تاریخچه ی:
ماریه قبطیه
تفاوت با نگارش: 2
| - | دختر شمعون قبطیه، مادر ابراهیم پسر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ت که او را ((مقوقس)) قبطی حاکم اسکندریه و مصر برای آن حضرت هدیه فرستاد.
پیامبر اکرم در سال ششم هجرت سفیرانی را به کشورهای خارج فرستاد و طی نامه هایی فرمانروایان این کشورها به آئین توحیدو اسلام دعوت کرد، نامه ای نیز به مقوقس فرمانروای مصر نوشت و او را به اّپپن اسلام دعوت نمود .مقوقس ر چه به ندای پیامبر در ظاهر پاسخ مثبت نگفت ولی />ضمن ارسال هدایائی به نامه پیابر محترمانه پاسخ داد.
درمیان این هدایا کنیزی بودبه نام ماریه که این کنیز بعداً افتخار همسری رسول خدا ر پیدا کرد و برای او فرزندی به اسم ابراهیم آورد که شدیدا مورد علاقه پیامبر بود اما متاسفانه نور وجود ابراهیم پس از 18 ماه به خاموشی گرائید.
پیامبر که برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بود از وضع وخیم فرزندش آگاه شد ارد خانه گدید او را از آغوش مادر گرفت و در حالی که آثار ناراحتی از چهره او نمایان بود فرمود: چشم می گرید و دل محزون دوهار است ولی هرگز سخنی که موجب خشم خداوند باشد بر زبان جاری نمی سازم، اگر وعده صادق و محقق الهی نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد در فراق جدائی تو بیش از این گریه می ردیم و غمگین می شدم .
ماریه از زنان خوب پیامبر و مورد عنایت اّن حضرت وعلاقمند به حضرت زهرا سلام اله علیها وامیرالمومنین علیه السلام بود ،وبه همین جهت مورد اّزار و سخنان گزنده دیگر زنان پیامبرواقع می شد، ب همین خار یمبر برای اّسایش او خانه او را درباغچه ای درکنارمدینه ،که به اّن «مشربه ام ابراهیم» می گویند،قرار دادند .
ماریه در زمان عمر بن خطاب در سال 14 یا سال 16 هجری از دنیا رفت و عمر دستور داد مردم در تشییع جنازه اش حاضر شوند و خود بر او نماز گزارد و در قبرستان ((بقیع)) به خاک سپرده شد. |
+ | دختر شمعون قبطیه، مادر ابراهیم پسر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و که او را ((مقوقس)) قبطی حاکم ((اسکندریه)) و ((مصر)) برای آن حضرت هدیه فرستاد.
پیامبر اکرم در سال ششم هجرت سفیرانی به کشورهای خارج فرستاد و طی نامه‌هایی فرمانروایان این کشورها را به آئین توحید و اسلام دعوت کرد. نامه ای نیز به مقوقس فرمانروای مصر نوشت و او را به اّئین اسلام دعوت نمود. اگرچه مقوقس در ظاهر به ندای پیامبر پاسخ مثبت نگفت، ولی ضمن ارسال هدایائی به نامه ایشا محترمانه پاسخ داد.
در میان این هدایا کنیزی بود به نام ماریه که بعداً به افتخار همسری رسول خدا رید و برای او فرزندی به اسم ابراهیم آورد که شدیدا مورد علاقه پیامبر بود؛ اما متاسفانه نور وجود ابراهیم پس از 18 ماه به خاموشی گرائید.
پیامبر که برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بود از وضع وخیم فرزندش آگاه شد. خانه مد. او را از آغوش مادر گرفت و در حالی که آثار ناراحتی از چهره او نمایان بود فرمود: چشم می گرید و دل محزون ید ولی هرگز سخنی که موجب خشم خداوند باشد بر زبان جاری نمی‌سازم. اگر وعده صادق و محقق الاهی نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد، در فراق تو بیش از این می‌ریستم و غمگین می‌شدم.
ماریه از زنان خوب پیامبر و مورد عنایت اّن حضرت و علاقمند به حضرت زهرا سلام اله علیها و امیرالمومنین علیه السلام بود و به همین جهت مورد اّزار و سخنان گزنده دیگر زنان پیامبر واقع می‌شد. یامر ی برای اّسایش او خانه‌اش را در باغچه‌ای در کنار مدینه -که به اّن « مشربه ام ابراهیم » می گویند- قرار دادند.
ماریه در زمان ((عمر بن خطاب)) در سال 14 یا سال 16 هجری از دنیا رفت و عمر دستور داد مردم در تشییع جنازه اش حاضر شوند و خود بر او نماز گزارد و در قبرستان ((بقیع)) به خاک سپرده شد. |
| | منابع : | | منابع : |
| - |
بحارالانوار ، ج 22، ص 151 تا 156 ؛ فروغ ابدیت ،ج 2 ،ص 800 و 801 ؛ ریاحین الشریعه ،ج 2 ، ص 349 ؛ اسدالغابه ،ج 7 ، ص 253 ؛ لغت نامه دهخدا ، شماره مسلسل 195 ، ص 47 |
+ | بحارالانوار، ج 22، ص 151 تا 156؛ فروغ ابدیت، ج 2، ص 800 و 801؛ ریاحین الشریعه، ج 2، ص 349؛ اسدالغابه، ج 7، ص 253؛ لغت نامه دهخدا، شماره مسلسل 195، ص 47 |
