منو
 کاربر Online
750 کاربر online
Lines: 1-53Lines: 1-58
-((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام صادق علیه السلام)) فرمود: بعد از آنکه ((ابوبکر|ابوبکر))، ((حضرت زهرا و فدک|فدک)) را غصب ر ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام)) به ابوبکر فرمودند: چرا فاطمه را از میراث رسول الله من کردی و حال آنکه فاطمه فدک را در زمان خود رسول خدا ر که بود؟
ابوبکر گفت: فدک، غنیمت و متعلق به همه مسلمین است، اگر فاطمه شاهد بیاورد که رسول الله آن را به او داده قبول است والا حقی ندارد.
+((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام صادق علیه السلام)) فرمود:
بعد از آنکه ((ابوبکر|ابوبکر)) ((حضرت زهرا و فدک|فدک)) را رف ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام)) به او فرمود: />===چرا فاطمه را از میراث رسول الله مروم کردی و حال آنکه فدک در زمان خود رسول خدا املاک فمه بود؟ ===
__ابوبکر گفت:__ />===«فدک غنیمت اسلام و متعلق به همه مسلمین است. اگر فاطمه شاهد بیاورد که رسول الله آن را به او داده قبول است و الا حقی ندارد.» ===
-امیرالمؤمنین فرمودند: ای ابوبکر آیا ر بین ما به خلاف حکم خدا، حکم می‏کنی؟
گفت: نه.
حضرت فرمود: اگر در دست یکی از مسلمانها چیزی اش که ن تصرف می‏کند- مانند لباسی که پوشیده یا خانه‏ای که سکونت دارد- و من ادعا کنم که آ چی م من است از چه کسی یه و شاهد می‏خواهی؟
ابوبکر گفت: از تو.
ضر فرمود: پس چرا از فاطمه یه خواسته‏ای در صورتی که فدک در ت فاطمه بوده است؟
اگر مسلمانها ا در آن ی هت، آنها باید امه بیه کنند.
ابوبکر که با جوابی دندان‏شکن و استدلالی منطقی روبرو شده بود، ساکت و متحیر ماند.
+امیرالمؤمنین فرمود:«ای ابوبکر، آیا ر خلاف حکم خدا حکم می‏کنی؟»
~~green:گفت:«نه.» ~~
فرمود:«اگر یکی از مسلمانها چیزی اشه د مانند لباسی یا خانه‏ای و من ادعا کنم که لق من است، از چه کسی لی و شاهد می‏خواهی؟»
~~green:ابوبکر گفت:«از تو.»~~
مم فرمود:«پس چرا از فاطمه لی و شاهد خواسته‏ای در صورتی که فدک متلق فاطمه بوده است؟ اگر مسلمانها قی در آن ار، آنها باید یل و شاهد بیارند.»
''===ابوبکر که با جوابی منطقی روبرو شده بود، ساکت و متحیر ماند. ===''
-عمر گفت: ای علی! ما را رها کن، ما از پس دلائل تو برنمی‏آئیم، اگر شهود عادلی می‏آوری بیاور و الا فدک مال مسلمین است، نه تو در آن حق داری و نه فاطمه.
امیرالمومنین رو به ابوبکر کرده، فرمود: ای ابوبکر آیا کتاب خدا را خوانده‏ای؟
گفت: بله.
حضرت فرمود: بگو ببینم این آیه درباره ما نازل شده یا غیر ما: انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا. (ترجمه آیه:خداوند اراده نموده است که هرگونه رجس وپلیدی را از شما اهلبیت زدوده وشما را پاک گرداند)
ابوبکر گفت:درباره شما.
رت فرمود: اگر هوی مند و شهادت ادند بر اینکه فاطمه دختر رسول خدا عمل زشتی انجام داده چه می‏کنی؟
ابوبکر گفت: بر او حد جاری می‏کنم همان طور که بر سایر زن‏های مسلمین حد میزنم!
امیرالمؤمنین فرمود: تو که در این صورت کافر می‏شوی!
