منو
 صفحه های تصادفی
dysthymia
شرکاء شرکت تضامنی
تحول روحی زندانبان امام عسگری علیه السلام
درسهای آسمانی
فیلد
انتقاد پذیری پیامبر
گ.اطلاعات عمومی
بیسموت «سنگ کانی»
جرم دقیق کوارک
نظریه همنهشتی
 کاربر Online
705 کاربر online
Lines: 1-16Lines: 1-22
-کم‏ کم خورشید غروب کرد و شب همه جا را فرا گرفت. چون پاسی از شب گذشت و چشم‏های مردم را خواب ربود، ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی )) خواست بدن ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|زهرا)) را غسل دهد. و چه کسی سزاوارتر از شوهر داغدیده‏اش علی بود.
((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام صادق علیه السلام ))فرمود:« فاطمه صدیقه بود و صدیقه را جز صدیق غسل نمی‌دهد.»
فاطمه علیهاسلام هم به ((اسماء بنت عمیس|اسماء ))وصیت کرده بود که« وقتی علی علیه السلام مرا غسل می‏دهد، تو او را کمک کن.»
در این مراسم هیچ‌کس جز فرزندان فاطمه و ((فضه خادمه فاطمه علیهاسلام|فضه ))و اسماء حضور نداشتند.
+کم‏ کم خورشید غروب کرد و شب همه جا را فرا گرفت. چون پاسی از شب گذشت و چشم‏های مردم را خواب ربود، ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی)) خواست بدن ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|زهرا)) را غسل دهد. و چه کسی سزاوارتر از شوهر داغدیده‏اش علی بود.
((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام صادق علیه السلام)) فرمود:« فاطمه صدیقه بود و صدیقه را جز صدیق غسل نمی‌دهد.»
فاطمه علیهاسلام هم به ((اسماء بنت عمیس|اسماء)) وصیت کرده بود که« وقتی علی علیه السلام مرا غسل می‏دهد، تو او را کمک کن.»

::{picture=fatemeh2.jpg height=250 width=245}::

در این مراسم هیچ‌کس جز فرزندان فاطمه و ((فضه خادمه فاطمه علیهاسلام|فضه)) و اسماء حضور نداشتند.
 امیرالمؤمنین در روایتی آن شب را چنین توصیف فرموده:« من فاطمه‏ام را همان طور که سفارش کرده بود، از روی پیراهن غسل دادم. به خدا قسم فاطمه‌ی من پاک و طاهر و مطهر بود. او را از بقیه حنوط ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا ))حنوط کردم و در کفن پیچیدم.  امیرالمؤمنین در روایتی آن شب را چنین توصیف فرموده:« من فاطمه‏ام را همان طور که سفارش کرده بود، از روی پیراهن غسل دادم. به خدا قسم فاطمه‌ی من پاک و طاهر و مطهر بود. او را از بقیه حنوط ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا ))حنوط کردم و در کفن پیچیدم.
-وقتی خواستم برای آخرین بار با زهرا وداع کنم و گره‏های کفن را ببندم، صدا زدم:« ای ((ام الکلثوم، دختر امام علی علیه السلام|ام کلثوم ))! ای ((زینب ))! ای ((سکینه ))! ای فضه! ای ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن ))! ای ((حسین))! بیایید با مادرتان وداع کنید! بیایید و از مادرتان توشه برگیرید که آخرین لحظات است، لحظه‏های فراق و جدایی، و دیگر مادرتان را نخواهید دید مگر در بهشت.»
حسن و حسین جلو آمدند و فریاد زدند:« وای که دیگر حسرت و غم از ما دور نمی‏شود؛ حسرت همیشگی از دست دادن جد و فقدان مادرمان. مادر جان، وقتی که جدمان محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم را ملاقات کردی، سلام ما را به او برسان و بگو ما بعد از تو یتیم شدیم.»
خدا را شاهد می‏گیرم که در این هنگام فاطمه علیهاسلام آهی از دل برکشید و دست‏های خود را باز کرد و آن دو را به سینه‏اش چسباند. ناگهان شنیدم هاتفی از آسمان ندا کرد:«یا اباالحسن، دو فرزندت را بردار که به خدا قسم، آنها ((ملائکه ))آسمان را به گریه انداختند. زهرا حبیبه خداست و خدای تعالی به آمدن زهرا مشتاق است.»
+وقتی خواستم برای آخرین بار با زهرا وداع کنم و گره‏های کفن را ببندم، صدا زدم:« ای ((ام الکلثوم، دختر امام علی علیه السلام|ام کلثوم))! ای ((حضرت زینب کبری علیهاسلام|زینب))! ای ((سکینه))! ای فضه! ای ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن))! ای ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین))! بیایید با مادرتان وداع کنید! بیایید و از مادرتان توشه برگیرید که آخرین لحظات است، لحظه‏های فراق و جدایی، و دیگر مادرتان را نخواهید دید مگر در بهشت.»
حسن و حسین جلو آمدند و فریاد زدند:« وای که دیگر حسرت و غم از ما دور نمی‏شود؛ حسرت همیشگی از دست دادن جد و فقدان مادرمان. مادر جان، وقتی که جدمان محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم را ملاقات کردی، سلام ما را به او برسان و بگو ما بعد از تو یتیم شدیم.» />
::{picture=fatemeh4.jpg height=211 width=178}::

خدا را شاهد می‏گیرم که در این هنگام فاطمه علیهاسلام آهی از دل برکشید و دست‏های خود را باز کرد و آن دو را به سینه‏اش چسباند. ناگهان شنیدم هاتفی از آسمان ندا کرد:«یا اباالحسن، دو فرزندت را بردار که به خدا قسم، آنها ((ملائکه)) آسمان را به گریه انداختند. زهرا حبیبه خداست و خدای تعالی به آمدن زهرا مشتاق است.»
 من حسنین را از روی سینه زهرا برداشتم و بندهای کفن را بستم و با دنیایی حسرت و اندوه گفتم:« ای زهرا، فراق تو بزرگترین غم و وحشت‌زاترین عزاست و من برای همیشه در عزای تو می‏گریم و نوحه می‌سرایم.»  من حسنین را از روی سینه زهرا برداشتم و بندهای کفن را بستم و با دنیایی حسرت و اندوه گفتم:« ای زهرا، فراق تو بزرگترین غم و وحشت‌زاترین عزاست و من برای همیشه در عزای تو می‏گریم و نوحه می‌سرایم.»
 منابع:  منابع:
 بحار الانوار، ج 43، ص 179. بحار الانوار، ج 43، ص 179.
 مراجعه شود به: مراجعه شود به:
 ((شهادت فاطمه علیهاسلام)) ((شهادت فاطمه علیهاسلام))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 جمعه 30 تیر 1385 [07:05 ]   7   رضا معرب      جاری 
 شنبه 09 مهر 1384 [10:59 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 09 مهر 1384 [10:58 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 09 مهر 1384 [10:57 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 09 مهر 1384 [10:54 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 13 دی 1383 [10:22 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 05 مهر 1383 [12:50 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..