تاریخچه ی:
غزل
تفاوت با نگارش: 2
- | غنا در ادبیات فارسی عمدتا در سه قالب غزل و منوی و رباعی رح است. ما تعزل قصیده همن ست که د وار قرن پنجم مستقل شد و نوع ادبی غزل را ه وود آورد. غزل در قرن ششم که قصیده در حال زوال بود پا گرفت و در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید. ممدوح رفته بود و معشوق آمده بود. این معشوق گاهی زمینی است اما مانند معشوق تغزل پست نیست و در غزل لفظی عاشقانه مطرح است (سعدی) و گاهی آسمانی است و در غزل معنوی عارفانه (مولوی) مطرح است. قبلا گفتیم آنجا که تغزل قصیده پایان می یافت اسم ممدوح (پادشاه) می آمد و به آن بیت بیت تخلص می گفتند. در غزل در بیت پایانی (یا نزدیک به پایان) شاعر اسم خود را می آورد و بدان تخلص گویند. ادبیات غزل معمولاً بین 5 تا 10 بیت است. مطلع آن مصرع و طرح قافیه یی آن مانند قصیده است: الف----الف ب----الف ج----الف |
+ |
/> align=left> /> /> {img src=img/daneshnameh_up/1/10/ghazal2.JPG} /> | />
"غزل" ر ت ه منی "دی اقی" ا. در قرن ششم که ((قصیده )) در حال زوال بود "غزل" پا گرفت و در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید. |
- | موضوعات اصلی ز بیا ک شوق و کیت ا وگار است. چند غزلی قدیم فارسی شباهت می ه ل ا اما ف ین آه یکی معشوق مر شعر ات و دیگی در لن شع. ح غزات ا و لن زل گیانه است. تغزل بیرون گاینه ا و ز رون گاینه و معمو با غزل ای مختصات سبک رای با ل متل ب ویات بک عاقی ات. ی است که م ات دید رح در غزل را می ای نه نئی. |
+ | در قصیده موضوع اصلی است ک ر "ح" کی گه شود و واق منو صلی "ممو" است ا در غزل "موق" مهم است و خر ا اسم د ا می آد و معشوق ن می وی و را و نیز می کند. />ین "مع" گهی زینی است ما پت و زاری نیت گاهی آسانی است و عرفانی. /> ابیات غزل بین 5 ا 10 یی دا و مراع اولین ی و مصراع دو یه بیات م قفیه اند.
غزل ا ی توان به شکل یر یر کرد:
~~blue:......................اف///////// ...................... لف ...................... ب ////////// ...................... اف ...................... ////////// ...................... لف~~
/>مووعات اصی غزل بین اسات و کر معوق و شکایت ا بخت و زگار است. البته مووع ل ین موضوعات دد نمی شود ر ادب فارسی ه غزل هایی ر می ویم که ال ملب اخلاقی حکیمانه هتن. |
| هر چند غزل فارسی تحت تأثیر ادبیات عرب بوجود آمد بدین معنی که در ادبیات عرب قصاید غنائی رواج یافت (در این زمان قصیده در ایران مدحی بود و غزل فقط در قسمت اول آن دیده می شود) و در قرن پنجم به تقلید از این قصاید غنایی غزل فارسی به عنوان نوع مستقلی از قصیده جدا شد، اما موضوعات غزل فارسی اصالت دارد و مثلاً غزل عرفانی به سبک شاعران ما در ادبیات عرب نادر است. | | هر چند غزل فارسی تحت تأثیر ادبیات عرب بوجود آمد بدین معنی که در ادبیات عرب قصاید غنائی رواج یافت (در این زمان قصیده در ایران مدحی بود و غزل فقط در قسمت اول آن دیده می شود) و در قرن پنجم به تقلید از این قصاید غنایی غزل فارسی به عنوان نوع مستقلی از قصیده جدا شد، اما موضوعات غزل فارسی اصالت دارد و مثلاً غزل عرفانی به سبک شاعران ما در ادبیات عرب نادر است. |
- | __نمونه ای از غزل سعدی:__ |
+ |
{img src=img/daneshnameh_up/a/af/ghazal.jpg}
|
__نمونه ای از غزل سعدی:__ |
| ~~green:هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم | | ~~green:هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم |
- | هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم | |
| نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم | | نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم |
| به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم | | به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم |
| شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم | | شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم |
| حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد | | حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد |
| دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم | | دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم |
| مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی | | مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی |
| که من قرار ندارم که دیده از تو بپوش | | که من قرار ندارم که دیده از تو بپوش |
| من رمیده دل آن به که در سماع نیایم | | من رمیده دل آن به که در سماع نیایم |
| که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم | | که گر به پای درآیم به دربرند به دوشم |
| بیا به صلح من امروز در کنار من امشب | | بیا به صلح من امروز در کنار من امشب |
| که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم | | که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم |
| مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم | | مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم |
| که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم | | که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم |
| به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت | | به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت |
| که تندرست ملامت کند چو من بخروشم | | که تندرست ملامت کند چو من بخروشم |
| مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن | | مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن |
| سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم | | سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم |
| به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل | | به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل |
| و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم~~ | | و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم~~ |
| | | |
| __نمونه ای از غزل حافظ:__ | | __نمونه ای از غزل حافظ:__ |
- | ~~green:در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی |
+ | ~~green:ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی |
| دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی | | دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی |
| دایم گل این بستان شاداب نمیماند | | دایم گل این بستان شاداب نمیماند |
| دریاب ضعیفان را در وقت توانایی | | دریاب ضعیفان را در وقت توانایی |
| دیشب گله زلفش با باد همیکردم | | دیشب گله زلفش با باد همیکردم |
| گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی | | گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی |
| صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند | | صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند |
| این است حریف ای دل تا باد نپیمایی | | این است حریف ای دل تا باد نپیمایی |
| مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد | | مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد |
| کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی | | کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی |
| یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم | | یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم |
| رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی | | رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی |
| ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست | | ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست |
| شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی | | شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی |
| ای درد توام درمان در بستر ناکامی | | ای درد توام درمان در بستر ناکامی |
| و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی | | و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی |
| در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم | | در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم |
| لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی | | لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی |
| فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست | | فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست |
| کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی | | کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی |
| زین دایره مینا خونین جگرم می ده | | زین دایره مینا خونین جگرم می ده |
| تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی | | تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی |
| حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد | | حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد |
| شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی~~ | | شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی~~ |
| + | __نمونه ای از غزل عراقی:__ |
| + | ~~green:نخستین باده کاندر جام کردند |
| + | ز چشم مست ساقی وام کردند |
| + | چو با خود یافتند اهل طرب را |
| + | شراب بیخودی در جام کردند |
| + | ز بهر صید دلهای جهانی |
| + | کمند زلف خوبان دام کردند |
| + | به گیتی هرکجا درد دلی بود |
| + | بهم کردند و عشقش نام کردند |
| + | جمال خویشتن را جلوه دادند |
| + | به یک جلوه دو عالم رام کردند |
| + | دلی را تا به دست آرند، هر دم |
| + | سر زلفین خود را دام کردند |
| + | چو خود کردند راز خویشتن فاش |
| + | عراقی را چرا بدنام کردند؟ ~~ |