تاریخچه ی:
محبت پیامبر به فاطمه علیهاسلام
تفاوت با نگارش: 2
- | دا کرن فاطمه رسول ا را: قی ک آیه آمد لا تحبوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا - یعنی ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا ))را همان طور که دیگران را صدا میکنید (مثلا با اسم یا بدون احترام) صدا نکنید، فاطمه علیها سلام میگوید من از آن پس به پدرم میگفم« یا رسول الله»؛ دو ه ر که فتم« یا رسل الله »، پدرم رسول خدا پیش آمد و فرمود« فاطمه جان به من بگو یا ابه- پدرجان- این کلمه قلب مرا زنده تر و خدای تعالی را راضیتر میگرداند. » |
+ | {picture=fatemeh.jpg height=324 width=460 align=left}__ندهشدن قلب پیامبر:__ ((حضر فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه لیهسلام)) میفرماید: /> از نزو آیه « لا تحبوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا »؛ ( ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا)) را همان طور که دیگران را صدا میکنید (مثلا به اسم کوچک یا بدون احترام)، صدا نکنید) من پدرم ا « یا رسول الله » صد دم. />اا پدرم فرمود:« فاطمه جان به من بگو «یا ابه» ( پدرجان). این کلمه قلب مرا زنده تر و خدای تعالی را راضیتر میگرداند. » |
- | در آغوش محبت: گاه رسول خدا فاطمه را میبوسید و گاه او را در آغوش میگرفت و گاه /> دست محبت به ورت و ر او میکشید و گاه او را از صمیم قلب دعا میکرد و اشک از چشمان زهرا پاک میمود و ل دا شبها تا چره مبارک زهرا رانمیبوسید نمیخوابید و چو اه اید یمود، سر بارک خد را ب وی سیه فاطه میگاشت- ای رار رسو خدا بود در زمان ل از زدوا زهرا علیهاسلام- اهی رسول خدا صی له ی و له و لم رفاطمه لیهسام را میبوسید و به او میفرمو: فدای و باد پدرم مادرم. |
+ | __در آغوش محبت:__ />رسول خدا گاه فاطمه را میبوسید، گاه او را در آغوش میگرفت، گاه دست محبت به ر و ورت او میکشید و گاه او را از صمیم قلب دعا میکرد و اشک از چشمان زهرا پاک میرمود. و بل ز ازدواج زهرا علیهاسلام، شبها تا صرت مبارک او را نمیبوسید، نمیخوابید. />رسو ا اهی ر اه عیسا را یوسید به ا میف:« رم و ادرم ای و با.» هرگاه فاطمه علیهاسلام نز رسول خدا ی، یابر ه ترام فاطمه لند مید، سر بارکش را میبوسید و او ر در جای ود می شاند. |
- | و هراه فاطمه علیهاسلام بر رسول خدا وارد میشد حضرت به احترام فاطمه بلند میشد و سر مبارکش را میبوسید و او را در جای خود می نشاند. کمک : روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد خانه ((امیرالمؤمنین|امیرالمؤمنین علیه السلام)) شدد، دیدند حضرت و فاطمه علیهاسلام نشسته و مشغول آسیاب کردن ات، رسول خدا پیش رفت، فرمودند: کدام شما خستهترید؟ امیرالمومنین عرض کرد: فاطمه. رسول خدا فرمود ای دخترکم برخیز. فاطمه علیها سلام برخاست و رسول خدا به جای او نشست و با امیرالمومنین مشغول آسیاب کردن گندم و جو شد. دلسوزی : روزی فاطمه علیهاسلام مریض شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمدند برای عیادت، کنار فاطمه نشست و احوالپرسی کرد. |
