تاریخچه ی:
غزوه ذات الرقاع
رقاع در زبان عربی به معنای «وصلهها» است و به چند دلیل به این جنگ، غزوه ذات الرقاع میگویند؛ اولا مسلمانان در جبهه جنگ به پستی و بلندیهایی برخوردند که بیشباهت به لباسهای وصلهدار نبود، ثانیا سربازان اسلام برای جلوگیری از خستگی و سوزش، به پاهای خود کهنهپارههایی پیچیده بودند، سوما در آن منطقه جنگی، درختی بود که به آن ذات الرقاع میگفتند.
عامل وقوع این جنگ، خبری بود که به پیامبر رسید: دو قبیله بنی محارب وبنی ثعلبه با هم متحد شده بودند که مدینه را تسخیر کنند.
پیامبر ابوذر غفاری (یا به روایتی عثمان) را جانشین خود در مدینه قرار داد و با سپاه مسلمین به سوی نجد حرکت کرد. با حضور سپاه اسلام در منطقه، دشمن عقب نشینی کرد و بدون مقاومت به کوهها پناه برد. مسلمانان با غنائم مختصری به سوی مدینه باز گشتند و شب در نیمه راه در دره وسیعی به استراحت پرداختند.
از سوی پیامبر دو نفر به نامهای عباد و عمار مامور محافظت از تنگه دره شدند. وقت نگهبانی عباد، یکی از افراد دشمن شبیخون زد و سه تیر به سوی او پرتاب کرد ولی او که در حال نماز و مناجات بود، فقط بعد از تیر سوم، عمار را بیدار کرد و چنین گفت:« اگر پیامبر خدا حفاظت این نقطه را به من نسپرده بود، هرگز نماز و سورهای را که میخواندم قطع نمیکردم و جان خود را در راه مناجات با خدا از دست میدادم.»