منو
 کاربر Online
698 کاربر online
تاریخچه ی: صفویه مطالب مربوط

تفاوت با نگارش: 1

Lines: 1-91Lines: 1-85
 V{maketoc} V{maketoc}
 تقریبا" یک صد سال بعد از مرگ ((تیمور))، از میان هرج و مرج و تجزیه و تفرقه‏اى که در گیرودار بین سرکردگان طوایف ((ازبک)) و تیموریان در ((ماوراءالنهر)) و در کشمکش ترکمنانان سیاه گوسفند و سپید گوسفند با یکدیگر و با بقاى خاندان تیمور و(( چنگیز)) در ایران در جریان بود، ایران پیر و فرتوت و مجروح از ستم و غارت مستبدان بزرگ و کوچک، به صورتى ناگهانى و بر خلاف انتظار، بعد از نهصد سال که از سقوط ((ساسانیان)) مى‏گذشت، دوباره به یک دوران وحدت ارضى، دولت ملى، و تمامیت نسبى قدم گذاشت. این تحول را محققان و پژوهشگران تاریخ، اعتلاى ایران به مرحله دولت ملى خوانده‏اند و با اندک تسامح و مختصر استثنا مى‏توان دوران صفویه و بعد از آن را، تا حدى به همین عنوان تلقى کرد.  تقریبا" یک صد سال بعد از مرگ ((تیمور))، از میان هرج و مرج و تجزیه و تفرقه‏اى که در گیرودار بین سرکردگان طوایف ((ازبک)) و تیموریان در ((ماوراءالنهر)) و در کشمکش ترکمنانان سیاه گوسفند و سپید گوسفند با یکدیگر و با بقاى خاندان تیمور و(( چنگیز)) در ایران در جریان بود، ایران پیر و فرتوت و مجروح از ستم و غارت مستبدان بزرگ و کوچک، به صورتى ناگهانى و بر خلاف انتظار، بعد از نهصد سال که از سقوط ((ساسانیان)) مى‏گذشت، دوباره به یک دوران وحدت ارضى، دولت ملى، و تمامیت نسبى قدم گذاشت. این تحول را محققان و پژوهشگران تاریخ، اعتلاى ایران به مرحله دولت ملى خوانده‏اند و با اندک تسامح و مختصر استثنا مى‏توان دوران صفویه و بعد از آن را، تا حدى به همین عنوان تلقى کرد.
 در عهدى که ایران زمین از جانب ((ماوراءالنهر)) به وسیله نیروى »نوپدید« اما مخالف و مهاجم ازبک، و از جانب ((آسیاى صغیر)) - روم - توسط نیروى رقیب و منازع و تجاوزگر عثمانى تهدید مى‏شد، در داخل نیز دستخوش تفرقه و ملوک الطوایفى خاندانهاى متنوع و گوناگون و بى اعتنا به سرنوشت عمومى و ملى ایران بود. ((خوزستان))، درگیر دخالتها و طغیان غلات مشعشعى بود، نواحى اران، در دست خاندان شروانشاهان، خراسان در اختیار بقایاى تیموریان، و ((عراق عجم))، فارس و ((آذربایجان)) در دست ((ترکمانان آق قویونلو)) قرار داشت. منازعات بى وقفه آق قویونلو با تیموریان و با ترکمانان قراقویونلو، تمام اطراف و اکناف ملک را دچار تجزیه و تفرقه و در معرض از دست دادن پیوند با دیگر مناطق و مردمان ایران زمین کرده بود که از دیرباز به هم پیوسته، هم فرهنگ و هم سرنوشت بودند.  در عهدى که ایران زمین از جانب ((ماوراءالنهر)) به وسیله نیروى »نوپدید« اما مخالف و مهاجم ازبک، و از جانب ((آسیاى صغیر)) - روم - توسط نیروى رقیب و منازع و تجاوزگر عثمانى تهدید مى‏شد، در داخل نیز دستخوش تفرقه و ملوک الطوایفى خاندانهاى متنوع و گوناگون و بى اعتنا به سرنوشت عمومى و ملى ایران بود. ((خوزستان))، درگیر دخالتها و طغیان غلات مشعشعى بود، نواحى اران، در دست خاندان شروانشاهان، خراسان در اختیار بقایاى تیموریان، و ((عراق عجم))، فارس و ((آذربایجان)) در دست ((ترکمانان آق قویونلو)) قرار داشت. منازعات بى وقفه آق قویونلو با تیموریان و با ترکمانان قراقویونلو، تمام اطراف و اکناف ملک را دچار تجزیه و تفرقه و در معرض از دست دادن پیوند با دیگر مناطق و مردمان ایران زمین کرده بود که از دیرباز به هم پیوسته، هم فرهنگ و هم سرنوشت بودند.
