منو
 صفحه های تصادفی
کلان شهر
رصدخانه خورشیدی نقش رستم
طالع بینی و ستاره شناسی
همریختی
پیوستگی
دیوفانتوس
طبقه بندی اهداف آموزش
گوس
بیماری کم‌ کاری تیروئید
مقام ابوطالب در قیامت
 کاربر Online
746 کاربر online
تاریخچه ی: عبدالله بن عمر

تفاوت با نگارش: 5

Lines: 1-15Lines: 1-9
-پدر ((عمر بن خطاب|عمر بن خطاب)) ، خلیفه دوم بود و مادرش زینب نام داشت. کنیه او ابو عبدالرحمن بوده است. عبداله بن عمر در سال آغازین بعثت و یا اندکی پیش از آن در ((مکه)) به دنیا آمد. هنگامی که همراه دیگر مهاجران از مکه به ((مدینه)) رفت. ن چان اشت و از این رو اجازه حضور در جنگ ها را نمی یافت برای نخستین بار در ((جنگ خندق)) حاضر شد و پس از آن نیز در ((نبرد موته)) و برخی از جنگ های دوران خلفا مانند ((جنگ یرموک|یرموک)) و فتح ((آفریقا))، شرکت کرد.

عبدالله بن عمر علاقه بسیاری به آثار جا مانده از رسول خدا نشان می داد و خود را ملزم کرده بود که به هر جایی که ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) رفته، سری بزند و در هر جایی که ضرت نماز خوانده، نمازی بخواند.

((اهل سنت)) وی را از بزرگان اهل حدیث شمرده اند و در مسائل فقهی به سخنان او استناد می کنند و وی ا مردی عابد و زاد دانسته اند. با این همه وی نام نیکی از خود بر جای نهاده است؛ وی به سنت پدرش بیش از سنت رسول خدا اهمیت می داد و بیش تر زاهدنمایی می کرد تا زهدورزی.

هنگامی که ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|حضرت علی علیه السلام)) به خلافت رسید، عبدالله بن عمر یکی از معدود کسانی بود که با حضرت بیعت نکرد و را فتنه نامید و پس از آن نیز از یاری ضرت در ((جنگ جمل|جمل)) و ((جنگ صفین|صفین)) و ((گزارشی از جنگ نهروان|نهروان)) خود داری کرد؛ هر چند گفته اند بعدها از این مسأله پشیمان شد.

در نادانی عبدالله بن عمر همین بس که وی حاضر به بیعت با حضرت علی علیه السلام نشد ولی با ((معاویه)) بیعت کرد و نیز هنگامی که ((حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف)) از طرف ((عبدالملک بن مروان)) به مکه رفت، عبدالله بن عمر شبانه به منزل وی رفت و گفت:از رسول خدا شنیده ام که هر کسی در حالی بمیرد که امامی نداد، به مرگ جاهلی مرده است. پس دستت را دراز کن تا با تو برای عبدالملک بیعت نم.

حجاج نیز که می دانست او از ترس جانش چنین می گوید، وی را احمق خطاب کرد و برای تحقیر و پای خود را از زیر لحاف بیرون آورد و گفت: چون دستم بند است، با پایم بیعت کن! عبدالله بن عمر مدتی پس از این ماجرا ه دستور حجاج به قتل رسید.
مرگ و
در سال 73 هجری و به سن 86 سالگی بد ات.
وقتی مرگش فرا رسید، گفت: بر هیچ چیز دنیا تأسف نمی‌خورم مگر بر این که با فئه باغیه (معاویه و اهل شام) نجنگیدم و علی را در این امر یاری نکردم.»
+عبدالله عمر پر ((عمر بن خطاب|عمر بن خطاب))، خلیفه دوم، بود و مادرش زینب نام داشت. کنیهاش ابو عبدالرحمن بود در سال آغاز ((بعثت)) یا اندکی پیش از آن در ((مکه)) به دنیا آمد. هنگامی که همراه دیگر مهاجران از مکه به ((مدینه)) رفت کنال بود. از این رو اجازه‌ی حضور در جنگها را نداشت. عبداله برای نخستین بار در ((جنگ خندق)) حاضر شد و پس از آن نیز در ((نبرد موته)) و برخی از جنگهای دوران خلفا مانند ((جنگ یرموک|یرموک)) و فتح ((آفریقا)) شرکت کرد.
عبدالله بن عمر علاقه‌ی بسیاری به آثار جامانده از ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) از خود نشان می‌داد و خود را ملزم کرده بود به هر جایی که رسول خدا رفته، سر بزند و در هر جایی که پیر نماز خوانده، نماز بخواند.
((اهل سنت)) وی را از بزرگان اهل حدیث شمردهاند و در مسائل فقهی به سخنان او استناد میکنند وی او به سنت پدرش بیش از سنت رسول خدا اهمیت میداد و بیشتر زاهدنمایی میکرد تا زهدورزی.
هنگامی که ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|حضرت علی علیه السلام)) به خلافت رسید، عبدالله بن عمر یکی از معدود کسانی بود که با بیعت نکرد و یعت با عی را فتنه نامید. پس از آن نیز از یاری م در ((جنگ جمل|جمل)) و ((جنگ صفین|صفین)) و ((گزارشی از جنگ نهروان|نهروان)) خودداری کرد؛ هر چند گفتهاند بعدها از این مسأله پشیمان شد.
در نادانی عبدالله بن عمر همین بس که حاضر به بیعت با حضرت علی علیه السلام نشد ولی با ((معاویه)) بیعت کرد و نیز هنگامی که ((حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف)) از طرف ((عبدالملک بن مروان)) به مکه رفت، عبدالله بن عمر شبانه به منزل وی رفت و گفت:«از رسول خدا شنیدهام که هر کس در حالی بمیرد که امامی نداته باشد، به مرگ جاهلی مرده است. پس دستت را دراز کن تا با تو برای عبدالملک بیعت بیرم.»
حجاج نیز که میدانست او از ترس جانش چنین میگوید، وی را احمق خطاب کرد و برای تحقیر پای خود را از زیر لحاف بیرون آورد و گفت:«چون دستم بند است، با پایم بیعت کن!» عبدالله بن عمر مدتی پس از این ماجرا، در سال 73 هجری و به سن 86 سالگی ب دستر حجا به قتل رسید.
وقتی لحظه‌ی مرگش فرا رسید، گفت:«بر هیچ چیز دنیا تأسف نمی‌خورم مگر بر این که با فئه یاغیه (معاویه و اهل شام) نجنگیدم و علی را در این امر یاری نکردم.»
 وی را در محلی نزدیک ((مکه)) دفن کردند. وی را در محلی نزدیک ((مکه)) دفن کردند.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 09 شهریور 1384 [15:02 ]   7   امیرحسین محمدیان      جاری 
 شنبه 18 تیر 1384 [10:54 ]   6   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 24 فروردین 1384 [07:45 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 24 فروردین 1384 [07:41 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 06 بهمن 1383 [11:50 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 21 آذر 1383 [15:59 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 31 مرداد 1383 [06:48 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..