکل گفت: درخواست می کنم بنشینید و این مرد را دوباره برگردانید امام فرمود: سوگند بخدا دیگر او را نمی بینی، آیا دشمنان خدا را بر اولیاء خدا مسلط می کنی این جمله را امام فرمود و از مجلس متوکل خارج شد و از آن مرد شعبده باز دیگر اثری دیده نشد.

مراجعه شود به:


منابع:

  • بحارالانوار، ج 50، ص 146، شماره 30 از خراپج.


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 25 مهر 1384 [04:14 ]   7   شکوفه رنجبری      جاری 
 چهارشنبه 11 خرداد 1384 [10:33 ]   6   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 17 اردیبهشت 1384 [05:19 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 17 اردیبهشت 1384 [05:17 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 17 فروردین 1384 [06:10 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 17 فروردین 1384 [06:10 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 15 مهر 1383 [08:55 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..