تاریخچه ی:
محبت پیامبر به فاطمه علیهاسلام
تفاوت با نگارش: 3
- | __دا کرن فاطمه رل ا را:__ قی ک آیه آمد لا تحبوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا - یعنی ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا ))را همان طور که دیگران را صدا میکنید (مثلا با اسم یا بدون احترام) صدا نکنید، فاطمه علیها سلام میگوید من از آن پس به پدرم میگفم« یا رسول الله»؛ دو ه ر که فتم« یا رسل الله »، پدرم رسول خدا پیش آمد و فرمود« فاطمه جان به من بگو یا ابه- پدرجان- این کلمه قلب مرا زنده تر و خدای تعالی را راضیتر میگرداند. » |
+ | {picture=fatemeh.jpg height=324 width=460 align=left}__ندهشدن قلب پیامبر:__ ((حضر فاطمه زهر عیهاسلام|فاطمه لیهسلام)) میفرماید: از زول آیه « لا تحبوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا »؛ ( ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا)) را همان طور که دیگران را صدا میکنید (مثلا به اسم کوچک یا بدون احترام)، صدا نکنید) من پدرم ا « یا رسول الله » صد دم. />اا پدرم فرمود:« فاطمه جان به من بگو «یا ابه» ( پدرجان). این کلمه قلب مرا زنده تر و خدای تعالی را راضیتر میگرداند. » |
| __در آغوش محبت:__ | | __در آغوش محبت:__ |
- | گاه رسول خدا فاطمه را میبوسید و گاه او را در آغوش میگرفت و گاه دست محبت به ورت و ر او میکشید و گاه او را از صمیم قلب دعا میکرد و اشک از چشمان زهرا پاک میمود و ل ا شبها چره مباک زهرا امیبسی نمخابید و چون راده وابیدن میفرمو، سر مبارک ود را به روی سینه فاطمه میگذاشت- اینها رفتار رسول خدا بو د زمان ل از ازدوا زهرا علیهسلام- اهی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سرفاطمه علیهاسلام را میبوسید و به او میفرمود: دی تو باد دم و مادرم. و هرگاه فاطمه علیهاسلام رسول خدا وارد می رت به احترام فاطمه بلند میشد و سر مبارکش را میبوسید و او را در جای خود می نشاند. |
+ | رسول خدا گاه فاطمه را میبوسید، گاه او را در آغوش میگرفت، گاه دست محبت به ر و ورت او میکشید و گاه او را از صمیم قلب دعا میکرد و اشک از چشمان زهرا پاک میرمود. و بل اا زهرا یاسلم شبا ا ور مبارک و را نمیبوید نیواید. رسول خدا گاهی سر فاطمه علیهاسلام را میبوسید و به او میفرمود:« دم و مادرم دی تو باد.» هرگاه فاطمه علیهاسلام ن رسول خدا میف، پیمر به احترام فاطمه بلند میشد، سر مبارکش را میبوسید و او را در جای خود می نشاند. |
| __کمک:__ | | __کمک:__ |
- | روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد خانه ((امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین علیه السلام)) شدد، دیدند حضرت و فاطمه علیهاسلام نشسته و مشغول آسیاب کردن ات، رسول خدا پیش رفت، فرمودند: کدام شما خستهترید؟ امیرالمومنین عرض کرد: فاطمه. رسول خدا فرمود ای دخترکم برخیز. فاطمه علیها سلام برخاست و رسول خدا به جای او نشست و با امیرالمومنین مشغول آسیاب کردن گندم و جو شد. |
+ | روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد خانه ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) شد دید ی و فاطمه علیهماالسلام نشسته و مشغول آسیاب کردنان. رسول خدا پیش رفت فرمود:« کدام یک از شما خستهترید؟» امیرالمؤمنین عرض کرد:« فاطمه.» رسول خدا فرمود:« دخترم برخیز.» فاطمه علیهاسلام برخاست و رسول خدا به جای او نشست؛ و با امیرالمؤمنین مشغول آسیاب گندم و جو شد. |
| __دلسوزی:__ | | __دلسوزی:__ |
- | روزی فاطمه علیهاسلام مریض شد. رسول خدا لی الله علیه و له و لم مند برای عیادت، کنار فطمه نشست و احوالپرسی کرد. فاطمه عرض کرد: پدر جان من یک غذای خیلی عالی یل دارم. رسول خدا بلند شد و از طاقچهای که در اطاق بود ک طبقی آورد که در آن کشمش و نان روغنی و کشک و خوشهای انگور بود؛ طبق را نزد فاطمه گذاشت و خود آن حضرت دست مبارکش را به سوی طبق دراز کرد و نام خدای بزرگ را به زبان جاری مود و فرمود: بخورید بنام خدا. |
+ | روزی فاطمه علیهاسلام مریض شد. رسول خدا ه عی رفت. کنار نشست و احوالپرسی کرد. فاطمه عرض کرد:« پدر جان، من یک وعده غذای عالی ذیذ دارم.» رسول خدا بلند شد و از طاقچهای که در اطاق بود طبقی آورد که در آن کشمش و نان روغنی و کشک و خوشهای انگور بود. طبق را نزد فاطمه گذاشت و دست مبارکش را به سوی طبق دراز کرد، نام خدای بزرگ را به زبان جاری رمود و به حاضرین فرمود:« بخورید به نام خدا. » فاطمه و رسول خدا و امیرالمؤمنین و ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن)) و ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین)) همگی از آن غذا خوردند. در این میان فقیری پشت در آمد و غذا خواست. رسول خدا فرمود:« دور شو.» فاطمه عرض کرد:« یا رسول الله چرا چنین فرمودی؟» رسول خدا فرمود:« او ((ابلیس|شیطان)) بود و این غذا را ((جبرئیل|جبرئیل)) از ((بهشت|بهشت)) آورده است. شیطان میخواست از نصیب شما بخورد ولی سزاوارش نیست.» |
- | فاطمه رسول خدا ایالومنین و ((حت مام ن مبی ی لا|ن)) و ((رت ا سین عی لسا|حسین ))هی ا ا وردد، ر ای میان فقری ب در د و اای ا کرد. رسول خدا فرمود: ر امه ر کرد یا ه ا چنی فرمودی رسو خدا رو:این ((ای|شیطا)) ود و این ر ((ریل|برئی)) ((|بت)) ورده یطان یخاست از یب شما رد این اوار و نت. |
+ | __جایگاه فاطمه زد پیامبر:__ زبان رسول خدا صی اله علیه و ل و سلم زبان وحی ت. دا قرآن باره پیبر مید:ولا یق ن الهوی ( روی اش نف سخن میگی.) لذا سخای که رسل خا درباه فطه زبان ورد، همه ر مبنای حی و به میزان حق است نه از روی محبت یتگی در یر را خدا. />اراین ید به آنها دقت کرد: رسول خدا میفرمود:« فطه پاره ن ات، هر ک او ر خشنود کند مرا د کد هر به او بدی د به من بدی کرد است.» میفرمود:« فاطمه روشنی چم و میوه دل من است.» میفرمود:« اطمه فرع و شاخه وجود من است. ر چ او ا ناراحت کند، مرا نراحت یکن و هر چه باعث شادی ا ود، موجب شادی من میگ.» میفرمو:« فمه گرمیری ف ر ن ست.» میفمود:« فاطمه قل من و وح میان د پهلوی ن است.»
از رسل دا پرسیدند:« محبوبترین زنان نزد شما کی؟» رمود:« اطمه.»
منابع: ارالانوار، 43 فحات 23 و 24 و 26 و 38 و 54. |
- | مراجعه شود به: | |
- | ((موقعیت فاطمه نزد پیامبر)) | |