منو
 کاربر Online
733 کاربر online
Lines: 1-12Lines: 1-17
-درروز عاشورا« ((پیشینه عابس بن ابی شبیب شاکری|عابس بن ابی شبیب))» پس از آن که یکی از بستگانش به نام ((پیشینه شوذب عبدالله|شوذب بن عبدالله ))را برای مبارزه و شهادت ی فرستاد، خود به حضور امام علیه السلام رسید، سلام کرد و گفت: به خدا سوگند در روی زمین خیند یا بیاه ا ند من گرامی تر و محبوب تر از تو نیست اگ می توانستم به چیزی عزیزتر و محبوب تر از جانم که شد را تو ع کنم، چنین می کد.

سلام بر تو باد ای ابا عبدالله! خدا را شاهد می گیرم که من به راه تو و پدرت می روم، آن گاه با شمشر برکشیده به سوی دشمن شتافت این در حالی بود که نشان زخمی در پیشانی داشت.
+درروز عاشورا ((عابس بن ابی شبیب شاکری و شهادت در کربلا|عابس بن ابی شبیب)) پس از آن که یکی از بستگانش به نام ((شوذب عبدالله و شهادت در کربلا|شوذب بن عبدالله)) را برای مبارزه و شهادت ب میان فرستاد، خود به حضور ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام)) رسید، سلام کرد و گفت:« به خدا سوگند در روی زمین ن هیچک گرامیتر و محبوبتر از تو نیست. کا می توانستم با چیزی عزیزتر از جانم من شا تو م. />ای باعبداله، سلام بر تو باد! خدا را شاهد می گیرم که من به راه تو و پدرت میروم.»
-ربیع بن تمیم که آن روز در کربلا حاضر بود می گوید: من عابس را که به سوی میدان می آمد دیدم و شناختم دلاوری های وی را درجنگ ها مشاهده کرده بودم، وی از شجاع ترین مردم بود.
>>فریاد زدم: ای مردم! این شیر شیران است، پسر ابی شبیب است، کسی به مبارزه با او نرود و عابس همواره فریاد می زد و مبارز می طلبید و کسی جرت نداشت با وی در آویزد.

عمربن سعد گفت: از هر طرف او را سنگ باران کنید و سپاه دشمن با سنگ به وی حمله ور شدن
د.
+آن گاه با شمشیر برکشیده به سوی دشمن شتافت. این در حالی بود که نشان زخمی در پیشانی داشت.
ربیع بن تمیم که آن روز در ((کربلا)) در سپاه ((عمر بن سعد|عمر سعد)) حاضر بود می گوید:« من عابس را که به سوی میدان میآمد دیدم و شناختم. دلاوری های وی را در جنگ ها مشاهده کرده بودم.»
فریاد زدم:« ای مردم! این شیر شیران است. پسر ابی شبیب است. کسی به مبارزه با او نرود />و عابس همواره فریاد می زد و مبارز می طلبید و کسی جرت نداشت با وی در آویزد.
-عابس که چنین دید، زره از تن بیرون آورد و کلاه خود را از سر برداشت و به سپاه کوفه حمله ور شد.

ربیع بن تمیم می گوید:
به خدا سوگند اورا دیدم که بیش از 200 نفر از رزمندگان سپاه دشمن را تار و مار کرد، اما آنان از هرطرف بر وی حمله بردند و او را به شهادت رساندند و من شاهد بودم که ر ب شبیب ر ست مدانی بود و یکیگر بسر آ نزاع می کردند، یکی می گفت: من عابس را کشتم و دیگری می گفت من کشته ام. عمر بن سعد گفت: نزاع نکنید، سوگند به خدا یک نفر نمی تواند این مرد را کشته باشد، همه شما وی را کشته اید و با این سخن آنان را متفرق ساخت.
+عمر بن سعد گفت:« از هر طرف او را سنگ باران کنید و سپاه دشمن با سنگ به وی حمله‌ور شدند.»
عابس که چنین دید، زره از تن بیرون آورد و کلاه خود را از سر برداشت و به سپاه کوفه حملهور شد.
به خدا سوگند او را دیدم که بیش از 200 نفر از سپاه دشمن را تار و مار کرد، اما آنان از هر طرف بر وی حمله بردند و سرانجام او را به شهادت رساندند؛ و من شاهد بودم که چن نفر بی ر ابس ن شبی ب م نزاع می کردند. یکی می گفت:« من عابس را کشتم و دیگری می گفت « من کشتم.»
عمر بن سعد گفت:« نزاع نکنید. سوگند به خدا یک نفر نمی تواند این مرد را کشته باشد. همه شما وی را کشته اید
و با این سخن آنان را متفرق ساخت.
-منابع: ابصار العین، ص 75 و 76. +!منابع:
*
ابصار العین، ص 75 و 76

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 03 اردیبهشت 1384 [11:03 ]   3   شکوفه رنجبری      جاری 
 دوشنبه 03 اسفند 1383 [10:36 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 دوشنبه 05 مرداد 1383 [06:15 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..