 !ظهور صفویه و وحدت ملّی:  !ظهور صفویه و وحدت ملّی:
 ظهور صفویه و جهش ناگهانى و تا حدى تصادف گونه آنها به صحنه حوادث عصر، از منظر منافع ملى، پیشامدى جالب و درخور توجه است، زیرا ایران فلک زده و ملک زده را که دیگر انتظارى، به وحدت ملى آن نمى رفت، از زوال چاره ناپذیر و روزافزون قطعى و نهایى، نجات داد.  ظهور صفویه و جهش ناگهانى و تا حدى تصادف گونه آنها به صحنه حوادث عصر، از منظر منافع ملى، پیشامدى جالب و درخور توجه است، زیرا ایران فلک زده و ملک زده را که دیگر انتظارى، به وحدت ملى آن نمى رفت، از زوال چاره ناپذیر و روزافزون قطعى و نهایى، نجات داد.
 ارتقاء ایران به این مرحله، بوسیله کسانى انجام گرفت که جد آنها ((شیخ صفى الدین اردبیلى))، به خاندان رسالت منسوب بودند، هر چند انتساب آنها به خاندان رسالت، مورد انکار جدى بسیارى از پژوهشگران و مورخان است. مریدان و سپاهیان صفوى هم بى هیچ تردید، این فرمانروایان را به علت انتساب به شیخ صفى الدین به نام صفویه علوى‏مى‏خواندند و از اولاد امام هفتم - شیعه - ((امام موسى الکاظم (ع))) - مى‏شمردند و به عنوان مرید و تابع، ایشان را مرشد کامل، صوفى اعظم و مظهر امامت و حتى رمز الوهیت‏مى‏پنداشتند و از هیچ گونه طاعت و جانسپارى در راه آنها دریغ نمى کردند، حتى سربازى و سراندازى در راه مرشد کامل و صوفى اعظم را موجب نیل به سعادت اخروى تلقى‏مى‏کردند.  ارتقاء ایران به این مرحله، بوسیله کسانى انجام گرفت که جد آنها ((شیخ صفى الدین اردبیلى))، به خاندان رسالت منسوب بودند، هر چند انتساب آنها به خاندان رسالت، مورد انکار جدى بسیارى از پژوهشگران و مورخان است. مریدان و سپاهیان صفوى هم بى هیچ تردید، این فرمانروایان را به علت انتساب به شیخ صفى الدین به نام صفویه علوى‏مى‏خواندند و از اولاد امام هفتم - شیعه - ((امام موسى الکاظم (ع))) - مى‏شمردند و به عنوان مرید و تابع، ایشان را مرشد کامل، صوفى اعظم و مظهر امامت و حتى رمز الوهیت‏مى‏پنداشتند و از هیچ گونه طاعت و جانسپارى در راه آنها دریغ نمى کردند، حتى سربازى و سراندازى در راه مرشد کامل و صوفى اعظم را موجب نیل به سعادت اخروى تلقى‏مى‏کردند.
 !صوفیان سپاهى و جانسپار صفوی: !صوفیان سپاهى و جانسپار صفوی:
 این ((صوفیان)) سپاهى و جانسپار که ایران در پرتو شور و علاقه آنها، وحدت و تمامیت ارضى و شخصیت و هویت قومى و ملى خود را باز یافت، به هیچ وجه وارثان احساسات ملى یا طالبان تجدید حیات به فراموشى سپرده شده ایرا باستان نبودند، بلکه قومى بودند که زبانشان ترکى، اعتقادشان تشیع آمیخته به خرافات غلات، و شعارشان مخالفت با اهل سنت متعصب ازبک و عثمانى بود که ایران را به چشم یک طعمه به آسان گوارمى‏نگریستند، هر چند اگر شور و هیجان مهارناپذیر همین قوم نبود، الحاق ایران به قلمرو ازبک و عثمانى و یا تجزیه و تقسیم آن بین حکام سنى عصر نامحتمل نبود.  این ((صوفیان)) سپاهى و جانسپار که ایران در پرتو شور و علاقه آنها، وحدت و تمامیت ارضى و شخصیت و هویت قومى و ملى خود را باز یافت، به هیچ وجه وارثان احساسات ملى یا طالبان تجدید حیات به فراموشى سپرده شده ایرا باستان نبودند، بلکه قومى بودند که زبانشان ترکى، اعتقادشان تشیع آمیخته به خرافات غلات، و شعارشان مخالفت با اهل سنت متعصب ازبک و عثمانى بود که ایران را به چشم یک طعمه به آسان گوارمى‏نگریستند، هر چند اگر شور و هیجان مهارناپذیر همین قوم نبود، الحاق ایران به قلمرو ازبک و عثمانى و یا تجزیه و تقسیم آن بین حکام سنى عصر نامحتمل نبود.
