width="34%" valign=top > class=MsoNormal align=center dir=RTL> lang=FA style='font-size:10.0pt;font-family:arial;font-family:arial;color:#0066FF'>چکید |
| + | : |
| + | | + | text-align:right;line-height:13pt; |
| + | direction:rtl;unicode-bidi:embed' align="justify"> |
| + | |
| + | در تاریخ ایران پس از اسلام ظهور سلسله صفویه نقطه عطفی است مهم؛ زیرا که پس از قرنها ، ایران توانست |
- | تقریبا" یک صد سال بعد از مرگ تیمو ز می هرج و مرج تجزیه و فرقهاى که در گرودار بی سرکدگان طوی بک و تیموریان در مراءالنهر و در کشمکش ترکناا سیاه گوفند پید گوسفند با یکیگر و با قاى اندان تیمور نگیز در ایران در جریان بد، ایرا پیر و فو و مجروح از ست و ارت مستبدان ز و کوچک، ه ورتى ناگهانى و بر خلاف انتظار بد از صد سال که از سوط ساساین مذشت، وبار ه یک وران وحد ارض، دولت لى ممیت ن قم ت. این تحو ا مقن و پژوهگرا تری، لاى ایران ه له دو لى خواندهد و با نک ساح و مختصر استثنا مون دوان صفویه و د ا ن را ا د ه همین وان تقى کد. |
+ | با دستیابی م هویت می ب کوی تمند و متل در شر اسای بدی ود. این کور به قاتی نزدیک ب اپروی شما رمی یزد و اه روری و خلافت عثمانیان ر ب الک اسای د می ک. />کوی که فویان د ال هم هری ن یک حکو می و ر پای تی و این وره یک به دو و اندی ل کشید. با یس ای حکومت م جدیی تای اان گود د ان ی |
- | در عهدى که ایران زمین از جانب ماورالنهر به وسیله نیوى »نوپدید« ا ماف و هم اک، و ز جانب آسیاى صغیر - رم - وسط نیروى قیب و منازع و تجاوزگر عثمانى تهدید مىشد ر ال نیز تخوش تفرقه و ملوک الطوایفى خاندانهى منو و گوناگون و بى اعت به سرنوشت مومى و ملى یران ود. خزستان، درگیر دخالتها و طغیان غلات مشعشعى بود نواحى اران، در دست خادان شروانشاهان، خراسان در اختیار ایاى تیموریان، و راق عم فار آذربایان ر دست ترکانان آق قویونو قرار دشت. منزعات ب وقفه ویونلو با تیموریان و با ترکمنان قاقویونلو، تام اراف و اکناف ملک را دچار تجزیه و تفرقه مرض از دست ادن پیون با دگر مطق و ممان یان مین کرده بود ک از دیرباز ب هم یوه، هم فن و هم رنوشت ودند. |
+ | که ایرانیان برای ک هویت ود کاو اند، و لا ای ورن از اهم ای خوردا . />با ته به تیر وانی مد دستارهای ویان ا ع حاضر ی وان فت ک آنا د و ف شکلات برات ا امور می اقتادی، مذی و تمای ا دود اب مظه موفق دن . ر ین |
- | !هور فو و وحد مّی: />هور فویه و جه ناگهنى و ت ى تاف گونه نها ه نه وادث عصر، منظر مناع ملى، پیام الب و ته است، زیرا ایران فلک د و ملک زده ا که ی انظارى، ودت لى ن نمى رت، از زوال چره ناپذی و روفزون ق نهایى جات داد. |
+ | وره ، عمت و فراوانی حاصل شد امیت ر اهه سایر گت تات و اگنی به کوفایی ر الیها م ساهل و ه قرار گرفد دمنان ار ب د دند؛ هنرا و نای در و ا |
- | اتاء ایران به این محله، بوسیله کسا انجام گر ک جد نها شیخ ص الدین دبلى به خاندن رات سب بدند هر چند تساب آها به خاندان رسالت مورد انکار جد بسیارى از ژوهشگران و مورخان است. مریدان و سپاهین فوى هم هی ردید، این فرمنروایان را به لت نساب ب شی ص دین ه نام فویه وىمىخواندند و از الاد مام هفت - شیعه - اام موس اکاظم (ع) - مىشمردند و به عنون مرید و تابع، ایشان ا مرشد کامل، صوف اعظ و مهر مامت ى رز الوهیتمىپنداتد و از هیچ گونه ات و جانسپارى ر راه آها دیغ نمى کردد ت سربازى و ساندازى در راه مرشد کامل و صى عظم ا موجب نیل به سعادت اخروى تلقىمىکردند. |
+ | اتایی کان گردید دنشدان ی د عر سه دیدر شدند. />سه های که س از صویان بر سر کا مند ر پیدا کرن راه ل ای شکلا د امه انداز فیا مو نبوند. نام صفیا ه رم رای دای و اجی ه د دت بیس و ال در |
