قرمطیان
به ویژه آن که، قرامطه در دوره ی مقتدر دولتی در بحرین تأسیس کرده بو دند که نیروهای خلیفه قدرت مقابله با آنان را در
بحرین نداشتند. قرمطیان با حملههای متعددی که به کاروانهای حجاج میکردند به اثبات وجود خویش میپرداختند. اندکی بعد چندان در حمله و هجوم دلیر شدند که
بصره را نیز غارت کردند «312 ق / 924 م» و
بغداد را در معرض تهدید قرار دادند «315 ق / 927 م» و حتی حجر الاسود را از مکه بیرون بردند «317 ق / 930 م».
پیامدهای تهدید های قرمطیان
یکی از نتایج تهدید قرمطیان پیدایش عصبی و افسردگی ناشی از ترس در میان مردم بغداد بود و همین امر بیان میکند که چرا مبارزات دینی در قسمت اول سلطنت سخت و غم انگیز بوده است. پس از آن که حلاج در 296 ق / 908 م، توسط ابن فرات، متهم به شرکت در توطئه بر ضد مقتدر شد، در 301 ق / 913 م، به زندان افتاد و ادعای خدایی بر اتهامات او افزوده شد. سرانجام در واپسین محاکمه در 309 ق / 922 م، پس از مشاجرات فراوان، به فتوای یکی از قاضیان بغداد به جرم الحاد به مرگ محکوم شد. محیط سیاسی و دینی بغداد آن زمان نشان میدهد که چرا این صوفی که عمده عمل خلافش آن بود که میخواست اصلاحات اخلاقی را در میان مردم تبلیغ کند و در عین حال عقایدی را که توده مردم از فهم آن عاجز بودند اظهار میکرد، توسط بعضی به داشتن عقاید افراطی شیعی یا قرمطی گری متهم شد، در صورتی که بعضی دیگر او را نیرنگ باز و مایه آشوب میدانستند. سرانجام تنها کسی که میتوانست به طور مؤثر از او دفاع کند، یعنی علی بن عیسی در آن هنگام دستیار حامد وزیر بود و نمیخواست او را از خود برنجاند، در نتیجه بنا بر مصلحت سکوت کرد و به دفاع از حلاج بر نخاست.