V{maketoc}
قصه (Conte) که جمع آن در زبان تازی قصص و اقصیص می باشد بیان وقایعی است غالباً خیالی که در آنها معمولاً تاکید بر حوادث خارق العاده، بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیتها است.
در قصه "محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه استوار است. قصه ها را حوادث به وجود می آورند و در واقع رکن اساسی و بنیادی آن را تشکیل می دهند، بی آنکه در گسترش بازسازی آدمهای آن نقشی داشته باشند، به عبارت دیگر شخصیتها و قهرمانان در قصه کمتر دگوگونی می یابند و بیشتر دستخوش حوادث و ماجراهای گوناگون واقع می شوند.
{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20196}
|
قصه ها شکلی ساده و ابتدایی دارند و ساختار نقلی و روایتی، زبان آنها اغلب نزدیک به گفتار و محاوره عامه مردم و پر از آثار اصطلاحها و لغات و ((ضرب المثل)) های عامیانه است."
هدف اصلی در نگارش اغلب قصه های عامیانه، سرگرم کردن و مشغول ساختن خواننده و جلب توجه او به کارهای خارق العاده و شگفت انگیز چهره هایی است که نقش آفرین رویدادهای عجیب هستند.
ظهور عوامل و نیروهای ماوراء طبیعی نظیر هاتف غیبی، سروش، ((سیمرغ ))و فریادرسی قهرمانان قصه ها به وسیله چهره هایی چون خواجه خضر که در بیابانهای بی نام و نشان به کمک آنان می شتابد و گم کردگان راه هدایت می کند. وجود قصرهای مرموز، باغهای سحرآمیز، چاهها و فضاهای تیره و تار، دیو و پری و اژدها و سحر و خسوف و کسوف و رعد و برق و تاثیر اعداد سعد و نحس و جشم شور و تعویذ و خوابهای گوناگون و رمل و اسطرلاب و چراغ جادو و داروی بیهوشی و نظایر آن، از عناصر اصلی و سازنده اغلب قصه های ایرانی و کلاً قصه هایی است که در مشرق زمین و سرزمینهایی چون هند، توسط قصه نویسان ساخته و پرداخته شده است.
شخصیتهای موجود در قصه ها، غالباً مظهر آرمانها، خوشیها و ناخوشیهای مردمی هستند که قصه نویس خود به عنوان سخنگوی آن مردم، در خلال رفتار و گفتار آنان، با زبانی ساده و جذاب و سرگرم کننده به شرح آن احساسات و عواطف می پردازد و خصال نیک و فضایل اخلاقی ایشان را بیان می کند.
از مشخصات اصلی قصه، مطلق گویی به سوی خوبی یا بدی و ارائه تیپهای محبوب یا منفور، به عنوان نمونه ها و الگوهای کلی، فرض و مبهم بودن زمان و مکان، همسانی رفتار قهرمانها، اعجاب انگیزی رویدادها و کهنگی موضوعات است.
در قصه، طرح و نقشه رویدادها بر روابط علت و معلول و انسجام و وحدت کلی و تحلیل ویژگیهای ذهنی و روانی و فضای معنوی و محیط اجتماعی قهرمانان استوار نیست و از این جهت با داستان تفاوت دارد.
!تعریف قصه
~~green:به آثاری که در آن ها تأکید بر حوادث خارق العاده بیشتر از تحول و پرورش آدم ها و شخصیت هاست، قصه می گویند.~~ در قصه محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه می گردد. حوادث، قصه ها را به وجود می آورد و در واقع رکن اساسی و بنیادی آن ها را را تشکیل می دهد بی آنکه در گسترش و تحول قهرمانان و شخصیت های شریر قصه نقشی داشته باشد. به عبارت دیگر، شخصیت های شریر و قهرمانان ها، در قصه کمتر دگرگونی می یابند و بیشتر دستخوش حوادث واقعی و غیر واقعی و تصادفی به وجود آمده است. در بعضی از قصه ها، عملی واقعی، تعبیر و تفسیری غیرواقعی به دنبال می آورد.
