منو
 کاربر Online
551 کاربر online
Lines: 1-17Lines: 1-25
-((جابربن عبدالله انصاری|جابر ))می گوید:
((ابوطالب|ابوطالب ))تصمیم داشت برای حضرت محمد همسری برگزیند، ولی توانایی مالی چندانی نداشت. به همین دلیل به او گفت:« خدیجه از خویشان ماست و ((قریش|قریشیان )) هر سال با اموال او برای تجارت به شام می روند و هر کدام دستمزد چشمگیری از او می‌گیرند. تو هم به این کار تمایل داری؟»
پیامبر فرمود:« آری*
ابوطالب همراه او به خانه خدیجه رفت؛ خدیجه پیشنهاد آنها را پذیرفت و به غلام خود، ((میسرة ))، گفت:« تو و این اموال در اختیار محمد هستید.»
+((جابربن عبدالله انصاری|جابر)) می گوید:
((ابوطالب|ابوطالب)) تصمیم داشت برای ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|حضرت محمد)) همسری برگزیند، ولی توانایی مالی چندانی نداشت. به همین دلیل به او گفت:« خدیجه از خویشان ماست و ((قریش|قریشیان)) هر سال با اموال او برای تجارت به ((شام «سوریه»|شام)) می روند و هر کدام دستمزد چشمگیری از او می‌گیرند. تو هم به این کار تمایل داری؟»
پیامبر فرمود:« آری.»
ابوطالب همراه او به خانه خدیجه رفت؛ خدیجه پیشنهاد آنها را پذیرفت و به غلام خود، ((میسرة))، گفت:« تو و این اموال در اختیار محمد هستید.»
 حضرت محمد نیز همراه میسره راهی تجارت شام شد.  حضرت محمد نیز همراه میسره راهی تجارت شام شد.
- پیامبر در این سفر سود فراوانی به دست آورد و به نزد خدیجه برگشت. او در غرفه مخصوص خود با زنان نشسته بود که دید سواری از دور آشکار شد؛ ابری بر سر او سایه افکنده بود و همراه او حرکت می‌کرد و نیز دو ((فرشته )) از راست و چپ سوار با شمشیری در هوا همراه او حرکت می‌کردند. + />پیامبر در این سفر سود فراوانی به دست آورد و به نزد خدیجه برگشت. او در غرفه مخصوص خود با زنان نشسته بود که دید سواری از دور آشکار شد؛ ابری بر سر او سایه افکنده بود و همراه او حرکت می‌کرد و نیز دو ((فرشته)) از راست و چپ سوار با شمشیری در هوا همراه او حرکت می‌کردند.
 خدیجه گفت:« این سوار باید بسیار گرانقدر باشد؛ ای کاش به خانه من بیاید!» وقتی متوجه شد که او محمد است و به سوی خانه او می آید، پابرهنه برای استقبالش به در خانه شتافت. خدیجه گفت:« این سوار باید بسیار گرانقدر باشد؛ ای کاش به خانه من بیاید!» وقتی متوجه شد که او محمد است و به سوی خانه او می آید، پابرهنه برای استقبالش به در خانه شتافت.
-بعدا وقتی میسره از (( در سفر تجاری شام و کرامتهای حضرت|کرامت‌های پیامبر در سفر شام)) برای خدیجه تعریف کرد، خدیجه پیکی نزد پیامبر فرستاد و گفت:« من به تو بسیار علاقمندم و خواستار تو هستم. تو از بستگان و خویشاوندان من هستی، در میان قوم خود بسیار گرامی و شریفی و به امانتداری، اخلاق نیک و گفتار صادقانه مشهوری. من حاضرم به همسری تو در آیم.»  
-خدیجه از محمد درخواست کرد که ابوطالب را برای انجام مراسم ازدواج نزد او آورد و نیز به خدمتکاران خود گفت:« عمویم، (( عمرو بن اسد))، را صدا بزنید تا مرا به همسری محمد در آورد.»  
-ابوطالب و عموی خدیجه نزد او آمدند. ابو طالب ((خطبه ازدواج پیامبر - ص - و خدیجه|خطبه ازدواج حضرت محمد - ص - و خدیجه ))را خواند. در پایان مراسم وقتی پیامبر می‌خواست از خانه خدیجه خارج شود، خدیجه گفت:« در خانه خود بمان. این خانه، خانه توست و من خدمتگزار تو هستم.»  
-چنین می‌گویند که: خدیجه از راهبانی نظیر نسطور و یا کسانی چون ((ورقه بن نوفل|ورقة بن نوفل )) (پسر عمویش) شنیده بود که حضرت محمد در آینده پیامبر امت اسلام خواهد بود.
* برابر نقل مورخان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ گاه ((اجیر ))کسی نشد و قرارداد او با خدیجه به صورت ((مضاربه|مضاربه ))یا ((شرکت ))بوده است.
+بعدا وقتی میسره از ((در سفر تجاری شام و کرامتهای حضرت|کرامت‌های پیامبر در سفر شام)) برای خدیجه تعریف کرد، خدیجه پیکی نزد پیامبر فرستاد و گفت:« من به تو بسیار علاقمندم و خواستار تو هستم. تو از بستگان و خویشاوندان من هستی، در میان قوم خود بسیار گرامی و شریفی و به امانتداری، اخلاق نیک و گفتار صادقانه مشهوری. من حاضرم به همسری تو در آیم.»
خدیجه از محمد درخواست کرد که ابوطالب را برای انجام مراسم ازدواج نزد او آورد و نیز به خدمتکاران خود گفت:« عمویم، ((عمرو بن اسد))، را صدا بزنید تا مرا به همسری محمد در آورد.»
ابوطالب و عموی خدیجه نزد او آمدند. ابوطالب ((خطبه ازدواج پیامبر - ص - و خدیجه|خطبه ازدواج حضرت محمد - ص - و خدیجه)) را خواند. در پایان مراسم وقتی پیامبر می‌خواست از خانه خدیجه خارج شود، خدیجه گفت:« در خانه خود بمان. این خانه، خانه توست و من خدمتگزار تو هستم.»

چنین می‌گویند که: خدیجه از راهبانی نظیر نسطور و یا کسانی چون ((ورقه بن نوفل|ورقة بن نوفل)) (پسر عمویش) شنیده بود که حضرت محمد در آینده پیامبر امت اسلام خواهد بود.
* برابر نقل مورخان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ گاه ((اجیر)) کسی نشد و قرارداد او با خدیجه به صورت ((مضاربه|مضاربه)) یا ((شرکت)) بوده است.

!منابع:
*بحارالانوار، ج16، ص3و4 --- الخرائج
*تاریخ یعقوبی، ج2، ص21
*الصحیح سیرة النبی، ج2، ص106
*سیرةالنبویه، ج1، ص 199تا203
-مراجعه شود به:
((تحقیق درباره ازدواج خدیجه با پیمر - ))
+!مراجعه شود به:
*((تحقیقی درباره ازدواج های رت دیجه))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 24 اردیبهشت 1384 [08:34 ]   5   شکوفه رنجبری      جاری 
 چهارشنبه 14 بهمن 1383 [10:56 ]   4   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 14 بهمن 1383 [10:54 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 سه شنبه 10 آذر 1383 [05:51 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 18 مهر 1383 [10:01 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..