 صفویه که به پشتیبانى و جانفشانى دسته‏اى ترکمانان صوفى و شیعى متعصب، به تدریج موفق به ایجاد قدرتى جنگى، متحد و به کلى متمایز از تمام دولتهاى اسلامى مشابه شدند، پس از شیخ صفى )وفات 735 ق/ 1335 م( به گرد فرزندش ((صدرالدین موسى)) جمع شدند. وى همچنان در خانقاه پدر تکیه گاه مریدان و مرشد طالبان تصرف بود و تا پایان حیات خویش (749 ق/ 1392 م( مورد توجه و اکرام طبقات عام و امیران و رجال و بازرگانان عصر قرار داشت. پس از صدرالدین موسى، پسرش سلطان على معروف به ((خواجه على سیاه پوش ))به جاى او نشست. وى که التزام شعار سیاه را وسیله تظاهر به سوگوارى شهیدان ائمه و اعلام تشیع ساخت، با اظهار نسب نامه‏اى، شجره انتساب خود و پدرانش را به ائمه شیعه رساند. از سوى دیگر، انتساب به خاندان على )ع( را هم که پدر و جدش ظاهرا" در اظهار و اعلام آن اصرارى به جاى نیاورده بودند، اعلام کرد و بدین سان دروازه تصوف را بر روى تشیع که تا آن ایام جز به ندرت با آن تفاهم نداشت برگشود. این تفاهم که تصوف و تشیع را در بعضى آداب و عقاید به خاطر نزدیکى به اقوال غلات، به هم نزدیک ساخت، البته در نزد اکثر علماى شیعه، حتى در عهد دولت صفویه، مورد تایید واقع نشد.  صفویه که به پشتیبانى و جانفشانى دسته‏اى ترکمانان صوفى و شیعى متعصب، به تدریج موفق به ایجاد قدرتى جنگى، متحد و به کلى متمایز از تمام دولتهاى اسلامى مشابه شدند، پس از شیخ صفى )وفات 735 ق/ 1335 م( به گرد فرزندش ((صدرالدین موسى)) جمع شدند. وى همچنان در خانقاه پدر تکیه گاه مریدان و مرشد طالبان تصرف بود و تا پایان حیات خویش (749 ق/ 1392 م( مورد توجه و اکرام طبقات عام و امیران و رجال و بازرگانان عصر قرار داشت. پس از صدرالدین موسى، پسرش سلطان على معروف به ((خواجه على سیاه پوش ))به جاى او نشست. وى که التزام شعار سیاه را وسیله تظاهر به سوگوارى شهیدان ائمه و اعلام تشیع ساخت، با اظهار نسب نامه‏اى، شجره انتساب خود و پدرانش را به ائمه شیعه رساند. از سوى دیگر، انتساب به خاندان على )ع( را هم که پدر و جدش ظاهرا" در اظهار و اعلام آن اصرارى به جاى نیاورده بودند، اعلام کرد و بدین سان دروازه تصوف را بر روى تشیع که تا آن ایام جز به ندرت با آن تفاهم نداشت برگشود. این تفاهم که تصوف و تشیع را در بعضى آداب و عقاید به خاطر نزدیکى به اقوال غلات، به هم نزدیک ساخت، البته در نزد اکثر علماى شیعه، حتى در عهد دولت صفویه، مورد تایید واقع نشد.