گاهی وقایع منطقی در قصه بر حوادث استثنایی می چربد و قصه به واقعیت نزدیک و از پیرنگی بدوی و خام برخوردار می شود اما واقعیتی که آشکار می کند، در خور اعتماد نیست، در قصه، وقایع اتفاقی و تصادفی بر واقعیت ها غلبه دارد و زمانی قصه صرفاً اثری خیالی است و از حقایق امور و تظاهرات زندگی فاصله می گیرد. شگفتی آور است که قصه های کهن و قدیمی تر، بیشتر ناظر بر حقایق و مظاهر زندگی اند تا قصه های متأخرتر که اغلب به خیال پردازی های نامعقول و منحط روی آورده اند و از موازین عقلی و حسی دور شده اند. علت این انحطاط را باید در اوضاع و احوال جوامع گذشته جست و جو کرد و در پستی و بلندی های تاریخ ایران.
دکتر محمد جعفر محجوب در جزوه پر ارزش ~~green:«مطالعه در داستان های عامیانه فارسی»~~ به این نکته اشاره می کند که هر چه قدمت این نوع قصه ها کمتر می شود استدلال توجیهی برای واقعی جلوه دادن وقایع قصه ها کاهش می یابد و قصه ها، با خیال پردازی ها و اغراق گویی های بی حد و حصر، به انحطاط روی می کند و از واقعیت های ملموس و محسوسات معقول فاصله می گیرد و حوادث خیالی و توهمی و جادوگری در قصه ها فزونی می یابد، بدون آنکه نویسنده قصه ها نیازی حس کند که این حوادث غریب و نامعقول را دست کم به نوعی توجیه کند.به همین جهت دروغ های شاخدار و مبالغه گویی مضحک و اعمال خارق العاده وقهرمان های غیر عادی ومافوق طبیعی از مختصات قصه های جدیدتر است.
!هدف قصه ها
هدف قصه ها، به ظاهر خلق قهرمان و ایجاد کشش و بیدار کردن حس کنجکاوی و سرگرم کردن خواننده یا شنونده است و لذت بخشیدن و مشغول کردن، اما در حقیقت درونمایه و زیربنای فکری و اجتماعی قصه ها ترویج و اشاعه اصول انسانی و برادری و برابری و عدالت اجتماعی است. قهرمان ها در بند سودای خصوصی و شخصی نیستند و اغلب درگیر مبارزه با پلیدی ها و بی عدالتی ها و ستمگری ها هستند و در این مبارزه خستگی ناپذیرند و هیچ عاملی نمی تواند آن ها را از این راه باز دارد.
البته قصه هایی هم وجود دارد با قهرمان هایی عاطل و باطل و بی هویت و با درونمایه ها و موضوع هایی نازل که هدف جز مشغول کردن و سرگرمی خوانندگان و شنوندگان برای خود نمی شناسند. قصه های متأخرتر اغلب چنین خصوصیتی دارند و در آن ها همت والای جوانمردان و دلیران سستی می گیرد و قصه ها به انحطاط کشانده می شوند. قصه هایی هم وجود دارد که منحط و نازل نیستند اما هدفی جز سرگرمی ندارند و از این نوع هستند اغلب قصه هایی که برای کودکان گفته می شود و پایان خوش آن ها خواب خوشی برای کودکان فراهم می آورد.