+ | __مک:__ روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد خانه ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) شد دید ی و فاطمه علیهماالسلام نشسته و مشغول آسیاب کردنان. رسول خدا پیش رفت فرمود:« کدام یک از شما خستهترید؟» امیرالمؤمنین عرض کرد:« فاطمه.» رسول خدا فرمود:« دخترم برخیز.» فاطمه علیهاسلام برخاست و رسول خدا به جای او نشست؛ و با امیرالمؤمنین مشغول آسیاب گندم و جو شد. |
- | فاطمه عرض کرد: پدر جان من یک غذای خیلی عالی یل دارم. > >رسول خدا بلند شد و از طاقچهای که در اطاق بود ک طبقی آورد که در آن کشمش و نان روغنی و کشک و خوشهای انگور بود؛ طبق را نزد فاطمه گذاشت و خود آن حضرت دست مبارکش را به سوی طبق دراز کرد و نام خدای بزرگ را به زبان جاری مود و فرمود: بخورید بنام خدا. فاطمه و رسول خدا و امیرالمومنین و ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن)) و ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین ))همگی از آن غذا خوردند، در این میان فقیری دم در مد و اای غذا کرد. |
+ | __دلسوزی:__ روزی فاطمه علیهاسلام مریض شد. رسول خدا به عیادتش رفت. کنارش نشست و احوالپرسی کرد. فاطمه عرض کرد:« پدر جان، من یک وعده غذای عالی ذیذ دارم.» رسول خدا بلند شد و از طاقچهای که در اطاق بود طبقی آورد که در آن کشمش و نان روغنی و کشک و خوشهای انگور بود. طبق را نزد فاطمه گذاشت و دست مبارکش را به سوی طبق دراز کرد، نام خدای بزرگ را به زبان جاری رمود و به حاضرین فرمود:« بخورید به نام خدا. » فاطمه و رسول خدا و امیرالمؤمنین و ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|حسن)) و ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین)) همگی از آن غذا خوردند. در این میان فقیری پت در آد و غذا خواست. رسول خدا فرمود:« دور و.» فاطمه عرض کرد:« یا رسول له چرا چنین فمودی؟» رسول خدا فرمود:« او ((ابلیس|شیطان)) بود و این غذا را ((جبرئیل|جبرئیل)) از ((بهشت|بهشت)) آورده است. شیطان میخواست از نصیب شما بخورد ولی سزاوارش نیست.» |
- | رسول خدا مود: در فاطه ر ک یا رسول اه چرا نین رمودی رسول خدا فرمود:ای ((ایس|ان)) ود و این ر ((ئی|ریل)) ا ((هش|هت)) ورد، شیان میوات ز نی شما بخورد و این ساوار و نیست. |
+ | __جایگاه فاطمه نزد پیامبر:__ زبان رسول خدا صی لله علیه و آله و سلم زبان وحی است. خدا در رآن ربار پیامبر میفرماید:ولا ینط عن الهوی ( ز روی واهش نف خن نمیگوید.) لذا سخنانی که رسول خدا دربار اطمه بر زبا آورده، همه بر مبنای وحی و به میزان ح است، نه از روی محبت و یفتی ر غیر راه خدا. بنابراین باید به آنها دقت کرد: رسول خدا میفرمود:« فاطه پا تن من اس ه کس او را خشنود کن مرا خشنود کرده و هر کس به او بدی کند ه من ی کره .» میمو:« فاطمه رونی چشم و میوه دل من ات.» میفمود:« فاطمه فرع و شه وود من است. ه چه او را ناراحت کند، ا ناراحت مکند و هر چه باعث شادی و شود، موجب شادی من میگدد.» میفرمود:« فامه گرامیترین فد در نزد من ست.» میفمود:« فاطمه قلب من و روح میان دو پهلوی من اس.»
از رسول خدا پرسیدند:« مبوبترین زنان نزد شما کیست؟» فرمود:« فاطمه.»
منابع: بحارالانوار، ج 43، صفحات 23 و 24 و 26 و 38 و 54. |
- | مراجعه شود به: | |
- | ((موقعیت فاطمه نزد پیامبر)) | |