 !داعیه ایجاد سلطنت شیعی در اوایل عهد صفوی : !داعیه ایجاد سلطنت شیعی در اوایل عهد صفوی :
 داعیه ایجاد یک سلطنت شیعى که لازمه و نتیجه )خروج( اجتناب ناپذیر شیعه براى )اعلام دین حق( محسوب‏مى‏شد، ظاهرا" بعد از خواجه على (830 ق / 1427 م( و نخستین بار توسط پسر او ((سلطان ابراهیم ))اعلام شد. اینکه او را شیخ شاه خوانده اند، ظاهرا" از آن رو است که تنظیم و ترتیب مقدمات براى قیام صوفیان صفوى باید به وسیله وى آغاز شده باشد. شیخ شاه براى نیل به این هدف، توجه مریدان جنگجو و مستعد قتال را که وجود آنها در پیرامون خانقاه همواره موجب تشویش خاطر حکام محلى بود، به ضرورت غزو و جهاد در بلاد گرجستان جلب کرد، اما فرمانروایان قراقویونلو که در این هنگام در آذربایجان و نواحى مجاور، قدرت را در دست داشتند، اینگونه نهضتها را، فقط تا حدى که تحت نظارت و موافق با اشارت خود آنها باشد، اجازت‏مى‏دادند و تاخت و تاز در نواحى مجاور قلمرو آنها را به هر بهانه باشد، مغایر با قدرت و نظارت خود در امور آذربایجان و نواحى تلقى‏مى‏کردند.  داعیه ایجاد یک سلطنت شیعى که لازمه و نتیجه )خروج( اجتناب ناپذیر شیعه براى )اعلام دین حق( محسوب‏مى‏شد، ظاهرا" بعد از خواجه على (830 ق / 1427 م( و نخستین بار توسط پسر او ((سلطان ابراهیم ))اعلام شد. اینکه او را شیخ شاه خوانده اند، ظاهرا" از آن رو است که تنظیم و ترتیب مقدمات براى قیام صوفیان صفوى باید به وسیله وى آغاز شده باشد. شیخ شاه براى نیل به این هدف، توجه مریدان جنگجو و مستعد قتال را که وجود آنها در پیرامون خانقاه همواره موجب تشویش خاطر حکام محلى بود، به ضرورت غزو و جهاد در بلاد گرجستان جلب کرد، اما فرمانروایان قراقویونلو که در این هنگام در آذربایجان و نواحى مجاور، قدرت را در دست داشتند، اینگونه نهضتها را، فقط تا حدى که تحت نظارت و موافق با اشارت خود آنها باشد، اجازت‏مى‏دادند و تاخت و تاز در نواحى مجاور قلمرو آنها را به هر بهانه باشد، مغایر با قدرت و نظارت خود در امور آذربایجان و نواحى تلقى‏مى‏کردند.
 فعالیت پیگیر و منسجم صوفیان ((اردبیل)) براى کسب قدرت نظامى و سیاسى تشکیل دولات مستقل شیعى که توسط شیخ شاه آغاز شده بود، به وسیله پسر او ((شیخ جنید ))رهبرى و دنبال شد. وى که بعد از پدر (851 ق / 1447 م( از جانب مریدان، مرشد کامل و صاحب سجاده ولایت خوانده شد، موقع را براى خروج که مریدانش از مدتها پیش طالب آن بودند، مناسب یافت و وى که چندى در سوریه، طرابوزان و سایر بلاد عثمانى سر کرده بود، سرانجام با جمیع مریدان که عده شان حدود پنج هزار جنگجوى جانسپار بود، در نواحى آمد، به اوزون حسن، سرکرده ترکمانان سنى آق قویونلو پیوست و به رغم انتظار جهانشاه قراقویونلو، مورد استقبال و تکریم واقع گشت (861 ق / 1457 م( سرکرده آق قویونلو، خواهر خود، ((خدیجه بیگم)) را هم به این شیخ جوان که به خاندان رسالت هم انتساب داشت تزویج کرد(863 ق / 1459 م( و حتى به او رخصت داد تا در قلمرو وى از جانب خود، خلفایى براى نشر دعوت و تعلیم طریقت صفوى گسیل نماید.  فعالیت پیگیر و منسجم صوفیان ((اردبیل)) براى کسب قدرت نظامى و سیاسى تشکیل دولات مستقل شیعى که توسط شیخ شاه آغاز شده بود، به وسیله پسر او ((شیخ جنید ))رهبرى و دنبال شد. وى که بعد از پدر (851 ق / 1447 م( از جانب مریدان، مرشد کامل و صاحب سجاده ولایت خوانده شد، موقع را براى خروج که مریدانش از مدتها پیش طالب آن بودند، مناسب یافت و وى که چندى در سوریه، طرابوزان و سایر بلاد عثمانى سر کرده بود، سرانجام با جمیع مریدان که عده شان حدود پنج هزار جنگجوى جانسپار بود، در نواحى آمد، به اوزون حسن، سرکرده ترکمانان سنى آق قویونلو پیوست و به رغم انتظار جهانشاه قراقویونلو، مورد استقبال و تکریم واقع گشت (861 ق / 1457 م( سرکرده آق قویونلو، خواهر خود، ((خدیجه بیگم)) را هم به این شیخ جوان که به خاندان رسالت هم انتساب داشت تزویج کرد(863 ق / 1459 م( و حتى به او رخصت داد تا در قلمرو وى از جانب خود، خلفایى براى نشر دعوت و تعلیم طریقت صفوى گسیل نماید.
