تاریخچه ی:
غزل
تفاوت با نگارش: 9
|
| |
|
| |
| | | |
| | | | | |
- | {img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20220} |
+ | {img src=img/daneshnameh_up/1/10/ghazal2.JPG} |
| | | |
| | | |
| | "غزل" در لغت به معنی "حدیث عاشقی" است. در قرن ششم که ((قصیده )) در حال زوال بود "غزل" پا گرفت و در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید. | | | "غزل" در لغت به معنی "حدیث عاشقی" است. در قرن ششم که ((قصیده )) در حال زوال بود "غزل" پا گرفت و در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید. |
| در قصیده موضوع اصلی آن است که در آخر شعر "مدح" کسی گفته شود و در واقع منظور اصلی "ممدوح" است اما در غزل "معشوق" مهم است و در آخر شعر شاعر اسم خود را می آورد و با معشوق سخن می گوید و راز و نیاز می کند. | | در قصیده موضوع اصلی آن است که در آخر شعر "مدح" کسی گفته شود و در واقع منظور اصلی "ممدوح" است اما در غزل "معشوق" مهم است و در آخر شعر شاعر اسم خود را می آورد و با معشوق سخن می گوید و راز و نیاز می کند. |
| این "معشوق" گاهی زمینی است اما پست و بازاری نیست و گاهی آسمانی است و عرفانی. | | این "معشوق" گاهی زمینی است اما پست و بازاری نیست و گاهی آسمانی است و عرفانی. |
| ابیات غزل بین 5 تا 10 ییت دارد و دو مصراع اولین بیت و مصراع دوم بقیه ابیات هم قافیه اند. | | ابیات غزل بین 5 تا 10 ییت دارد و دو مصراع اولین بیت و مصراع دوم بقیه ابیات هم قافیه اند. |
| غزل را می توان به شکل زیر تصویر کرد: | | غزل را می توان به شکل زیر تصویر کرد: |
| ~~blue:......................الف///////// ...................... الف | | ~~blue:......................الف///////// ...................... الف |
| ...................... ب ////////// ...................... الف | | ...................... ب ////////// ...................... الف |
| ...................... ج ////////// ...................... الف~~ | | ...................... ج ////////// ...................... الف~~ |
| موضوعات اصلی غزل بیان احساسات و ذکر معشوق و شکایت از بخت و روزگار است. البته موضوع غزل به این موضوعات محدود نمی شود و در ادب فارسی به غزل هایی بر می خوریم که شامل مطالب اخلاقی و حکیمانه هستند. | | موضوعات اصلی غزل بیان احساسات و ذکر معشوق و شکایت از بخت و روزگار است. البته موضوع غزل به این موضوعات محدود نمی شود و در ادب فارسی به غزل هایی بر می خوریم که شامل مطالب اخلاقی و حکیمانه هستند. |
| هر چند غزل فارسی تحت تأثیر ادبیات عرب بوجود آمد بدین معنی که در ادبیات عرب قصاید غنائی رواج یافت (در این زمان قصیده در ایران مدحی بود و غزل فقط در قسمت اول آن دیده می شود) و در قرن پنجم به تقلید از این قصاید غنایی غزل فارسی به عنوان نوع مستقلی از قصیده جدا شد، اما موضوعات غزل فارسی اصالت دارد و مثلاً غزل عرفانی به سبک شاعران ما در ادبیات عرب نادر است. | | هر چند غزل فارسی تحت تأثیر ادبیات عرب بوجود آمد بدین معنی که در ادبیات عرب قصاید غنائی رواج یافت (در این زمان قصیده در ایران مدحی بود و غزل فقط در قسمت اول آن دیده می شود) و در قرن پنجم به تقلید از این قصاید غنایی غزل فارسی به عنوان نوع مستقلی از قصیده جدا شد، اما موضوعات غزل فارسی اصالت دارد و مثلاً غزل عرفانی به سبک شاعران ما در ادبیات عرب نادر است. |
|
| |
|
| |
| | | |
| | | | | |
- | {img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20221} |
+ | {img src=img/daneshnameh_up/a/af/ghazal.jpg} |
| | | |
| | | |
| | __نمونه ای از غزل سعدی:__ | | | __نمونه ای از غزل سعدی:__ |
| ~~green:هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم | | ~~green:هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم |
- | هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم | |
| نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم | | نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم |
| به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم | | به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم |
| شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم | | شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم |
| حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد | | حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد |
| دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم | | دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم |
| مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی | | مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی |
| که من قرار ندارم که دیده از تو بپوش | | که من قرار ندارم که دیده از تو بپوش |
| من رمیده دل آن به که در سماع نیایم | | من رمیده دل آن به که در سماع نیایم |
| که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم | | که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم |
| بیا به صلح من امروز در کنار من امشب | | بیا به صلح من امروز در کنار من امشب |
| که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم | | که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم |
| مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم | | مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم |
| که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم | | که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم |
| به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت | | به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت |
| که تندرست ملامت کند چو من بخروشم | | که تندرست ملامت کند چو من بخروشم |
| مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن | | مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن |
| سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم | | سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم |
| به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل | | به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل |
| و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم~~ | | و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم~~ |
| | | |
| __نمونه ای از غزل حافظ:__ | | __نمونه ای از غزل حافظ:__ |
- | ~~green:در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی |
+ | ~~green:ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی |
| دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی | | دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی |
| دایم گل این بستان شاداب نمیماند | | دایم گل این بستان شاداب نمیماند |
| دریاب ضعیفان را در وقت توانایی | | دریاب ضعیفان را در وقت توانایی |
| دیشب گله زلفش با باد همیکردم | | دیشب گله زلفش با باد همیکردم |
| گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی | | گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی |
| صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند | | صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند |
| این است حریف ای دل تا باد نپیمایی | | این است حریف ای دل تا باد نپیمایی |
| مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد | | مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد |
| کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی | | کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی |
| یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم | | یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم |
| رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی | | رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی |
| ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست | | ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست |
| شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی | | شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی |
| ای درد توام درمان در بستر ناکامی | | ای درد توام درمان در بستر ناکامی |
| و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی | | و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی |
| در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم | | در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم |
| لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی | | لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی |
| فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست | | فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست |
| کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی | | کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی |
| زین دایره مینا خونین جگرم می ده | | زین دایره مینا خونین جگرم می ده |
| تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی | | تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی |
| حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد | | حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد |
| شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی~~ | | شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی~~ |
| __نمونه ای از غزل عراقی:__ | | __نمونه ای از غزل عراقی:__ |
- | نخستین باده کاندر جام کردند ------ ز چشم مست ساقی وام کردند چو با خود یافتند اهل طرب را ------ شراب بیخودی در جام کردند لب میگون جانان جام در داد ------ شراب عاشقانش نام کردند ز بهر صید دلهای جهانی ------ کمند زلف خوبان دام کردند به گیتی هرکجا درد دلی بود ------ بهم کردند و عشقش نام کردند سر زلف بتان آرام نگرفت ------ ز بس دلها که بیآرام کردند
چو گوی حسن در میدان فگندند ------ به یک جولان دو علم رام کردند ز بهر نقل مستان از لب و چشم ------ مهیا پسته و بادام کردند از آن لب، کز درصد آفرین است ------ نصیب بیدلان دشنام کردند
به مجلس نیک و بد را جای دادند------ به جامی کار خاص و عام کردند به غمزه صد سخن با جان بگفتند------ به دل ز ابرو دو صد پیغام کردند جمال خویشتن را جلوه دادند ------ به یک جلوه دو عالم رام کردند دلی را تا به دست آرند، هر دم ------ سر زلفین خود را دام کردند نهان با محرمی رازی بگفتند ------ جهانی را از آن اعلام کردند چو خود کردند راز خویشتن فاش ------ عراقی را چرا بدنام کردند؟
|
+ | ~~green:نخستین باده کاندر جام کردند />ز چشم مست ساقی وام کردند چو با خود یافتند اهل طرب را />شراب بیخودی در جام کردند ز بهر صید دلهای جهانی />کمند زلف خوبان دام کردند به گیتی هرکجا درد دلی بود بهم کردند و عقش نام کردند جمال خویشتن را جلوه دادند />به یک جلوه دو عالم رام کردند دلی را تا به دست آرند، هر دم />سر زلفین خود را دام کردند چو خود کردند راز خویشتن فاش />عراقی را چرا بدنام کردند؟ ~~ |