تاریخچه ی:
معتصم و مسموم کردن امام جواد علیه السلام
تفاوت با نگارش: 2
- | ابن ابی داود، یکی از قاضیان معروف زمان ((معتصم ))، میگوید: امام جواد علیه السلام در مجلسی با استناد به آیات قرآن و روایات پیامبر خدا برای معتصم ثابت کرد که حد دزدی، قطع انگشتان دست است. سپس انگشتان شخصی که اعتراف به دزدی کرده بود، طبق حکم امام جواد علیه السلام و به فرمان معتصم قطع شد. سه روز پس از این ماجرا نزد معتصم رفتم و گفتم:« خیر خواهی برای امیر المؤمنین امری واجب است.» بعد به او گفتم در مجلسی که همه فقها و دانشمندان، وزیران، نویسندگان و فرماندهان جمع شده اند و اخبار آن به گوش مردم می رسد، صلاح نیست خلیفه همه نظرها را رد کند و نظر فردی را که عدهای از مردم معتقد به امامتش هستند، بپذیرد. |
+ | ابن ابی داود، یکی از قاضیان معروف زمان ((معتصم))، میگوید: ((حضرت امام جواد علیه السلام|امام جواد علیه السلام)) در مجلسی با استناد به آیات قرآن و روایات ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر خدا)) برای معتصم ثابت کرد که حد دزدی، قطع انگشتان دست است. سپس انگشتان شخصی که اعتراف به دزدی کرده بود، طبق حکم امام جواد علیه السلام و به فرمان معتصم قطع شد. سه روز پس از این ماجرا نزد معتصم رفتم و گفتم:« خیر خواهی برای امیر المؤمنین امری واجب است.» بعد به او گفتم در مجلسی که همه فقها و دانشمندان، وزیران، نویسندگان و فرماندهان جمع شده اند و اخبار آن به گوش مردم می رسد، صلاح نیست خلیفه همه نظرها را رد کند و نظر فردی را که فقط عدهای از مردم معتقد به امامتش هستند، بپذیرد. |
| معتصم از شنیدن این حرف رنگ به رنگ شد و تازه فهمید چه اشتباهی کرده. | | معتصم از شنیدن این حرف رنگ به رنگ شد و تازه فهمید چه اشتباهی کرده. |
| فردای آن روز به یکی از وزیرانش دستور داد امام جواد علیه السلام را به منزل خودش دعوت کند و به او غذای زهرآلود بدهد. امام جواد علیه السلام به او فرمود:« میدانید که من در مجالس شما حاضر نمیشوم.» | | فردای آن روز به یکی از وزیرانش دستور داد امام جواد علیه السلام را به منزل خودش دعوت کند و به او غذای زهرآلود بدهد. امام جواد علیه السلام به او فرمود:« میدانید که من در مجالس شما حاضر نمیشوم.» |
| وزیر گفت:« من فقط شما را دعوت کردهام. دوست دارم پا روی چشم من بگذارید و داخل خانه من بشوید. این را مایه برکت خانهام می دانم.» | | وزیر گفت:« من فقط شما را دعوت کردهام. دوست دارم پا روی چشم من بگذارید و داخل خانه من بشوید. این را مایه برکت خانهام می دانم.» |
| امام جواد علیه السلام با اصرار صاحبخانه و بدون تمایل قلبی، دعوتش را پذیرفت. | | امام جواد علیه السلام با اصرار صاحبخانه و بدون تمایل قلبی، دعوتش را پذیرفت. |
| امام وقتی وارد منزل او شد و قدری از غذایش را تناول فرمود، احساس مسمومیت کرد. مرکب سواری خود را طلب کرد و در پاسخ صاحبخانه که گفت« تشریف داشته باشید،» فرمود:« از خانهات خارج شوم، برای خودت بهتر است.» | | امام وقتی وارد منزل او شد و قدری از غذایش را تناول فرمود، احساس مسمومیت کرد. مرکب سواری خود را طلب کرد و در پاسخ صاحبخانه که گفت« تشریف داشته باشید،» فرمود:« از خانهات خارج شوم، برای خودت بهتر است.» |
| پس از آن شب، امام جواد علیه السلام پیوسته در حال بیماری و تهوع به سر میبرد تا از دنیا رحلت فرمود. | | پس از آن شب، امام جواد علیه السلام پیوسته در حال بیماری و تهوع به سر میبرد تا از دنیا رحلت فرمود. |
| منابع: بحار الانوار، ج 50، ص 6. | | منابع: بحار الانوار، ج 50، ص 6. |
| مراجعه شود به: | | مراجعه شود به: |
- | ((شهادت امام جواد علیه السلام)) |
+ | ((شهادت امام جواد علیه السلام)) |