تاریخچه ی:
فابل
تفاوت با نگارش: 3
- | ::~~red:فی اتمام است.~~:: />V{maketoc} |
+ | فابل به معنای ((قه)) حکایت است و از کلمه لاتین Fabula آمده است و در ادبیات جهانی به آن دسته از ((قصه)) ها و ((افسانه)) های کوتاه منثور یا منظوم گفته می شود که از زبان حیوانات گفته شده باشد. |
- | فابل به معنای ((قصه))- حکایت است و از کلمه لاتین Fabula آمده و در ادبیات جهانی به آن دسته از قصه ها و افسانه های کوتاه منثوریا منظوم گفته می شود که از زبان حیوانات مطالبی اخلاقی بیان می شود و با اندرزی حکیمانه پایان می پذیرد و اینگونه قصه ها از تخیل سرچشمه می گیرد و قصه هایی است که حاوی مطالب و نتایجی اخلاقی باشد و جانوران اشخاص و قهرمانان آن باشند که در این صورت به آن فابل می گویند. |
+ | ::{img src=img/daneshnameh_up/b/b1/kelile-demneh.jpg}:: |
- | فل ه شامل احتماً م و جزء است. جبه مولیک و نمایی و نبه عبرت آموزی ی یجه یری اخلاقی و ا اینرو فابل ها را ه هی خلاقی که مضمن دستورهای اخاقی باشد نیز می گیند. |
+ | یشت ا مابی لاقی ین می د و داتان با ازی کیمنه ایان می ذیرد. |
- | هردر فابل را بر سه دسته تقسی ر است: نظری (تئریک) اخلاقی و بری، ابل های نی جبه و کل تلیاتی و فهمینی دارد همنین نمودی طبیعی و شا دهنده و نمایشگر قانون نظام جهانی ت. |
+ | ایگن ق ها ب ز تی رچشه می گی. |
- | فابل های اخلاقی شامل مامین و ای ی یوه زنگی خواست و تنیات آدمی و خی ست که از آ شقاو ها و بی رحمی ها فرا نمی گییم، ولی توجه و یی نتا وسیع به نمودهای طبیعی ا ینی پیدا می کنیم که منهی ه سعادت دکامی همه ملوقات زنده می د و قوانینی که رای ن سعات لاز است بوسیله خاق فهم گردیده است. |
+ | فابل شامل و : ~~green:"__ن سویک نمایشی__"~~ و ~~green:"__ ت آوی__" ~~ یا نیجه یی لای. /> />بعضی اب ا ه ه دست قیم کده د: __نری__، __الای__ __ری__. |
- | در فابل های جبری یا تیری (رنشتی) و تمی یک سلسله مور و وقایع رخ ی دهد که دفع و رفع آنها از قدرت موجود جاندار خارج است و یک درت ماف این مقدرات را بر موجودات تحمیل می کند بی آنکه موجود محکوم بتواند برای فرار از پایان شوم سرنوشت خویش کاری بکند یا چون رتکب خلافی گشته گر ه به حکم غریزه بوده ولی کیف ن را خواهد دید. عقابی تکه گوشتی از مذبح یا محرابی می رباید خدایان آشیانه اش را با آتش غیبی می سوزانند و همه جوجه های وچک و پر ر یاورده اش شکار جانورانی ی شون ک او جوجه ها به های کوچک آنها دزدیده بود. |
+ | فابل های ری نب و کل عیماتی فیدنی دارد و نمود یعی آنها نمایشگر انون ن جهانی ا. |
- | فابل در تمدن های باتای ی د اوام ابایی ود اته منتها بسیی ا آها از یان رفته است. یکی ا جاایی ک اید بیش از همه نق ام فابل وو اشته نو بسیری از آ ید کتابت در نیامده قاره آریاست که بیش ز 250000 قصه، فل، افنه و مثیل دارد و احتمااً مدار اوای ا ین نبوه حکای و نظومه ها اب می باشد. قدیمی رین فل ها آ مرق زمین دانسته ایک فابل در ه یونن، ایا و اوپ ذکر می شود: |
+ | فابل های الای مل این و مطالبی ای شیوه دگی و وات های می و اایات است که باث ی شد یدی نا وی ه وهای طبیی و ا یی یدا کنیم که تهی ه ا و ادکامی م لوا نه می و و وایی که برای ین ا زم است یه خالق فراه ی ا. |