- | !صوفیان سپاهى و جانسپار صفوی: این صوفیان سپاهى و جانسپار که ایران پرتو شور و علاقه آنها، وحدت و تمامی ارضى و شخصیت و هویت قومى و ملى خود را باز یافت، به هیچ وجه وارثان احساسات ملى یا طابان تجدید یات به فراموشى سپرده د ایرا باستان نبودند، بلکه قومى بودند که زبانشان ترکى، اعتقادشان تشیع آمیخته به خرافات غلات، و شعارشان مالفت با اهل سنت معصب ازبک و ثمانى بود که ایران را به چشم یک طعمه به آسان گوارمىنگریستند، هر چند اگر شور و هیجان مهارناپذیر همین قوم نبود، الحاق ایران به قلمرو زبک و ثمانى و یا تجزیه و تقسیم آن بین حکام سنى عصر نامحتمل نبود. |
+ | ایران ات و اتواری دید ورد
/>((ویه مالب مبو|مطالب مرب)) /> /> |
/> width=394 valign=top style='width:295.2pt;border:none;border-bottom:double windowtext |
- | صفویه که به پشتیبانى و جانفشانى دستهاى ترکمانان صوفى و شیعى متعصب، به تدریج موفق به ایجاد قدرتى جنگى، متحد و به کلى متمایز از تمام دولتهاى اسلامى مشابه شدند، پس از شیخ صفى )وفات 735 ق/ 1335 م( به گرد فرزندش صدرالدین موسى جمع شدند. وى همچنان در خانقاه پدر تکیه گاه مریدان و مرشد طالبان تصرف بود و تا پایان حیات خویش (749 ق/ 1392 م( مورد توجه و اکرام طبقات عام و امیران و رجال و بازرگانان عصر قرار داشت. پس از صدرالدین موسى، پسرش سلطان على معروف به خواجه على سیاه پوش به جاى او نشست. وى که التزام شعار سیاه را وسیله تظاهر به سوگوارى شهیدان ائمه و اعلام تشیع ساخت، با اظهار نسب نامهاى، شجره انتساب خود و پدرانش را به ائمه شیعه رساند. از سوى دیگر، انتساب به خاندان على )ع( را هم که پدر و جدش ظاهرا" در اظهار و اعلام آن اصرارى به جاى نیاورده بودند، اعلام کرد و بدین سان دروازه تصوف را بر روى تشیع که تا آن ایام جز به ندرت با آن تفاهم نداشت برگشود. این تفاهم که تصوف و تشیع را در بعضى آداب و عقاید به خاطر نزدیکى به اقوال غلات، به هم نزدیک ساخت، البته در نزد اکثر علماى شیعه، حتى در عهد دولت صفویه، مورد تایید واقع نشد. |
+ | 1.5pt; /> padding:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt'> /> class=MsoNormal align=center dir=RTL style='text-align:center;line-height: /> 13.0pt;direction:rtl;unicode-bidi:embed'> dir=LTR style='font-size:11.0pt;font- |
- | !داعیه ایجاد سلطنت شیعی در اوایل عهد صفوی : داعیه ایجاد یک سلطنت شیعى که لازمه و نتیجه )خروج( اجتناب ناپذیر شیعه براى )اعلام دین حق( محسوبمىشد، ظاهرا" بعد از خواجه على (830 ق / 1427 م( و نخستین بار توسط پسر او سلطان ابراهیم اعلام شد. اینکه او را شیخ شاه خوانده اند، ظاهرا" از آن رو است که تنظیم و ترتیب مقدمات براى قیام صوفیان صفوى باید به وسیله وى آغاز شده باشد. شیخ شاه براى نیل به این هدف، توجه مریدان جنگجو و مستعد قتال را که وجود آنها در پیرامون خانقاه همواره موجب تشویش خاطر حکام محلى بود، به ضرورت غزو و جهاد در بلاد گرجستان جلب کرد، اما فرمانروایان قراقویونلو که در این هنگام در آذربایجان و نواحى مجاور، قدرت را در دست داشتند، اینگونه نهضتها را، فقط تا حدى که تحت نظارت و موافق با اشارت خود آنها باشد، اجازتمىدادند و تاخت و تاز در نواحى مجاور قلمرو آنها را به هر بهانه باشد، مغایر با قدرت و نظارت خود در امور آذربایجان و نواحى تلقىمىکردند. |
+ | family:arial'> width=280 height=290 /> src="img/daneshnameh_up/d/d0/1LOTF2.jpg"> /> class=MsoNormal dir=RTL style='margin-top: 0; margin-bottom: margin- |
