پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در رویا دید که مسلمانان در
مسجد الحرام مشغول انجام فرائض
حجّ هستند. حضرت خواب خود را برای یارانش تعریف کرد و آن را به فال نیک گرفت که مسلمانان به زودی به آرزوی دیرینه خود خواهند رسید.
پیامبر به مسلمانان دستور داد که آماده سفر حج شوند. پیامبر با 1400 یا 1600 یا 1800 نفر در نقطه ای به نام
ذوالحلیفة احرام بستند و هفتاد شتر را برای
قربانی تعیین کرد و آنها را نشانه گذاری کرد و بدین وسیله هدف خود را از این سفر که یک سفر معنوی و زیارتی بود آشکار ساخت.
در نزدیکی
عُسفان یکی از یاران پیامبر به حضرت گزارش داد که سران
قریش برای جلوگیری ازپیشروی مسلمانان
خالد بن ولید را با دویست سواره نظام در بیابانی به نام
کراع الغمیم در 8 میلی عسفان فرستاده اند حضرت از این حرکت قریش اظهار تأسف کرد و به کمک راهنمایی شخصی از قبیله اسلم راهی را انتخاب کرد که با خالد روبرو نشوند و از طریف دره های صعب العبور در محلی به نام
حدیبیه مستقر شدند.
قریش نمایندگان متعددی به حضور پیامبر فرستادند تا هدف او را از این مسافرت بدست آوردند.
پیامبر به آنان فرمود: من برای جنگ نیامده ام، آمده ام خانه خدا را زیارت کنم.
آخرین نماینده اعزامی قریش برای گفتگوی با پیامبر
عروة بن مسعود بود که او هم نتوانست قریش را از جنگ و درگیری باز دارد پیامبر نیز متقابلاً دو نماینده برای مذاکره با قریش اعزام کرد.
نماینده دوم پیامبر
عثمان بن عفان بود او رهسپار مکه شد ولی پس از شنیدن پیام پیامبر قریش در پاسخ او گفتند که سوگند یاد کرده اند که نگذارند محمد با زور وارد مکه شود و با این سوگند راه برای مذاکره به منظور ورود مسلمانان به مکه بسته است.
با انتشار شایعه کشته شدن نماینده اعزامی پیامبر مسلمانان با پیامبر بیعت کردند که اگر جنگی پیش آمد هرگز فرار نکنند که نام این بیعت،
بیعت رضوان است.
مراجعه شود به:
صلح حدیبیه