 یکسال بعد، شیخ جنید در جنگى که به قصد جهاد با کفار چرکس عازم ((قفقاز)) بود، در مقابل خلیل سلطان - حاکم شروانشاه - مغلوب و کشته شد. جالب اینکه در این جنگ، شیخ جعفر، عموى شیخ جنید، و جهانشان حاکم شیعه مذهب قراقویونلو، حاکم شروانشاه را تشویق و یارى کردند تا بتوانند در این نبرد با شیخ متعصب شیعى پناه برده و مورد تایید ((اوزون حسن)) اهل سنت، فائق آید.  یکسال بعد، شیخ جنید در جنگى که به قصد جهاد با کفار چرکس عازم ((قفقاز)) بود، در مقابل خلیل سلطان - حاکم شروانشاه - مغلوب و کشته شد. جالب اینکه در این جنگ، شیخ جعفر، عموى شیخ جنید، و جهانشان حاکم شیعه مذهب قراقویونلو، حاکم شروانشاه را تشویق و یارى کردند تا بتوانند در این نبرد با شیخ متعصب شیعى پناه برده و مورد تایید ((اوزون حسن)) اهل سنت، فائق آید.
 !تربیت شیخ حیدر توسط اوزون حسن: !تربیت شیخ حیدر توسط اوزون حسن:
 پسر و جانشینان او، شیخ حیدر، خواهر زاده اوزون حسن بود که یک ماه بعد از وفات پدر به دنیا آمد، اما در نزد اوزون حسن تربیت یافت. بعدها، هنگامى که ده سال بیشتر نداشت، در موکب اوزن حسن و تحت حمایت او وارد اردبیل شد (874 ق / 1469 م( و در همان سنین کودکى، بر وفق سنت معمول پیروان خویش، به تشویق و تایید آنها به عنوان مرشد کامل و صوفى اعظم، امور بقعه و خانقاه صفوى را از شیخ جعفر تحویل گرفت، هرچند جریان امور همچنان در دست شیخ جعفر باقى ماند و تا زمانى که او زنده بود، شیخ زاده خردسال، براى توسعه دعوت پدر مجالى نیافت.  پسر و جانشینان او، شیخ حیدر، خواهر زاده اوزون حسن بود که یک ماه بعد از وفات پدر به دنیا آمد، اما در نزد اوزون حسن تربیت یافت. بعدها، هنگامى که ده سال بیشتر نداشت، در موکب اوزن حسن و تحت حمایت او وارد اردبیل شد (874 ق / 1469 م( و در همان سنین کودکى، بر وفق سنت معمول پیروان خویش، به تشویق و تایید آنها به عنوان مرشد کامل و صوفى اعظم، امور بقعه و خانقاه صفوى را از شیخ جعفر تحویل گرفت، هرچند جریان امور همچنان در دست شیخ جعفر باقى ماند و تا زمانى که او زنده بود، شیخ زاده خردسال، براى توسعه دعوت پدر مجالى نیافت.
