تاریخچه ی:
صهیب بن سنان
صهیب بن سفان رومی، عراقی تبار و از ساکنان ((رود دجله|دجله)) (نزدیک موصل عراق) و مردی سرخ گون و میان قامت بود، مادر وی« سلمی» دختر قعیده خزاعی، نام داشت، پدرش سفان بن مالک ربعی نمری، کار گزار کسری در منطقه« ابله» بوده است .
صهیب در کودکی در یکی از جنگ های روم و ((ایران)) به اسارت رومیان در آمد و در روم بزرگ شد، از این جهت بعد ها نیز در سخن گفتن به زبان عربی لکنت داشت.
یکی از افراد قبیله کلب او را از رومیان خرید و در مکه به عبدالله بن جدعان فروخت و وی مهیب را آزاد ساخت.
وی در سال نخست بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که حدود 20 سال سن داشت، همانند سایر جوانان مکه مجذوب اسلام شد و در هنگام اقامت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در خانه ارقم، به نزد آن حضرت رفت و اسلام آورد و از این رو شکنجه زیادی را تحمل کرد و از جمله شکنجه شدگان توسط مشرکین قریش بود.
وی از آخرین مسلمانانی بود که به مدینه هجرت کرد، در هنگام برقراری عقد اخوت اسلامی، بین او و حارث بن حمسه انصاری ((پیمان برادری)) استوار گشت، وی پس از آن در ((جنگ بدر))، ((جنگ احد|احد))، ((جنگ خندق و قتل قهرمان کفار|خندق)) و تمام صحنه ها و جنگ های دیگر عصر آن حضرت شرکت کرد.
اما او پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از مسیر حق منحرف گشت و از محبوبان دستگاه سقیفه به شمار آمد، نقل است که عمر، سخت به وی علاقمند بود، وقتی ضربت خورد وصیت کرد که صهیب با مردم نمازبگزارد .
او نیز به ((عمر بن خطاب|عمر)) علاقمند بوده و در درگذشت عمر به شدت گریست، ولی از بیعت با امیرالمؤمنین علیه السلام سر باز زد .
از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود: بلال عبد صالح و صهیب برده بدی بود . . . نیز فرمود: خداوند بلال را رحمت کند که ما اهل بیت را دوست می داشت و خداوند، صهیب را لعنت که نسبت به ما خاندان رسالت دشمنی می ورزید .
همچنین روایات دیگری در مذمت وی صادر شده است. سر انجام، صهیب در ((ماه شوال)) سال 38 قمری در سن هفتاد سالگی در گذشت.
منابع: اسدالغابه، ج 3، ص 36، الطبقات، ج 3، ص 226، قاموس الرجال، ج 5، ص 517/ سفینه البحار، ج 5، ص 30/ معجم رجال الحدیث، ج 9، ص 142.