!مشخصات کلی قصه ها
در قصه کم تر به فضا و محیط معنوی و اجتماعی و خصوصیت ذهنی و روانی و دنیای تأثرات درونی شخصیت ها توجه می شود، در حقیقت در قصه ها قهرمان وجود دارد و در(( داستان)) ها، شخصیت اصلی یا به عبارت دیگر، شخصیت تحسین انگیزی که دارای برخی از آرمان های بشری است، قهرمان نامیده می شود، اگر این شخصیت آدمی معمولی و فاقد کیفیت قراردادی قهرمانی (کیفیت هایی نظیر اصیل زادگی، دلاوری، آرمان گرایی و بی نیازی از مال و منال) باشد، ضد قهرمان نامیده می شود. غالباً این شخصیت خنده آور، رقت انگیز، ناامید، منزوی، دست و پاچلفتی و مطرود است. از شخصیت های ضد قهرمان قدیمی، شخصیت نیمه دیوانه و مضحک «دن کیشوت»(( سروانتس)) است و از شخصیت های ضد قهرمان رمان های قرن نوزده و بیست، می توان از شخصیت های ((رمان)) های «یادداشت های زیر زمینی» نوشته داستایوسکی و «بیگانه» اثر ((آلبرکامو )).
گاه یک قهرمان موضوع قصه است و در محور حوادث قرار می گیرد و گاهی چند قهرمان. این قهرمان ها، اغلب یک بعدی هستند و تمثیلی از خدا و شیطان و خیر و شر؛ از این جهت، ضعف ها و ناتوانی ها و آسیب پذیری های انسان های معمولی را ندارند.
!انواع قصه
~~maroon:__در یک تقسیم بندی کلی قصه های گذشته را به انواع زیر می توان تقسیم بندی کرد:__~~
1- قصه هایی در فنون و رسوم کشورداری و آیین فرمانروایی مملکت داری لشگرکشی، بازرگانی، علوم رایج زمان، عدل و سیرت نیکو پادشاهان و وزیران و امیران، مانند حکایت های سیاست نامه (سیرالملوک) ی خواجه نظام الملک توسی.
2- قصه هایی در شرح زندگی و کرامات عارفان و بزرگان دینی و مذهبی چون حکایت های اسرارالتوحید.
3- قصه هایی در توضیح و شرح مفاهیم عرفانی، فلسفی و دینی به وجه تمثیلی یا نمادین (سمبلیک) مانند "عقل سرخ" ((سهروردی)) و "منطق الطیر" ((عطار)).
4- قصه هایی که جنبه های واقعی و تاریخی و اخلاقی آنها به هم آمیخته است و بیشتر از نظر نثر و شیوه ی نویسندگی به آنها توجه می شود؛ مانند: "مقامات حمیدی" تألیف حمید الدین بلخی و گلستان ((سعدی)).
5- قصه هایی که جنبه تاریخی دارند و اغلب در ضمن وقایع کتاب های تاریخی آمده اند: مانند قصه های "تاریخ بیهقی" تألیف ابوالفضل محمد ((بیهقی)).
6- قصه هایی که از زبان حیوانات روایت می شود و در آنها نویسنده اعمال و احساسات انسان را به حیوانات نسبت می دهد؛ مانند: کلیله و دمنه ی ابوالمعالی ((نصرالله منشی))، در ادبیات خارجی به این نوع قصه ها (افسانه های تمثیلی) ((فابل )) می گویند.
7- قصه هایی در زمینه ی تعلیم و تربیت، مانند قصه های "قابوس نامه" اثر عنصرالمعالی کی کاووس بن(( اسکندر)) قابوس بن وشمگیر و چهار مقاله ی احمد عروضی سمرقندی.
8- قصه هایی که براساس امثال و حکم فارسی و عربی تنظیم شده اند، مانند جامع التمثیل حبله رودی.
9- قصه هایی که محتوای گوناگون دارند، از معرفت آفریدگار و معجزات پیامبران و کرامات اولیا و تاریخ پادشاهان و احوال شاعران و گروه های مختلف مردم تا شگفتی های دریاها، شهرها و حیوانات. "جوامع الحکایات و لوامع الروایات" ((عوفی ))نمونه ای از این کتاب هاست.
10- قصه های عامیانه که حاوی سرگذشت ها و ماجراهای شاهان، بازرگانان و مردان و زنانی کم نامه است که برحسب تصادف، با وقایعی عبرت انگیز و حکمت انگیز و حوادثی شگفت رو به رو شده اند. مانند "سمک عیار" و "هزار و یکشب".