گفت: چرا؟
حضرت فرمود: چون تو شهادت خدایتعالی را در طات فاطمه زهرا رد کرده‏ای و شهادت مردم را پذیرفته‏ای؛ همان طور که الان هم حکم خدا و رسولش را رد کرده‏ای و شهادت یک شخص بیابان‏نشین بی‏شخصیت را قبول کرده، فدک را از او گرفته‏ای و خیا می‏کنی که آن غنیمت مسلمین است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مدعی باید یه بیاورد و تو ول رسول خدا را رد کرده‏ای!! با این استدلال کوبنده دیگر کسی را یارای جواب نبود و مردم به همهمه افتادند و به یکدیگر نگاه تعجب می‏کردند.
بعضی هم می‏گفتند: به خدا قسم علی علیه السلام راست می‏گوید.
+__عمر گفت:__ />«ای علی! ما را رها کن! ما از پس دلائل تو برنمی‏آئیم. اگر شهود عادلی می‏آوری بیاور و الا فدک مال مسلمین است. نه تو در آن حق داری و نه فاطمه.»
امیرالمومنین به ابوبکر فرمود:«ای ابوبکر آیا کتاب خدا را خوانده‏ای؟»
~~green:گفت:«بله.» ~~
فرمود:بگو این آیه درباره ما نازل شده یا کسانی غیر از ما: انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا. (خداوند اراده کرده است که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک گرداند.)
~~green:ابوبکر گفت:«درباره شما.»~~
مم فرمود:«اگر کنی ییند و شهادت دهند که فاطمه، دختر رسول خدا، عمل زشتی انجام داده چه می‏کنی؟»
~~green:ابوبکر گفت:«بر او حد جاری می‏کنم همان طور که بر سایر زن‏های مسلمین حد می زنم ~~
امیرالمؤمنین فرمود:«تو در این صورت کافر می‏شوی!»
~~green:گفت:«چرا؟»~~
فرمود:«چون تو شهادت خدای تعالی را در اکی و صمت فاطمه زهرا رد کرده‏ای و شهادت مردم را پذیرفته‏ای؛ همان طور که الان هم حکم خدا و رسولش را رد کرده‏ای و شهادت یک شخص بیابان‏نشین را قبول کرده‌ای، فدک را از او گرفته‏ای و گما می‏کنی که غنیمت مسلمین است.
===رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:« مدعی باید لی بیاورد و تو سخ رسول خدا را رد کرده‏ای!!»=== />با این استدلال کوبنده دیگر کسی را یارای جواب نبود و مردم به همهمه افتادند و به یکدیگر نگاه تعجب می‏کردند.
بعضی گفتند:«به خدا قسم علی علیه السلام راست می‏گوید.»
 مجلس به هم خورد و امیرالمؤمنین به خانه برگشتند.  مجلس به هم خورد و امیرالمؤمنین به خانه برگشتند.
-عمر و ابوبکر هم به اه‏هیشان رفتند.
بعد ابوبکر عمر را خواست و به او گفت: دیدی امروز علی علیه السلام با ما چه کرد به خدا اگر بخواهد علی علیه السلام چنین کند، امر خلافت ما را تباه می‏کند؛ چه کنیم؟!
عمر گفت: نظر من این است که فرمان بدهی تا او را بکشند.
ابوبکر گفت: چه کسی می‏تواند او را بکشد؟
عمر گفت: ((خالد بن ولید مخزومی|خالدبن ولید))، رفتند و جریان را به خالد گفتند، او هم قبول کرد.
ابوبکر گفت علی که به مسجد می‏آید در موقع نماز در کنارش بنشین وقتی سلام نماز را دادم گردن علی علیه السلام را بزن.

((اسماء بنت عمیس|اسماء بنت عمیس ))- که در آن زمان همسر ابوبکر بود- جریان را به امیرالمؤمنین خبر داد، حضرت پیغام دادند که خداوند نمی‏گذارد و مرا حفظ می‏کند.
سپس حضرت رفتند به مسجد و خالد هم آمد کنار آن حضرت؛ نماز شروع شد
.
+__ابوبکر به گفت__:
~~green:دیدی امروز علی علیه السلام با ما چه کرد! به خدا اگر بخواهد چنین کند، خلافت ما را تباه می‏کند؛ چه کنیم؟! ~~
عمر گفت:«نظر من این است که فرمان بدهی تا او را بکشند.»
