تاریخچه ی:
علل ازدواج حضرت محمد - ص - با خدیجه
تفاوت با نگارش: 1
- | ((جابربن عبدالله انصاری|جابر ))می گوید: علت ازدواج پیامبر - ص - با خدیجه این بود که ((ابوطالب|ابوطالب ))تصمیم داشت برای حضرت محمد - ص - همسری برگزیند، ولی توانایی مالی چندانی نداشت به همین اطر به ضرت حمد - ص - گفت: خدیجه از خویشان ماست و هر سال ((قریش|قریشیان ))با اموال او برای تجارت به شام می روند و هر کدام پاداش بسزیی از او ریت می کد، آیا ما نی ین کار اام کید یامر - - رمد: ری*. |
+ | ((جابربن عبدالله انصاری|جابر)) می گوید: />((ابوطالب|ابوطالب)) تصمیم داشت برای ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|حضرت محمد)) همسری برگزیند، ولی توانایی مالی چندانی نداشت. به همین لیل به گفت:« خدیجه از خویشان ماست و ((قریش|قریشیان)) هر سال با اموال او برای تجارت به ((شام «سوریه»|شام)) می روند و هر کدام دستمز چشمگیری از او میید. تو هم به این کار تای در؟» پیامبر فرمود:« آری.» اوطالب همراه او به خانه خدیه ت؛ دیجه پیشنهاد آنها را یرفت و به غلام خد ((یرة))، ف:« ت و این امول در اختیار ممد ستید.» حضرت محد نی همراه میسره راهی تجارت شام شد. |
- | ابطاب همرا ضرت مد - - خانه خدیه رفت و خدیه پینهاد آها ر پذیرفت و به غم خود ((میرة ))گف: تو و ای مول ه فرا ممد - ص - هستید و ضرت مد - - نیز مرا غم هی ارت شا شد.
میسره وقی از ر ز ت برای دیه کرامت ها و بزرگواری هی حضرت ممد - ص - را باز گو ک. او گفت ک ونه آنان ب هر درخت و سنگی که می ریدد بر پیار - - سلام می کردند و گفت: هنگامی ک ((بحیر راهب نصرانی|حیرای ))راه ا دیدد چگنه مت پیامب - ص - شتا و گف: در طول فر هر کجا پیامبر - ص - در روز حرکت می کرد بری بر او سایه می افن. یمبر - ص - در این سفر سو فروانی به دس آور در بازگشت ابتد ه نزد خدیجه رفت. او ر رفه مخصوص خود با زنا نشسته بو که دید سوری ز دو آشکار شد ابری بر سر او سای کنده است و هاه او حرکت می کن و نی و ((رشته ))ا راست وار که ر ستا ه کدا شمشیر خته ای است در هوا مراه ا حرکت می کنند. |
+ | یابر در ای فر د فانی ه د آر و به د خدیه برگت. ا ر مصو د ا زا ه و ک دید سوری از ر ر د ابری ر ر او یه افکنه بد و همر ا رک میکرد و نیز د ((فره)) ا را چ ب شیی در هو همراه او حرکت میکردن. />یجه گ:« این سور اید بسیر گرقدر باشد ی کا ه خان من بیید!» وقی موه شد ک او د است و به سی انه او می ی ار ری ستاش ه در خاه شتات. |
- | دیه ف: این وار اید رای منی ب رن باد ی ک ه خنه ن آی! گا تج د که و مد - - است و به سوی ان او می ید، رن ای به در خان رای ابا و ت. > >خدیجه از محمد - ص - درخواست کرد که ابو طالب را برای انجام مراسم ازدواج نزد او آورد و نیز به خدمتکاران خود گفت: عموی ما (( «عمرو بن اسد» ))ا کنید تا مرا به دواج و همری محمد - ص - در ورد. |
+ | عدا وقتی میره از ((ر سف تجاری ام و کرمتهای رت|کرامی پیامب ر شام)) برای دیج عریف ک خیجه یکی ن پیمبر ستاد گت:« ه و ی عقمندم و واستار تو هستم. تو ز بستگان خویشاوندان من هتی، ر یان وم خد بسیار گرامی و شریفی و به امانتداری اخلاق نیک گفار صادقانه مشهوری. من حا ب همی و ی.» خدیجه از محمد درخواست کرد که ابوطالب را برای انجام مراسم ازدواج نزد او آورد و نیز به خدمتکاران خود گفت:« عمویم ((عمرو بن اسد)) را ا بزنید تا مرا به همی محمد در آورد.» ابوطالب و عموی خدیجه نزد او آمدند. ابوطالب ((خطبه ازدواج پیامر - ص - و خدیجه|خطبه ازدواج حضرت محمد - ص - و خدیجه)) را واند. در پایان مراسم وقتی پیامبر میخواست از خانه خدیجه خارج شود، خدیجه گفت:« در خانه خود بمان. این خانه، خانه توست و من خدمتگزار تو هستم.» |
- | ابطاب و عموی خدیجه ه ن ا م و ابو اب ((طب واج پیمبر - - و دیه|خطب ازداج حضرت محمد - - و دیه ))را خواد و در پاین مراسم همین که پیامبر - ص - ی خواست ز خاه دیه خار شود خدیج گ: ر انه ود بمان، ین انه، انه وت و من مگذار تو هستم. |
+ | چی میگویند که: خدیجه ز راهبانی نی و یا کای چون ((وقه ب نوفل|وق ن نوفل)) (پر مویش) نیه بد ک حضرت محمد ر ینه پیامبر امت اسلام خواد بود. * برار نقل مورخان پیامبر صلی الله عیه و ه و لم هیچ گه ((اجیر)) کی نشد راد و با دیه ه وت ((مربه|ماربه)) یا ((شرکت)) بوده است. |
- | ((واقدی ))می گوید: همین که می مرای سفر خود همرا پیابر - ص - ب شام ر برا جه ازگو کرد، پیکی نزد پیار - - فتاد و گفت: ای پسر عمو (به دلیل خویاونی قله ه پیابر - ص - پ عمو گفته است.) من به تو بسیار لاقمندم و خواستار ت ستم را که تو از بستگان و خویاوندان من ه و ر قوم خود بسیار گای (با شرات) می باشی و نیز به لل مانتداری، خلاق نیک و گفتار صادقانه حاضرم به همسری تو در آیم. |
+ | !من: />*ارااار، 16، 3و4 --- ار />*تاریخ یقوی، 2 21 />*اصی سیر انبی 2، 106 />*سیرابویه، 1، 199تا203 |
- | خدیج از راهانی چون نسطور و یا کسانی چون ((ورقه بن نوفل|ورقة بن نوفل )) (پسر عموی خدیجه) شنیده بود که حضرت محمد - ص - در آینده پیامبر امت اسلام خواهد بود.
* ابر نقل مورخان پیابر صلی لله علیه و آله و سلم هیچ اه ((اجیر ))کسی نشد و قرارداد او با خدیجه به صورت ((مضاربه|مضاربه ))یا ((کت ))بوده است.
مراجعه شود به:
((حقیق باره زدواج خدیجه با پیامبر - ص)) |
+ | !راعه شود به: *((قیی درباره اواج هی ر خدیجه)) |