ابو یقظان عمار بن یاسر عنسی از تبار عبار مذحج ((یمن)) و ((حلیف )) و ((همپیمان ))قبیله بنی مخزوم ((مکه)) بود و در حدود 57 سال قبل از ((هجرت پیامبر)) در قبیله بنی مخزوم به دنیا آمد. پدرش ((یاسر)) و مادرش ((سمیه)) از مسلمانان پیشگام و اولین شهیدان اسلام بودهاند.
عمار در حدود 48 سالگی در نخستین سالهای بعثت و به هنگام اقامت ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) در ((خانه ارقم)) اسلام آورد و در این راه تمام آزارها و شکنجه ها را به جان خرید.
او به علت این که از مهاجران یمنی محسوب می شد و در مکه طرفدار و پایگاه اجتماعی نداشت از مستضعفان به شمار میآمد.
مشرکان بتپرست مکی، مستضعفان ساکن مکه همچون عمار، ((بلال حبشی|بلال)) و صهیب را به دلیل مسلمانشدن شکنجه می کردند و گاهی آنان را برهنه کرده، در برابر تابش آفتاب سوزان حجاز روی ریگهای داغ می خواباندند و کتک میزدند؛ گاهی زره فولادین بر بدن آنان میپوشاندند و آنها را در هنگام ظهر در برابر تابش آفتاب قرار میدادند، و گاهی نیز تخته سنگی بزرگ روی سینه آنها مینهادند تا از این طریق آنان را وادار سازند از آیین محمد صلی الله علیه و آله و سلم دست بکشند.
عمار در اثر این شکنجه ها به همراه گروهی از مسلمانان به ((حبشه|حبشه)) هجرت کرد و اندکی بعد، پس از آرامش نسبی مکه، به این شهر برگشت؛ آنگاه به مدینه هجرت نمود.
رسول خدا بین او و ((حذیفه بن یمان )) ((پیمان برادری )) استوار ساخت. عمار در ساخت ((مسجد النبی)) حضور فعال داشت و وقتی با توهین ((عثمان)) مواجه شد، پیامبر خدا در شان او، این خبر غیبی را فرمود:«انک من اهل الجنه، تقتلک الفئة الباغیة.» (تو از اهل بهشت هستی. ستمپیشگان تو را خواهند کشت.)
او در نبردهای ((جنگ بدر|بدر))، ((جنگ احد|احد))، و جنگ های دیگر و نیز ((بیعت رضوان|بیعت رضوان )) همراه رسول خدا حضور یافت و در همه این نبردها از پیشگامان لشگر اسلام بود.
پس از رحلت پیامبر، عمار در کنار ((سلمان فارسی|سلمان))، ((ابوذر|ابوذر))، ((مقداد|مقداد)) از اعضای اصلی هسته مرکزی تشیع، حضوری فعال داشت.
وی از مخالفان و معترضان به ماجرای ((ماجرای سقیفه و مواضع حضرت علی علیه السلام در برابر آن|سقیفه)) بود و در مواقع مختلف از ((امام علی علیه السلام)) دفاع کرد. او برای دفاع از اسلام در ((جنگ یمامه)) در سال 12 قمری شرکت جست و گوش خود را از دست داد. عمار مدتی از سوی ((عمر)) والی ((شهر کوفه)) بود.
در هنگام خلافت عثمان، عمار از مخالفان مشهور حکومت بود و در این راه برای بار دیگر به مقام جانبازی در راه خدا نایل آمد.
نقل است که وقتی عثمان با سخنان منطقی عمار و انتقاد صریح او از چپاول ثروت مسلمانان از ناحیه حکومت، مواجه شد، وی را به شدت مورد ضرب و جرح قرار داد و لگدهای او بر شکم عمار باعث شد عمار به بیماری فتق مبتلا شود.
{picture file=img/daneshnameh_up/f/f8//Ghabreamareyaser.JPG}
|
پس از قتل عثمان، عمار از دعوتکنندگان مردم به بیعت با امام علی علیه السلام و از نخستین بیعت کنندگان با آن امام بود. او از آن پس در همه صحنهها یار مخلص و مشاور امین امیر مومنان بود و در جنگهای جمل و صفین نیز شمشیر زد تا این که در سال 37 هجری در 94 سالگی به ضرب شمشیر سپاه ستمگر معاویه، در جنگ صفین به فیض شهادت نایل آمد و خبر غیبی پیامبر خدا تحقق یافت.
مرگ عمار امیرالمؤمنین را سخت ناراحت کرد و در کنار پیکر بیجان او فرمود: __رحم الله عماراً یوم ولد. . و یوم قتل. . . یبعث حیاً__. آنگاه بر پیکر وی نماز خواند و بدنش را در منطقه صفین به خاک سپرد.
منابع:
الاصابه ج 2، الاستیعاب ج 2، اسدالغابه ج 4، قاموس الرجال ج 8، الطبقات ج 3، اعیان الشیعه