-با مرگ ((شیخ جعفر))، شیخ حیدر هم که به سنین رشد رسیده یود، مقارن با ایامى شد که صوفیان جان نثار از تاجیک نثار از تاجیک و ترکمان، از تمامى نواحى، مثل آمد و ((آناتولى)) و ((شام)) و ((طالش)) و ((گیلان))، براى تجدید عهد با مرشد کامل و پیر طریقت خود، به نواحى اردبیل سرازیر شدند. در همان ایام هم، اوزون حسن، دختر خود - مارتا - را، که علمشاه خاتون یا ((ملیحه بیگم ))نیز خوانده‏مى‏شد به عقد ازدواج این خواهر زاده جوان و محبوب خود درآورد (880 ق / 1475 م( و این خویشاوندى مضاعف، شیخ جوان خانقاه صفوى را حیثیت و اعتبار سیاسى بیشترى بخشید. +با مرگ ((شیخ جعفر))، شیخ حیدر هم که به سنین رشد رسیده یود، مقارن با ایامى شد که صوفیان جان نثار از تاجیک نثار از تاجیک و ترکمان، از تمامى نواحى، مثل آمد و ((آناتولى)) و ((شام)) و ((طالش)) و ((استان گیلان|گیلان))، براى تجدید عهد با مرشد کامل و پیر طریقت خود، به نواحى اردبیل سرازیر شدند. در همان ایام هم، اوزون حسن، دختر خود - مارتا - را، که علمشاه خاتون یا ((ملیحه بیگم ))نیز خوانده‏مى‏شد به عقد ازدواج این خواهر زاده جوان و محبوب خود درآورد (880 ق / 1475 م( و این خویشاوندى مضاعف، شیخ جوان خانقاه صفوى را حیثیت و اعتبار سیاسى بیشترى بخشید.
 !شیخ حیدر و دعوت در خروج دین حق !شیخ حیدر و دعوت در خروج دین حق
 شیخ جوان با آنکه به دنبال مرگ اوزون حسن خود را از حمایت امیران آق قویونلو بى بهره یافت، اما ادامه دعوت پدران وسعى در خروج دین حق را بر عهده خود لازم دید. وى از همان هجده سالگى، براى از سرگیرى ((غزوه)) هاى مقدس خویش به تدارک اسلحه و تنظیم سپاه پرداخت، لباس متحدالشکل صوفیانه‏اى به رنگ کبود هم براى ((غازیان)) خویش طرح کرد که از جمله شاه کلاه دوازده تَرکى به شکل تاج و رنگ سرخ بود، به همین مناسبت هم، آنها را ((سرخ کلاهان ))یا قزل برک یا ((قزلباش)) گفتند.  شیخ جوان با آنکه به دنبال مرگ اوزون حسن خود را از حمایت امیران آق قویونلو بى بهره یافت، اما ادامه دعوت پدران وسعى در خروج دین حق را بر عهده خود لازم دید. وى از همان هجده سالگى، براى از سرگیرى ((غزوه)) هاى مقدس خویش به تدارک اسلحه و تنظیم سپاه پرداخت، لباس متحدالشکل صوفیانه‏اى به رنگ کبود هم براى ((غازیان)) خویش طرح کرد که از جمله شاه کلاه دوازده تَرکى به شکل تاج و رنگ سرخ بود، به همین مناسبت هم، آنها را ((سرخ کلاهان ))یا قزل برک یا ((قزلباش)) گفتند.
 !شیخ حیدر و غزو کرکس !شیخ حیدر و غزو کرکس
 در بیست و چهار سالگى، شیخ حیدر توانست اسباب خروج دین حق را با اقدام به غزو چرکس دنبال کند. و از این جنگ ((غنایم ))بى شمار به دست آورد. چهار سال بعد با تجهیزات کاملتر در همان نواحى دست به لشکرکشى دیگر زد که آوازه شجاعت او را در بین مسلمین آن نواحى در همه جا نشر کرد. سپس حمله‏اى انتقام جویانه به شروان کرد تا با جنگبا فرخ یسار ، انتقام خون پدر بازستاند. فرخ یسار که در نبرد به قلعه گلستان که بعدها عهدنامه شوم بین قاجار و سپاه ((روس))، آن را مشهور ساخت رفت، قلعه محاصره شد و نبرد سرنوشت ساز بین دو سپاه رخ داد، اما شیخ حیدر در جریان نبرد کشته شد (893 ق / 1488 م(.  در بیست و چهار سالگى، شیخ حیدر توانست اسباب خروج دین حق را با اقدام به غزو چرکس دنبال کند. و از این جنگ ((غنایم ))بى شمار به دست آورد. چهار سال بعد با تجهیزات کاملتر در همان نواحى دست به لشکرکشى دیگر زد که آوازه شجاعت او را در بین مسلمین آن نواحى در همه جا نشر کرد. سپس حمله‏اى انتقام جویانه به شروان کرد تا با جنگبا فرخ یسار ، انتقام خون پدر بازستاند. فرخ یسار که در نبرد به قلعه گلستان که بعدها عهدنامه شوم بین قاجار و سپاه ((روس))، آن را مشهور ساخت رفت، قلعه محاصره شد و نبرد سرنوشت ساز بین دو سپاه رخ داد، اما شیخ حیدر در جریان نبرد کشته شد (893 ق / 1488 م(.
