عبدالله در سال دوم هجرت متولد شد. مادرش اسماء، دختر
ابوبکر، و پدرش زبیر بود.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرموده است:« زبیر از ما شمرده میشد، تا این که فرزندش، عبدالله، بزرگ شد.»
در سال 64 هجری، پس از مرگ معاویه، مردم
حجاز و
یمن و
عراق و
خراسان با عبدالله بن زیبر بیعت کردند و در روز 17
جمادی الاولی در 72 سالگی در زمان حکومت
عبدالملک بن مروان در مکه به دار آویخته شد.
عبدالله بن زبیر از کسانی بود که تن به بیعت با
یزید نداد. وی شبانه به
مکه گریخت و در کنار کعبه به نماز و طواف مشغول شد. با ورود
امام حسین علیه السلام به مکه، عبدالله هر روز یا هر دو روز به زیارت امام میرفت، ولی در اضطراب به سر میبرد، زیرا به خوبی می دانست که مادامی که امام حسین علیه السلام در مکه است، کسی با وی بیعت نخواهد کرد، چون امام دارای موقعیت خاص اجتماعی بود و مردم بیشتر از او اطاعت میکردند.
هدف عبدالله بن زبیر از پرداختن به عبادت و طواف نیز فریب مردم بود. علی علیه السلام درباره او چنین پیشبینی کرده بود:« او به نام دین دام می گستراند تا دنیا را به دست آورد.»
بدون شک، هدف عبدالله بن زبیر در مبارزه با حکومت اموی، رضای خدا نبود. او در اندیشه به دست آوردن قدرت و زمامداری بود.
این واقعیت را
عبدالله بن عمر هنگامی که همسرش اصرار داشت با عبدالله بن زبیر بیعت کند و برای او از تقوای عبدالله بن زبیر میگفت، روشن کرد.
عبدالله بن عمر در پاسخ همسرش گفت:« مرکب هایی را که
معاویه هنگام حج بر آنها سوار بود، دیدی؟ من بر این باورم که ابن زبیر هدفی جز دستیابی به آن شکوه و جلال ندارد و عبادت و طاعت خدا را در این مسیر به کار گرفته است.»
منابع:
قصه کربلا، ص 81 -
حیاة الامام الحسین، ج 2، ص 31.
(الاستیعاب، ج 3، ص 905)
مراجعه شود به:
عبدالله بن عمر و بیعت با یزید
عبدالله بن زبیر و خبر شهادت امام علیه السلام