منو
 کاربر Online
769 کاربر online
Lines: 1-34Lines: 1-30
-_ ((لیی|کلینّی ))مصوم علیه روایت کره ات که ز ایان مور وید ّ (پاچه پی ابریشی) سئال نمودم فرمود: مانعی ندارد حضرت علی بن الحسین علیه السلام در زمستان لباس و جامه «خزّ » می پوشید و چن تابستان می رسید آن را می فروخت و پولش را در راه خدا صدقه می داد و می فرمود: من از خدایم خجالت می کشم که از پول لباسی که خدا را در آن پرستیدم مرف کنم . +چن روایت دراه لا ((ر ا ا ی اسام)): />1- حضرت علی بن الحسین علیه السلام در زمستان لباس خز می پوشید. وتی تابستان می رسید آن را می فروخت و پولش را در راه خدا ((صدقه)) می داد، و می فرمود:« من از خدایم خجالت می کشم که پول لباسی را که خدا را در آن پرستیدم رج کنم.»
-لیما بن رشد از پرش نقل می کند که می گوی: ن لی بن احین علیه السلام را دیدم ک رعه ای سیا (نوی جامه پی) َیلَسا ی (امه ای است ک همه دن را پوشانده و از تفصیل و خیای خی است خو عم و مشایخ آن ا ی پویدن) پویده بود. +2- ((ضرت اما را لیه لا|حرت رضا علیه السلام)) فرم: اما جا ی لسلا مستا ه ردایی ا خ می وی ک یمش پنا ین بود.
-ضرت ر لیه لسلام فرمودند: عادت حضرت علی بن الحسین وت الله ی ی د ک روپوش لند خّ که یم نجاه ینار و، ی پوید. +3-و ر روی یگی فرمود: حضرت علی بن الحسین ر زتان لباس و شب‌کلاه ز وید را در تابستا می فروخت و پولش ا در ه خا صدقه ی داد و می فمو:«من حرم زینه الله اخرج لعباده و لطیبات من الرزق» _یه 34 سوه عراف_ (چه کس زیت الهی و روزیهای پاک و پکی را حرام کرده است؟)
- می اتباط از حضرت ا علیه السلام ن ده ست رم: ر لی اسی در ا جب و قتوه (ب کاه) می وشیدد زمتن ر نا ی گرانید «ر » (اوی بند مب ر) را در تابستان رخه و ول ر اه دا قه ی ادند و می فمودند: «من رّم ینه اه ا لباده » الطیبا م لز (34 / اعرا) یی چه کی زینت اهی که برای بننش ا موده و روزیهای پاک و پاکیزه ا را کرده ات. +4- ((خاد کالی)) گفت: ((یحیی ابن ام طویل)) که فزند یه حضرت ین لعابدین علیه السلام بود، نزد مد. ستم را رت مرا خدمت ام اد بر. ی ا در اه‌ی ا رش‌های مج نت و س‌ای گقیت به ن ارد.
س ز مدتی برخاستیم. اام به من رمودردا م نزد من یایید»
وق
تی یرون رفم، نش‌کان ب یحیی گفم: « مرا نزد کسی بردی ک لاس‌های ر زر و ر می‌پوشد!» /> قصدم ای ود که دیگر ب نزد یشان ب گرم. ما فردا پیش خود فکر کردم که رفتنم نزد او بی‌ضرر است، برای همین دبار به خنه او رم.
یم ر انه از ت. یچکس ا ندیدم و تصمیم گرفم رردم. ر ین هنگام اا ا خل انه، را به ام ا زد گفت «ای کنکر داخ />ین اسی و که مادم من ا ه ن میده بود و هیچ‌کس جز خودم از ن بر دات!
-مچی د ینه لباسی ک ی بن الحین لیه اللم هنگم ف و بی مرام عروی و پوشیده ون روایی ده ا ک بیار جا ب ظر می رسد:

از
«((ابوخالد کابلی|ابی خالد کنکر کلی)) » ویت ده ا که : «((ییی ا ی)) » - که دون ده و بخشد و ا ز ی رت ین اادین ه اسلام ود - مر م کد دتم ر گت ا او به وی رت رفم. س ایان ا دید که منلی که مفروش به رشهای رنگ ده دارای دیور های فی ( ا هک مالی شد) بو، نسته د ایکه باهای گ یی یده اس.
+داخ شدم دید دیوای خانه گلی است مم ی حیی ا رخت را ن و لبی ا کر پوشیده . />ییی د ای بو. ا رمود:« ای ابا خالد، من تنه اد ه چ که و دیو دیی و‌ی نن بود و ن می‌ نها الف کنم.»
گاه اام و به ما کر و فرم:« س نفن که دان د رو قیت ب نها نگاه نوه کر برای نها ذاب درداکی ت. ول کسی که به ا چیزی را نبت دهد ک در ما نیست؛ دوم کی که چیی ز ا ا ه ما سب نهد و م کسی که عتقد باد این گه ز ام بر ی دارند و مسلمنند.»
-من یی شستن نزد یشان را طول ندادم و همینکه لن دم ه فمود: به ند من بیا ن ا ل ای. من ا شم و به ییی گفتم من را بر مردی ا کردی ک اسهی آمیی شده ی پود !! و قم ای بود ک دیر ب ند ایا بر نگردم بعد فکر کردم ک بگشن من ند ایشان ی رر است و لذا فردا به نزدشا رفتم. یدم درب منل باز است و هیچکس را یدم و ل تصی گرت ک برگرد ر ین هنگام از داخ خانه من را صدا د من گمان کردم غیر من را اه نوده است، ب من را ندا که ی کنکر دال شو. ی ام بود ک مارم من ا ه آ نایده ود ی ز من نر نمی دست !! پ ر ایان داخ شدم و یم از نی که گ ته شده است ر روی صیری ز درخت خرما و لاسی ز کرباس وید است +5- اصمی ی گید وانی را دیدم که مدم کنره گرت ود لی کهنه و ن نما به ن ا لی سیای ابّتی ا. پیش فتم و به و گفتم: />اگر مرد را فقر تگسی آگه کی ما به تو ک سیدگی واند کرد. />ا ب شنین این سخن اشعای رود که دلات ر کملات ری و ّت س تک ر داند ود. ضمون این اا چنی بود: />لبم در دنیا ر شداد و کا و با آخرتم شات نید س. ار ار ی ه من رد «ی» داند) و ت او ن می ...» />ها دانستم و لی ن السین لیه الس است.
-و یحیی هم نزد ایشان است بعد به من فرمود: ای اب خالد من نزدیک به عروسی هستم و آنچه که تو دیروز دیدی خواسته و رای خانمها بود و قصد نداشتم که با آنها مخالفت کنم. بعد هم بلند شده و دست من و یحیی را گرفتند و ما ر به کنار بعض ز وارها ورده و فرمود: استید. م ایستادیم و ه ایشان نگا می کردیم.
آنگاه فرمود:
بسم الله ارحن الرحیم و بر روی آب راه فت تا اینکه یدم کعبه از بالای آب ظاهر گردید، من عرض کردم: الله اکبر، الله اکبر تو «کلمه بزرگ» و حجت عظما می باشی، صلوات خداوند بر تو باد.
+!منابع: />*بارالانوار، 46، 105 و 106، دی 95 ای 99 به ل ا تهیب الامکان
-حضرت علیه السلام به ما توجه نمود و فرمود: سه نفرند که خداوند در روز قیامت به آنها نگاه نخواهد کرد و آنها را تزکیه نکرد. و برای آنها عذاب درد ناکی است. اول کسیکه در ما چیزی را داخل نماید که از ما نیست، دوم کسیکه از ما چیزی را فارغ کند که از ماست، سوم کسیکه معتقد باشد این دو گروه از اسلام بهره ای دارند. » از این حدیث به دست مآید در مراسمی مانند عروسی تا آنجا که به حدود شرعی و الهی تعدی صورت نگیرد تبعیت از خواسته خانمها و مراعات آداب و رسوم مرسومه در مراسم عروسی مانعی نداشته گر چه عادت اولیه حضرت سجاد علیه السلام پوشیدن لباس کرباس بوده است ولی برای عروسی لباس رنگ آمیزی شده هم می پوشیدند. (صلوات الله علیه ).

در زمینه نحوه لباس حضرت روایت دیگری نیز وجود دارد که بسیار عجیب و جالب به نظر می رسد. اصمعی می گوید: من در صحرا بودم که ناگهان جوانی را دیدم که از جمعیت و در حالت انعزال ازآنها بود و لباسی که پوشیده بود کهنه و نخ نما شده بود ولی دارای یک سیمای با ابهّت بود. به او نزدیک شدم و گفتم اگر حال و وضعیت خود را نزد این افراد به شکایت ببری حتماَ بعضی از آن را برای تو اصلاح خواهند کرد و به تو رسیدگی می نمایند.

آن جوان با شنیدن این سخن اشعاری را انشاء فرمود که دلالت بر کمالات بلند روحی و عزّت نفس و توکّل آن بزرگوار بر خداوند متعال بود. مضمون این اشعار چنین است که: لباسم در دنیا صبر بر شدائد و مشکلات را بر خود هموار کردن است و لباس آخرتم بشاشت و بشر است.

اگر امر سختی به من برسد به «عزیز » و عزت او پناه می برم به بر آمدن قولی هستم که صاحب افتخارات می با شند. و از اهل دنیا جز اسمی باقی نمانده است. . . . . . . . .) بعد از اسم آن جوان پرس وجو نمودم معلوم شد او علی بن الحسین علیه السلام است آنگاه گفتم: آری نباید این جوان جز از آن لانه جوجه بیرون بیاید
!!! (ابی ان یکون هذا الفرخ الا من زمک الفش)

با توجّه به این
روایت و آنچه قبلاَ بیان گردید به دست حضرت در پوشیدن لباس حالات مختلفی داشته، هم لباسهای ساده و بعضاَ مندرس می پوشیدند و هم در شرا ئط خاص لباسهای رنگی و مرتب می پوشیدند و در همه این امور وظیفه خود را عمل کرده و هیچ توجه استقلالی به لباس نداشتند. در زمینه نوع پوشش

حضرت سجاد علی
ه السلام قضیه ای در زمینه ((لباس تشرف به مسجد النبی|نحوه پوشش ایشان برای تشرف به مسجد پیامبر در دل شب ))نقل شده است که قابل توجه می باشد. چه اینکه نحوه پوشش و لباس حضرت در موقع نماز خود بحث دیگری است که تحت همین عنوان بررسی گردیده است .

منابع
:

بحارالانوار ، ج 46 ، ص 105 و 106 ، حدیث 95 الی 99 به نقل از تهذیب الامکان

مراجعه شود به:

((حالات شخصی امام سجاد علیه السلام))
+!مراجعه شود به:
*((حالات شخصی امام سجاد علیه السلام))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 21 شهریور 1384 [11:41 ]   8   شکوفه رنجبری      جاری 
 دوشنبه 21 شهریور 1384 [09:23 ]   7   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 03 خرداد 1384 [08:08 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 22 فروردین 1384 [10:21 ]   5   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 دوشنبه 30 آذر 1383 [07:08 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 30 آذر 1383 [06:51 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 27 آبان 1383 [07:20 ]   2   نفیسه ناجی      v  c  d  s 
 یکشنبه 12 مهر 1383 [06:20 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..