 پس از مقتول شدن شیخ حیدر، مریدانش، با سلطان على پسر شیخ بیعت کردند. در این ایام، رستم بیگ در آذربایجان داعیه امارت یافت، نخست با پسر خردسال شیخ از در عطوفت و مهربانى درآمد، اما اندک اندک از کثرت و قدرت مریدانش در بیم شد و در صدد دفع آنها برآمد. سلطان على که از انگیزه رستم بیگ آگاه شد، اردوى او را ترک گفت، ((رستم بیگ ))نیز به تعقیب آنها پرداخت، ((سلطان على ))با آن که تنها هفتصد تن در اختیار داشت با رستم بیگ به جنگ پرداخت و سر باخت.  پس از مقتول شدن شیخ حیدر، مریدانش، با سلطان على پسر شیخ بیعت کردند. در این ایام، رستم بیگ در آذربایجان داعیه امارت یافت، نخست با پسر خردسال شیخ از در عطوفت و مهربانى درآمد، اما اندک اندک از کثرت و قدرت مریدانش در بیم شد و در صدد دفع آنها برآمد. سلطان على که از انگیزه رستم بیگ آگاه شد، اردوى او را ترک گفت، ((رستم بیگ ))نیز به تعقیب آنها پرداخت، ((سلطان على ))با آن که تنها هفتصد تن در اختیار داشت با رستم بیگ به جنگ پرداخت و سر باخت.
 *((اسماعیل ، مرشد کامل)) *((اسماعیل ، مرشد کامل))
 *((فرمانروایی شاه عباس کبیر، اوج عظمت دولت صفوی)) *((فرمانروایی شاه عباس کبیر، اوج عظمت دولت صفوی))
 *((شاه صفى،و دیگر جانشین شاه عباس)) *((شاه صفى،و دیگر جانشین شاه عباس))
 *((پریشانی اوضاع مملکت پس از مرگ شاه سلیمان دوم)) *((پریشانی اوضاع مملکت پس از مرگ شاه سلیمان دوم))
 !عناوین مرتبط با موضوع: !عناوین مرتبط با موضوع:
 *((طلایه داران دولت صفوی )) *((طلایه داران دولت صفوی ))
 *((شاه اسماعیل صفوی )) *((شاه اسماعیل صفوی ))
 *((شاه طهماسب صفوی )) *((شاه طهماسب صفوی ))
 *((شاه اسماعیل دوم صفوی )) *((شاه اسماعیل دوم صفوی ))
 *((محمد خدابنده صفوی )) *((محمد خدابنده صفوی ))
 *((شاه عباس بزرگ )) *((شاه عباس بزرگ ))
 *((شاه صفی )) *((شاه صفی ))
 *((شاه عباس دوم )) *((شاه عباس دوم ))
 *((شاه سلیمان صفوی )) *((شاه سلیمان صفوی ))
 *((شاه سلطان حسین صفوی )) *((شاه سلطان حسین صفوی ))
 *((شاه طهماسب دوم )) *((شاه طهماسب دوم ))
 *((اوضاع اجتماعی عهد صفوی )) *((اوضاع اجتماعی عهد صفوی ))
 *((بوروکراسی در عهد صفوی )) *((بوروکراسی در عهد صفوی ))
 *((تجدید وحدت سیاسی و ملی و مذهبی در عهد صفوی )) *((تجدید وحدت سیاسی و ملی و مذهبی در عهد صفوی ))
 *((ارزش تاریخی دولت صفوی )) *((ارزش تاریخی دولت صفوی ))
 *((آبادانی و شکوفایی اقتصادی در عهد صفوی )) *((آبادانی و شکوفایی اقتصادی در عهد صفوی ))
-*((سرگرمی ها, جشن ها و اجتماعات در عهد صفوی )) 
 *((اعتیاد و مفاسد اجتماعی در عهد صفوی )) *((اعتیاد و مفاسد اجتماعی در عهد صفوی ))
-*((وج فرهنگ تازی در عهد صفوی ))
*((غلبه ترکا
ن و رواج زبان ترکی در ایران عهد صفوی ))
*((
خشونت و خنوریزی در عهد صفوی ))
+*((ونت و خونریزی در عهد صفوی ))
 *((قیام صوفیان صفوی )) *((قیام صوفیان صفوی ))
 *((قیام مرشد کامل )) *((قیام مرشد کامل ))
 *((اعتقاد و جانبازی مریدان به مرشدان )) *((اعتقاد و جانبازی مریدان به مرشدان ))
 *((خلافت پادشاهان صفوی )) *((خلافت پادشاهان صفوی ))
-*((تصوف و صوفیان )) 
 *((ملاباشی )) *((ملاباشی ))
 *((مقام صدر )) *((مقام صدر ))
