تاریخچه ی:
معجزهی پیامبر اسلام
پایهی چهارم در مبحث ختم نبوت این بود که منابع تفکر اسلامی، قابلیت بیپایانی دارد، محدود و پایانپذیر و تمام شدنی نیست. بسیاری از چیزها است که از نظر اینکه موضوع مطالعه و تفکر بشر واقع بشود محدود است، بشر یک اندازهای که دربارهی آنها فکر بکند به عمق و باطن و تمام ریز و روی آن پیمیبرد و دیگر جایی و مجالی برای تفکر باقی نمیماند مثل آثاری که خود بشر به وجود میآورد. ولی یک چیزهایی هست که بشر هر اندازه که تفکر میکند احتیاج و نیاز خود را به تفکر بیشتر احساس میکند. طبیعت از این قبیل است. حکما وفلاسفهی 2500 سال پیش با جرم و قاطعیت بیشتری دربارة موجودات و حقایق موجودات این عالم اظهار نظر میکردند. دانشمند امروز خیلی بیشتر از دانشمند چند هزار سال پیش، خودش را در مقابل طبیعت، جاهل و نادان میداند. کتاب آسمانی قرآن که معجزة علمی خاتم الانبیاء است این تفاوت را با هر پیغمبری که آمده است اعجازش کتاب آسمانیش نبوده است، معجزهاش یک چیز بوده است و کتاب آسمانیش چیز دیگر. تنها خاتمالانبیاء بوده که کتاب آسمانیش در عین اینکه کتاب آسمانی او است معجزهی او هم هست. راز آن هم آشکار است: چون دین او باید باقی بماند معجزة او هم باید باقی بماند. اینکه عصایی تبدیل به اژدهایی شد، سنگ بزرگی تبدیل به حیوان بزرگی شد، موضوعاتی است که فقط آنهایی که در آن زمان و مکان حاضرند میبینند و بعدها به صورت یک نقل تاریخی در میآید ولی یک معجزهی علمی برای همیشه میتواند باقی بماند.