تاریخچه ی:
عماره بن ولید بن مغیره
تفاوت با نگارش: 1
| - | عماره فرزند ولید بن مغیره، یکی از دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیش از هجرت بود. اره برادر خالد بن ولید است و ود ا بزرگان و رناسان ریش به شمار می مد. عماره وانی نیرومند، زیبا و خوش اندام بود. |
+ | عماره، فرزند ولید بن مغیره، یکی از دشمنان ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) پیش از ((هجرت)) بود. -که برادر ((خالد بن ولید)) بود- از بزرگان و سرشناسان قریش به شمار می‌رفت.
سران قریش او ا -که جوانی نیرومند، زیبا و وش اندام بود- نزد ((ابوطالب))، عموی پیامبر، بردند و گفتند:«او قوی ترین و یباترین و فهمیه ترین جوان قریش است. او را بگیر تا از اندیشه یاری و میراث او بهره مند شوی. او را به فرزندی خود بگیر و در عوض، برادرزاده ات، محمد، را به ما بده؛ چرا که او به دشمنی با دین تو و پدرانت برخاسته، اجتماع ما را دچار تفرقه کرده و دانایی و رد ما را سفاهت خوانده است. محمد را به ما بده تا او را بکشیم و در برابرش عماره ا بستان!»
ابوطالب خشمگین شد و گفت:«به خدا سوگند که بد پیشنهادی به من داده‌اید! فرزند خود را به من بدهی تا او را برا شما بپرورم و فرزند خود را به شما بدهم تا او را بکشید؟! به خدا سوگند که هرگز چنین نخواهم کرد.»
بنا بر روایتی عماره همراه ((عمرو عاص)) راهی ((حبشه)) شد تا مسلمانان هجرت‌کرده به حبشه را بازگرداند؛ اما چون در میانه‌ی راه، در حال مستی، به همسر عمرو عاص تعرض کرد، عمرو عاص نقشه‌ای کشید و او را به عنوان خائن به ((نجاشی)) معرفی کرد. نجاشی نیز ساحران خود را فراخواند تا در بیابان‌ها سرگردان‌اش کنند. عماره در زمان خلافت ((عمر بن خطاب|عمر)) درگذشت. |
| - | سرا قریش او را نزد ابوطالب، عموی پیابر، آوردند و فتند:ا وی رن و باترین و فهمیده ترین جوان قریش است. او را بگیر تا از اندیشه او و اری او و میاث ا بهره مند شوی. ا ا به فرزند ود بگر و در عوض بادرزاد ات (ح) ر ه ما بده؛ که و به دشمن با دین تو و پدرانت برخاسته و تماع ما ر چار تفرقه کرده و دانای و خرد م ر ساه خوا ات؛ حمد را ب ما بده تا ا بکشیم و د رابر عماره را بستان! |
+ | نابع: />اا، 1، 193 / سیرهی ا هشا، 1، 285 / باراار 35 89؛18، 411 / تاریخ ری 1، 545 / ر ه اا اب ابی‌اید 6 34 |
| - | ((ابوطالب)) با شنیدن این پیشنهاد به سختی خشمگین شد و گفت:به خدا سوگند که بد خواسته ای را بر من تحمیل می کنید! فرزند خود را به من بدهید تا او را برای شما بپرورم و فرزند خود را به شما بدهم تا او را بکشید! به خدا سوگند که چنین چیزی هرگز شدنی نیست. | |
| - | بنا به نقلی وی همراه عمروعاص راهی حبشه شد تا مسلمانان هجرت کرده به حبشه را بازگردانند. اما چون در میانه راه در حال مستی به همسر ((عمرو عاص)) تعرض کرده بود، عمرو عاص در آن جا برای او نقشه ای کشید و به عنوان خائن به نجاشی معرفی کرد. نجاشی نیز ساحران خود را فرا خواند و او را چنان کردند که وحشی شد و در بیابان ها سرگردان شد و در زمان ((عمر بن خطاب|عمر)) درگذشت. | |
