- | روز فتح مکه ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)) در اجتماع مردم مکه در مسجد الحرام حاضر شد و خطاب به آنان فرمود: نظر شما چیست؟ درباره من چه گمانی دارید؟ همگی ساکت بودند و غمگین که ((سهیل بن عمرو ))یکی از سران قریش گفت: ما جز خیر نمی گوییم و گمانی جز خیر نداریم. تو برادری کریم و پسر عموئی بزرگوار هستی. |
+ | روز فتح مکه، ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)) در اجتماع مردم مکه در ((مسجد الحرام)) حاضر شد و خطاب به آنان فرمود: نظر شما چیست؟ درباره من چه گمانی دارید؟ همگی ساکت بودند و غمگین که ((سهیل بن عمرو)) یکی از سران قریش گفت: ما جز خیر نمی گوییم و گمانی جز خیر نداریم. تو برادری کریم و پسر عموئی بزرگوار هستی. |
| پیامبر فرمود: من همان سخنی را می گویم که برادرم ((حضرت یوسف علیه السلام|یوسف)) به برادرانش گفت: امروز هیچ توبیخی به شما نیست، خدا گناهان شما را می آمرزد و او مهربانترین مهربانان است. | | پیامبر فرمود: من همان سخنی را می گویم که برادرم ((حضرت یوسف علیه السلام|یوسف)) به برادرانش گفت: امروز هیچ توبیخی به شما نیست، خدا گناهان شما را می آمرزد و او مهربانترین مهربانان است. |
- | پیامبر سریع ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام)) را مأموریت داد که پرچم را از او بگیرد و با ملایمت و مهربانی وارد مکه شود. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در اجتماع مردم مکه افزود: شما مردم مکه بد همسایگانی برای پیامبر بودید. شما مرا تکذیب کردید و مرا از مکه راندید ولی به این هم رضایت ندادید و در مدینه آمدید با من جنگ کردید ولی اکنون شما آزادید بروید و همگی را مورد عفو و بخشش قرار دادم. |
+ | پیامبر سریع ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام)) را مأموریت داد که پرچم را از او بگیرد و با ملایمت و مهربانی وارد مکه شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در اجتماع مردم مکه افزود: شما مردم مکه بد همسایگانی برای پیامبر بودید. شما مرا تکذیب کردید و مرا از مکه راندید ولی به این هم رضایت ندادید و در مدینه آمدید با من جنگ کردید ولی اکنون شما آزادید بروید و همگی را مورد عفو و بخشش قرار دادم. |