روزی حضرت فاطمه علیهاسلام به حضور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید و از ضعف جسمانی و خستگی کار در خانه سخن گفت. پیامبر خدا به او فرمود:

« آیا نمی دانی علی نزد من چه جایگاهی دارد؟ علی در حالی که دوازده ساله بود به دفاع و حمایت ازمن برخاست ؛ در شانزده سالگی در پیش روی من شمشیر زد، در نوزده سالگی پهلوانان کافر را کشت، در بیست سالگی غم های مرا زدود، و در بیست و دو سالگی در قلعه خیبر را از جا کند، در حالی که پنجاه مرد از عهده‌ی بلند کردنش بر نمی‌آمدند.»

فاطمه علیهاسلام با شنیدن این سخنان شادمان شد، بلافاصله نزد علی علیه السلام رفت و ماجرا را بازگو کرد.

حضرت علی علیه السلام به او فرمود:« اگر پیامبر اکرم همه عنایات الهی به من را برایت بازگو می‌کرد، چه می‌کردی؟!»

منابع:

• بحارالانوار، ج 40، ص6، حدیث 14 -------- امالی صدوق

مراجعه شود به:

• رابطه علی علیه السلام با پیامبر

حضرت فاطمه علیه السلام به حضور پیامبر خدا صلی الله علیه وآله رسید و از ضعف حال و ناتوانی سخن بمیان آوردپیامبر خدا به او فرمود :

آیا نمی دانی علی نزد من چه جایگاهی دارد ؟!

علی در حالی که دوازده ساله بود امر مرا کفایت کرد و در شانزده سالگی درپیش روی من شمشیر زد و در نوزده سالگی قهرمانان را کشته است و در بیست سالگی غم های مرا زدوده است و در بیست و دو سالگی در قلعه خیبر را بلند کرد. در حالی که پنجاه مرد نمی توانستند آنرا بلند کنند.

دراین هنگام چهره فاطمه علیهاالسلام درخشان شد و بلافاصله به حضور علی علیه السلام رسید و ماجرا را بازگو کرد ،حضرت علی علیه السلام به او فرمود:

اگر پیامبر خدا همه عنایت و فضل الهی برمن را ،برایت بازگو می کرد چگونه بودی؟ !

بحارالانوار، ج 40، ص6، حدیث 14 -------- امالی صدوق

مراجعه شود به:

رابطه علی علیه السلام با پیامبر