تاریخچه ی:
طبیعت و غریزه و فطرت
نگارش: 1
ما سه لغت داریم كه خوب است این سه لغت از یكدیگر تمیز داده شوند و فرقشان بیان شود. یكی لغت طبیعت است. معمولاً در مورد بی جانها لغت طبیعت یا طبع به كار برده میشود. البته در مورد جاندارها هم به كار برده می شود؛ می خواهم بگویم در مورد بیجانها این لغت اختصاصاً به كار برده میشود.
لغت دوم لغت غریزه است كه بیشتر در مورد حیوانات به كار برده میشود و كمتر در مورد انسان به كار میرود ولی در مورد جماد و نبات به هیچ وجه به كار برده نمیشود. هنوز ماهیت غریزه روشن نیست یعنی هنوز كسی نتوانسته است درست توضیح دهد كه غریزه در حیوانات چیست ولی این قدر میدانیم كه حیوانات از ویژگیهای مخصوص درونی برخوردار هستند كه راهنمای زندگی آنهاست و یك حالت نیمه آگاهانهای در حیوانات وجود دارد كه به موجب این حالت مسیر را تشخیص میدهند و این حالت اكتسابی هم نیست، یك حالت غیر اكتسابی و سرشتی است. در مورد انسان لغت فطرت را به كار میبریم. فطرت مانند طبیعت و غریزه یك امر تكوینی است، یعنی جزء سرشت انسان است (اگر می گوئیم تكوینی است میخواهم بگویم اكتسابی نیست)، امری است كه از غریزه آگاهانهتر است. انسان آنچه را كه میداند ،میتواند بداند كه میداند یعنی انسان یك سلسله فطریات دارد و میداند كه چنین فطریاتی دارد.