ابوبکر گفت:« چه کسی می‏تواند او را بکشد؟»
عمر گفت:«((خالد بن ولید مخزومی|خالدبن ولید)) />رفتند و جریان را به خالد گفتند، او هم قبول کرد.
__ابوبکر گفت:__ />===علی که به مسجد می‏آید، در موقع نماز در کنارش بنشین. وقتی سلام نماز را دادم، گردن علی علیه السلام را بزن===.
-همه به نمز یستاند، همین که اوبکر نشست رای شهد آخر، از فته خود پیمان د ترس ا را گرفت، همینور نسته بو و فکر ی‏کرد و جرات نات ام ن را وید.
مدم خیا کردند ابوبکر به تبا اا یکبه ابک با صدای لند گفت: «ای خالد آنچه را که گفتم انجام نه، اسلام لیکم و رحمه الله و کاته!»
ایرالمؤنین کردن ه اد فرمدد: ابوبکر و را ه چه ک ام ر د؟ />خاد گف: مان اده بود گردنت ر زنم ـ و در آ وقت الد با خد شمشیش را آه بود- حضرت فرمود: آیا ای کار را می‏کردی؟ />الد گفت: ب خدا قم اگر نگفته د « انجام ند » و را کشته بودم.
حضر فرمود: غ می‏ویی خدا اگر نبو آن حکم لهی، میدانتی که کدا ه - من شیعیانم ـ یا ابوبکر و پیان ـ ضعیفتریم.
عد ا دو نشت مارک، گی خا را گرت فشار دد.
خ
ال ر لندی کشید؛ ب طوری که مرم ترسیدد و خالد درت رف زدن نداشت.
+((اسماء بن میس|اما بنت می )) ه د ن ا همر بوکر بد جریان ا ه یرالمؤمنی ر داد. امم پیغا داد که اند ا میک.
پس به د فت. خالد کنا اام مد و نماز شروع .
م نم یستادد. می ک ابوبکر رای شهد آخر نست، ا گ خد یمان د و تر و ا رت. نابرای همینور ته بود و کر می‏کرد و رات دات ام نز را بگوید.
مرم ی د ابوکر ه اتباه اه. ناگان ابوبکر با صدای ن گفت:
''===ی الد نه ا که گت اا ده ال لیک و رم الله رکاته!=== ''
-بالاخره ابوبکر دست به دامان ((عباس بن عبدالمطلب|عباس)) عموی امیرالمؤمنین شد.
عباس جلو آمد و شفاعت کرد، امیرالمومنین هم خالد را با خفت و خواری رها کردند.
+امیرالمؤمنین رو کرد به خالد و فرمود:« ابوبکر تو را به چه کاری امر کرده بود؟»
~~green:خالد گفت:«فرمان داده بود گردنت را بزنم.»~~
امام فرمود:«این کار را می‏کردی؟»
~~green:خالد گفت:به خدا قسم اگر نگفته بود « انجام نده » تو را کشته بودم. ~~
امام فرمود:«دروغ می‏گویی. به خدا اگر حکم الهی نبود، می فهمیدی که کدام دسته- من و شیعیانمـ یا ابوبکر و پیروانش ضعیف‏تریم.»
===بعد با دو انگشت مبارک، گلوی خالد را گرفت و فشار داد.
خالد نعره بلندی کشید؛ به طوری که مردم ترسیدند. خالد قدرت حرف زدن نداشت.
بالاخره ابوبکر دست به دامان ((عباس بن عبدالمطلب|عباس))، عموی امیرالمؤمنین، شد.
عباس جلو آمد و شفاعت کرد. امیرالمومنین هم خالد را رها کرد. ===
-!منابع:
*بحارالانوار، ج 29، ص 128 و 127 و 199.
+منابع:
بحارالانوار، ج 29، ص 128 و 127 و 199.
-!مراجعه شود به:
*((حضرت زهرا و فدک))
+مراجعه شود به:
((حضرت زهرا و فدک))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 15 مرداد 1385 [14:50 ]   5   محمد ورهرام      جاری 
 یکشنبه 15 مرداد 1385 [14:45 ]   4   محمد ورهرام      v  c  d  s 
 سه شنبه 05 مهر 1384 [08:32 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 03 مهر 1384 [13:28 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 دوشنبه 07 شهریور 1384 [07:59 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..