- | !فابل در هندوستان منشاء غالب فابل های روپایی بایتی از مشرق زمین مصا از و دات کب کیله منه از برین فبل های موجود ار می و در بان سانسکریت ب آن دنتا کاثا و کایا کثا که به معی انه است و ه احتمال خی عی کلیله و دمنه ک نام و شغا ست حریف و یفی از این و کلمه سنکی ات گته می ود و امر ه اب کیله و دمنه جاتترا (ینی پنج اب یا ن قه) می ویند. |
+ | در فابل های بری (قیی) یک ه از ی ی د که ف رع نها از ر موجود دار ر است یک قدت مافوق ای قرات ا بر مات حمیل می کد ی آکه موجود محکم توا رای ف از پایان وم سنو خوی کای بنبعضی قت ها هم ی چون مرتکب خی گته - چه به حک غریزه بوده- ی کیف آن ا خوا دید. |
- | کتاب کلیله و دمنه یه رزیه طبیب از زبان هندی ه زبان پهلوی در روزگار انوشیروان جمه د و در اویل حکومت اسلامی عبداله ابن مقفع آن را به زبان عربی ترجمه کرد و وی این ه ظاهاً روکی ن را ه شته نم فرسی در آورد و در قرن ششم هجری بولمعای نراه مشی ا به زبا فارسی ترجه و قادیری حدیث و شعر غیره بدان افزو و بعدها ملاسین کاشفی کتای ت عنون انوار سهیی ز روی ترجمه ربی و رجمه صراله نشی فراهم ساخت. کتاب دیری با عیار داش نیز از روی کلیله و منه بفاری پرده د. |
+ | م ابی که گوشتی را مرای می رباید و یان یه ا ر ا ش یی می وان هم ه ای کچک و ر در یاوده ا شکا نوانی ی وند که و وجه ا بچ ای کوچک نها ر دیه ود. |
- | کتاب کلیله و دمنه از مت الی یا عربی ه زانهای اپایی ره یافت. |
+ | فابل در تمدن های باستانی حتی نزد اقوام ابتدایی جود داته ولی بسیاری ز نها ا یان رفه است. |
- | کتا کیه دمنه نا به قول االمعای نال اب د ا بالمی منی تم بر شازده با ه ه با را نان داه و ا بیه را ایرانیان بان افود. |
+ | یکی ا سرزی هایی ک شاید ر آن بیش ا م نق عال فاب د دات و هنو بیای ز آنه ب ورت مکتب در نیاده ا، ره آریست که بیش ا 250000 ((ق))، "فاب"، ((افسانه)) مثیل دا و مقر فاوی از این انبوه کایات و منظومه ها ف می باشد. |
- | !فابل در یونان باستان |
+ | __~~blue:فابل در هندوستان~~__
منشاء غالب فابل های اروپایی را می توان از مشرق زمین مخصوصاً از هندوستان دانست.
کتاب کلیله و دمنه از بهترین فابل های موجود بشمار می رود.
در زبان سانسکریت به آن "دانتا کاثا" و "کالپتیا کاثا" گفته می شود که به معنی افسانه است و به احتمال خیلی ضعیف کلیله و دمنه که نام دو شغال است از این دو کلمه سانسکریت است گرفته شده است و امروزه به کتاب کلیله و دمنه یا پنجاتترا (یعنی پنج باب یا پنج قصه) مشهور است.
کتاب کلیله و دمنه بوسیله برزویه طبیب از زبان هندی به زبان پهلوی در روزگار انوشیروان ترجمه شد و در اوایل دوره اسلامی ((عبداله ابن مقفع )) آن را به زبان عربی ترجمه کرد.
ظاهراً از روی این ترجمه رودکی آن را به رشته نظم در آورد و در قرن ششم هجری ابوالمعالی ((نصراله منشی)) آن را به زبان فارسی ترجمه کرد و مقادیری حدیث و شعر و غیره بدان افزود.
کتاب کلیله و دمنه از متن اصلی یا عربی به زبانهای اروپایی نیز راه یافته است.
کتاب کلیله و دمنه بنا به قول نصراله منشی مشتمل بر شانزده باب بوده که ده باب آن را به هندیان نسبت داده اند و شش باب بقیه را ایرانیان بدان افزودند.
