منو
 کاربر Online
795 کاربر online
تاریخچه ی: علل ازدواج حضرت محمد - ص - با خدیجه

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:1
جابر می گوید:
ابوطالب تصمیم داشت برای حضرت محمد همسری برگزیند، ولی توانایی مالی چندانی نداشت. به همین دلیل به او گفت:« خدیجه از خویشان ماست و قریشیان هر سال با اموال او برای تجارت به شام می روند و هر کدام دستمزد چشمگیری از او می‌گیرند. تو هم به این کار تمایل داری؟»
پیامبر فرمود:« آری.»
ابوطالب همراه او به خانه خدیجه رفت؛ خدیجه پیشنهاد آنها را پذیرفت و به غلام خود، میسرة، گفت:« تو و این اموال در اختیار محمد هستید.»
حضرت محمد نیز همراه میسره راهی تجارت شام شد.

پیامبر در این سفر سود فراوانی به دست آورد و به نزد خدیجه برگشت. او در غرفه مخصوص خود با زنان نشسته بود که دید سواری از دور آشکار شد؛ ابری بر سر او سایه افکنده بود و همراه او حرکت می‌کرد و نیز دو فرشته از راست و چپ سوار با شمشیری در هوا همراه او حرکت می‌کردند.
خدیجه گفت:« این سوار باید بسیار گرانقدر باشد؛ ای کاش به خانه من بیاید!» وقتی متوجه شد که او محمد است و به سوی خانه او می آید، پابرهنه برای استقبالش به در خانه شتافت.

بعدا وقتی میسره از کرامت‌های پیامبر در سفر شام برای خدیجه تعریف کرد، خدیجه پیکی نزد پیامبر فرستاد و گفت:« من به تو بسیار علاقمندم و خواستار تو هستم. تو از بستگان و خویشاوندان من هستی، در میان قوم خود بسیار گرامی و شریفی و به امانتداری، اخلاق نیک و گفتار صادقانه مشهوری. من حاضرم به همسری تو در آیم.»
خدیجه از محمد درخواست کرد که ابوطالب را برای انجام مراسم ازدواج نزد او آورد و نیز به خدمتکاران خود گفت:« عمویم، عمرو بن اسد، را صدا بزنید تا مرا به همسری محمد در آورد.»
ابوطالب و عموی خدیجه نزد او آمدند. ابوطالب خطبه ازدواج حضرت محمد - ص - و خدیجه را خواند. در پایان مراسم وقتی پیامبر می‌خواست از خانه خدیجه خارج شود، خدیجه گفت:« در خانه خود بمان. این خانه، خانه توست و من خدمتگزار تو هستم.»

چنین می‌گویند که: خدیجه از راهبانی نظیر نسطور و یا کسانی چون ورقة بن نوفل (پسر عمویش) شنیده بود که حضرت محمد در آینده پیامبر امت اسلام خواهد بود.
  • برابر نقل مورخان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ گاه اجیر کسی نشد و قرارداد او با خدیجه به صورت مضاربه یا شرکت بوده است.

منابع:

  • بحارالانوار، ج16، ص3و4 --- الخرائج
  • تاریخ یعقوبی، ج2، ص21
  • الصحیح سیرة النبی، ج2، ص106
  • سیرةالنبویه، ج1، ص 199تا203

مراجعه شود به:


جابر می گوید: علت ازدواج پیامبر - ص - با خدیجه این بود که ابوطالب تصمیم داشت برای حضرت محمد - ص - همسری برگزیند، ولی توانایی مالی چندانی نداشت به همین خاطر به حضرت محمد - ص - گفت: خدیجه از خویشان ماست و هر سال قریشیان با اموال او برای تجارت به شام می روند و هر کدام پاداش بسزایی از او دریافت می کنند، آیا شما نیز به این کار اقدام می کنید؟ پیامبر - ص - فرمود: آری*.

ابوطالب همراه حضرت محمد - ص - به خانه خدیجه رفت و خدیجه پیشنهاد آنها را پذیرفت و به غلام خود میسرة گفت: تو و این اموال به فرمان محمد - ص - هستید و حضرت محمد - ص - نیز همراه غلام راهی تجارت شام شد.

میسره وقتی از سفر باز گشت برای خدیجه کرامت ها و بزرگواری های حضرت محمد - ص - را باز گو کرد. او گفت که چگونه آنان به هر درخت و سنگی که می رسیدند بر پیامبر - ص - سلام می کردند و گفت: هنگامی که بحیرای راهب را دیدند چگونه به خدمت پیامبر - ص - شتافت و گفت: در طول سفر هر کجا پیامبر - ص - در روز حرکت می کرد ابری بر سر او سایه می افکند. پیامبر - ص - در این سفر سود فراوانی به دست آورد و در بازگشت ابتدا به نزد خدیجه رفت. او در غرفه مخصوص خود با زنان نشسته بود که دید سواری از دور آشکار شد و ابری بر سر او سایه افکنده است و همراه او حرکت می کند و نیز دو فرشته از راست و چپ سوار که در دستان هر کدام شمشیر آخته ای است در هوا همراه او حرکت می کنند.

خدیجه گفت: این سوار باید دارای منزلتی بس ارجمند باشد و ای کاش به خانه من در آید! ناگاه متوجه شد که او حضرت محمد - ص - است و به سوی خانه او می آید، برهنه پای به درب خانه برای استقبال از او شتافت.

خدیجه از محمد - ص - درخواست کرد که ابو طالب را برای انجام مراسم ازدواج نزد او آورد و نیز به خدمتکاران خود گفت: عموی مرا «عمرو بن اسد» حاضر کنید تا مرا به ازدواج و همسری محمد - ص - در آورد.

ابوطالب و عموی خدیجه به نزد او آمدند و ابو طالب خطبه ازدواج حضرت محمد - ص - و خدیجه را خواند و در پایان مراسم همین که پیامبر - ص - می خواست از خانه خدیجه خارج شود خدیجه گفت: در خانه خود بمان، این خانه، خانه توست و من خدمتگذار تو هستم.

واقدی می گوید: همین که میسرة ماجرای سفر خود همراه پیامبر - ص - به شام را برای خدیجه بازگو کرد، پیکی نزد پیامبر - ص - فرستاد و گفت: ای پسر عمو (به دلیل خویشاوندی قبیله ای به پیامبر - ص - پسر عمو گفته است.) من به تو بسیار علاقمندم و خواستار تو هستم چرا که تو از بستگان و خویشاوندان من هستی و در قوم خود بسیار گرامی (با شرافت) می باشی و نیز به دلیل امانتداری، اخلاق نیک و گفتار صادقانه حاضرم به همسری تو در آیم.

خدیجه از راهبانی چون نسطور و یا کسانی چون ورقة بن نوفل (پسر عموی خدیجه) شنیده بود که حضرت محمد - ص - در آینده پیامبر امت اسلام خواهد بود.

  • برابر نقل مورخان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ گاه اجیر کسی نشد و قرارداد او با خدیجه به صورت مضاربه یا شرکت بوده است.

مراجعه شود به:

تحقیق درباره ازدواج خدیجه با پیامبر - ص


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 24 اردیبهشت 1384 [08:34 ]   5   شکوفه رنجبری      جاری 
 چهارشنبه 14 بهمن 1383 [10:56 ]   4   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 14 بهمن 1383 [10:54 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 سه شنبه 10 آذر 1383 [05:51 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 18 مهر 1383 [10:01 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..