 *((شیخ الاسلام )) *((شیخ الاسلام ))
 *((قاضی اصفهان )) *((قاضی اصفهان ))
 *((قاضی عسگر )) *((قاضی عسگر ))
-*((مقابله با نفوذ آیین ترسا و یهود )) 
-*((وضع عمومی علوم و دانش در عهد صفوی )) 
-*((مدرسه ها و مراکز تعلیم و تربیت در عهد صفوی )) 
-*((مراکز تجمع طالبان علوم دینی در عهد صفوی )) 
 *((تاج حیدری )) *((تاج حیدری ))
 *((قزلباش )) *((قزلباش ))
 *((صوفیان در آغاز دولت صفوی )) *((صوفیان در آغاز دولت صفوی ))
 *((طوایف بزرگ قزلباش )) *((طوایف بزرگ قزلباش ))
 *((صوفیان روملو )) *((صوفیان روملو ))
 *((طایفه شاملو )) *((طایفه شاملو ))
 *((طایفه استاجلو )) *((طایفه استاجلو ))
 *((طایفه تکلو)) *((طایفه تکلو))
 *((طایفه ذوالقدر )) *((طایفه ذوالقدر ))
 *((طایفه افشار )) *((طایفه افشار ))
 *((طایفه قاجار )) *((طایفه قاجار ))
 *((طایفه ورساق )) *((طایفه ورساق ))
-*((شاهی سیونی فرمانروایی طوایف قزلباش در ایران )) +*((شاهی سیونی ))
*((
فرمانروایی طوایف قزلباش در ایران ))
 *((طوایف قزلباش در عهد شاه عباس بزرگ )) *((طوایف قزلباش در عهد شاه عباس بزرگ ))
 *((صوفی و قزلباش از شاه اسماعیل یکم تا شاه طهماسب )) *((صوفی و قزلباش از شاه اسماعیل یکم تا شاه طهماسب ))
 *((صوفی و قزلباش از شاه اسماعیل دوم تا شاه محمد خدا بنده )) *((صوفی و قزلباش از شاه اسماعیل دوم تا شاه محمد خدا بنده ))
 *((قزلباشان جدید )) *((قزلباشان جدید ))
 +*((مقاله های جانبی ))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 08 اسفند 1383 [10:11 ]   16   نغمه آذربویه      جاری 
 شنبه 08 اسفند 1383 [10:10 ]   15   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 شنبه 08 اسفند 1383 [10:08 ]   14   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 شنبه 08 اسفند 1383 [10:07 ]   13   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 شنبه 08 اسفند 1383 [10:07 ]   12   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 شنبه 08 اسفند 1383 [10:06 ]   11   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 شنبه 08 اسفند 1383 [10:06 ]   10   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 شنبه 08 اسفند 1383 [10:05 ]   9   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 شنبه 08 اسفند 1383 [10:05 ]   8   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 شنبه 08 اسفند 1383 [10:04 ]   7   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 پنج شنبه 06 اسفند 1383 [08:24 ]   6   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 پنج شنبه 06 اسفند 1383 [08:21 ]   5   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 پنج شنبه 06 اسفند 1383 [08:20 ]   4   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 پنج شنبه 06 اسفند 1383 [08:20 ]   3   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 پنج شنبه 06 اسفند 1383 [08:14 ]   2   نغمه آذربویه      v  c  d  s 
 پنج شنبه 22 بهمن 1383 [18:00 ]   1   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..