__~~blue:فابل در یونان باستان~~__ |
| ظاهراً قدیمی ترین فابل های موجود مربوط به یونانیان و متعلق به قرن های هفتم و هشتم قبل از میلاد است. | | ظاهراً قدیمی ترین فابل های موجود مربوط به یونانیان و متعلق به قرن های هفتم و هشتم قبل از میلاد است. |
- | بیشتر این فابل ها از شخصی به نام ایزوپ نقل شده اس (ایزوپ شخصی افسانه ای مانند لقمان است). او مردی الکن، گوژپشت و زشترو اما دانا و فرزانه از مردم یونان بود. |
+ | بیشتر این فابل ها از شخصی به نام ((ایزوپ )) نقل شده است (ایزوپ شخصی افسانه ای مانند لقمان است). او مردی الکن، گوژپشت و زشترو اما دانا و فرزانه از مردم یونان بود. |
| بعدها یعنی سیصد سال قبل از میلاد شخصی بنام فالریوس فابل های ایزوپ را جمع آوری کرد و در قرن اول پیش از میلاد فدروس نویسنده رومی مقداری از آنها را به رشته نظم در آورد و در نتیجه فابل های ایزوپ به زبان لاتین راه یافت. | | بعدها یعنی سیصد سال قبل از میلاد شخصی بنام فالریوس فابل های ایزوپ را جمع آوری کرد و در قرن اول پیش از میلاد فدروس نویسنده رومی مقداری از آنها را به رشته نظم در آورد و در نتیجه فابل های ایزوپ به زبان لاتین راه یافت. |
- | !فابل در ادبیات فارسی |
+ | __نشانه ها در فابل__ /> در فابل هر یک از جانوران نمونه و سمبلی از یک تیپ اجتماعی یا اخلاقی هستند.
مثلاً در کلیله و دمنه "شیر" مظهر شاهان و حاکمان است.
در منطق الطیر ((عطار )) "هدهد" سمبل رهبر و مرشد است و "((سیمرغ))" مظهر خداست. /> "بلبل" نمونه ی مردم خوشگذران، "طوطی" مظهر زاهدان و ظاهربینان و "طاووس" هم نشان دهنده ی مردمی است که تکالیف را فقط برای رسیدن به بهشت انجام می دهند.
در نمونه ی زیر از "منطق الطیر عطار"، "بوتیمار" (نام نوعی پرنده) نشان دهنده ی افراد خسیس است که با داشتن مکانات، نمی توانند از زندگی بهره ای ببرند.
~~green:پس درآمد زود بوتیمار پیش ------- گفت ای مرغان من و تیمار خویش
بر لب دریاست خوشتر جای من------- نشنود هرگز کسی آوای من |
- | کتا کلیله و دمنه و فابل های لقمان و نظایر آن از جمله آثاری است که در زبان فارس رایج است. فابل های منسوب به لقمان را 41 نسته اند ک با تحقیق یکی ز شرق شناان معلوم گردید که چهل فابل از آن ایزوپ بوده فق یک فابل متعلق ه خود لقمان است. |
+ | ا کم آزاری من هر دی------- ک نیاارد ز من د علمی |
- | لقمن ی مردی مون یز شتر و کن و یا و دان بود عده ای ایزپ و لقمن را یک نفر پنداشت اند. |
+ | ر دریا نی رند------- ایا انوهگی و متند |
- | !بل در |
+ | ز آرزی ب، دل پر خون کنم------- چون دریغ ی، جم چون کنم |
- | اولین فابل نویس مشهور آلمانی در نیمه اول قرن سیزدهم میلادی در استریک می ست و فابل های متعی پرداخت. />چهر ی قرون میانه روباه ی نارد می اشد که اصالتش زیاد است و بسیاری قصه و فابل از زبان این جانور بوسیله نویسندگان نقل شده است. |
+ | چون نیم من اهل دری، ای ع ------- ر دریا به میرم شک لب |
- | گوولدلسیگ یکی از برجسته رین فابل ویان لمانی ود. ر رن ه جان گی ر انلان و فونتن در فرانسه شرت فراوان داشتند. |
+ | گه ریا ن د نه ج------- نیرم از و یک ره وش |
- | مذ: دیه المعارف یکا فبل ر یت اری ز مالاده |
+ | گ دی کم یک ر ب ------- غیت دم گر کا |
- | !خا فاب ایو |
+ | چن منی را ش دریا بس بد------- سرم این یو سودا بس بود |
- | "قواغه ای با موش صحرایی دوستی پیدا کرده بود و روزی او را به نار میهمانی کرد و چون باید از ردخانه ی عبور کنند او را با نخی بپای خود بست و بنای شاوری ا گذاشت اما چون به وسط رودخانه رسید پیش خود ادیشید چرا نباید بگذارم غرض شود تا گوشت او را طعمه خود سازم و در تدارک این نیت شوم بود که عقابی از بالا آنها را دید و پایین آمد و هر دو را شکار کرد و طعمه خود ساخت." |
+ | غم دریا ناهم این زان------- اب سیرم نباشد اامان |
| + | آنکه او را قطرهی آبست اصل------- کی تواند یافت از سیمرغ وصل~~ |