- | الیت ییر من وفیان اردی ا ک درت ن و سیا تشکیل دولا ل ی که تو ی شاه بو، وسیله پسر ا یخ نید هرى و دا ش. و که د ا (851 / 1447 م( نب میدان ر کامل ب ساد وایت وانده د وق ر برا ر که مریانش دتها پیش اب آن ود، نا یافت و و که د د ویه، راوان و یر اد عث سر ک و، سام با میع مریان که د ان حدود ن ار و جانار و در واى مد ه وزو ، رکده ترکمان سن ویونل یو غم انتظار هانا قراقوینلو، مرد سبا کری واق (861 ق / 1457 م( رر وی، اه خود دیجه یگم را هم ه این ی وا که به خانا را نساب اش ویج ک(863 / 1459 م( و ه او رخصت اد ا در لم ا اب و لفایى برا ش دعو و لیم یت و گسی ماید. |
+ | right:21.6pt;text-align:right; line-height:13pt;direction:rtl;unicode-bidi:embed'> style='font-size:10.0pt;font-family:arial;color:#0066FF'>احل مختلف حکمت صفویان ر ایرا :
style='font-size:10.0pt;font-family:arial;color:#000000'> 1.((زمینه هی ک گیی دولت صفویه|مرحله اول : زمینه های شکل گیری دول صفوی )) : ( 650 تا 907 . )
2.((کی دولت صفویان ه ان دولت رسمی ایا|مرحله دوم : تشکیل دولت صفویان ه عون لت سمی یرا ( دوره تثبیت حکوم ))) : ( ز 907 985 ه. )
3.((.نشانه هی نین و فتگ لت صفویه|مرحله سوم : نشاه هی نختین ضعف و آشفتگی دولت فویه )) : ( فرت کوتاه از 985 تا 996 ه)
4.((.دا شکوفیی و اج حکومت صفویان|مرحله چهم : دوران شکوفایی و وج حکم فویان)) : ( 996 تا 1038 )
/> 5.((وع نتین زممه های جدای فروپی حکومت صفویان|مرحله نجم : و نخسین زمزمه های جدایی فرواشی حکومت فویان )) : ( 1038 تا 1052 ه. )
6.((دوره زت سبی قر به مرحله شکوفایی پیر|مرحله ششم : دوره ازگشت نی درت به مرحله شکوفایی و پیشرفت )): ( ز 1052 تا 1077 )
7.((.آغاز فو انحطا کمل دولت صفویان|مرحله هفتم : آغاز فروپاشی و احطاط کامل دولت صفویان )): ( از 1077 تا 1135 ه )
| ویگی ای عمد دول فوین : 1.(( ویژگی ه مهبی ایران صر صفویه |ابطه نزدیک دین و ول ))
2.((. نیروهی ظامی در ع صی |. سیر ل نیوی نم از سختار هی – قومی به نیروهای نامی منسجم ))
3.((: اقتصاد و تجارت در عهد صفویه|فاز و نشیب های قتصاد جارت در این دوان ))
4.((فرهن. ن مماری فوی |ویژگی های فرهنگی نری، معماری و کوفی آن در عد صفویه ))
5.((اماع د هد فویه |ویژگی ای تع ر هد صفویه ))
تاریخ این ره بر حسب مناط غرایایی ایرا بزرگ:
1.((ایران فعلی درعد صوی|یا فی))
2. ((فغانستان درهد صفوی|افغانتا))
3. ((عراق درعهد صفوی|عرا))
4. ((سیا میاه درعهد فوی|آسیی یاه))
5.((فقاز رعد صفوی|قفقز))
/>6. ((حجاز هد صفوی|حجاز))
| 6FF66">
(( فویه ))
((فرهن. هنر و ماری د صوی |رگ ))
((: تصا و تجارت د هد صفویه|قتصاد))
((ویژگی های مهبی ایران ر فوی |مذهب))
((نیروهای نای در صی |نیوی نامی ))
(( صوف ))
پادشهان ه صفوی:
/>(( اسماعیل اول)) (( هماسب اول)) ((اه سماعیل دم)) ((طان حد خدانده)) ((ا عباس ول)) ((ه فی ا)) ((شه عاس دوم)) ((ه سلیمان)) (( طا حسی)) ((شا طهماسب دوم)) ((شاه عباس سوم))
|
|
/> width=300 height=267 src="img/daneshnameh_up/f/fa/01LOTF6.jpg"> |
- | یکسال بعد، شیخ جنید در جنگى که به قصد جهاد با کفار چرکس عازم قفقاز بود، در مقابل خلیل سلطان - حاکم شروانشاه - مغلوب و کشته شد. جالب اینکه در این جنگ، شیخ جعفر، عموى شیخ جنید، و جهانشان حاکم شیعه مذهب قراقویونلو، حاکم شروانشاه را تشویق و یارى کردند تا بتوانند در این نبرد با شیخ متعصب شیعى پناه برده و مورد تایید اوزون حسن اهل سنت، فائق آید. |
+ | | width="34%"> class=MsoNormal dir=RTL style='margin-top: 0; margin- |
- | !تربیت شیخ حیدر توسط اوزون حسن: پسر و جانشینان او، شیخ حیدر، خواهر زاده اوزون حسن بود که یک ماه بعد از وفات پدر به دنیا آمد، اما در نزد اوزون حسن تربیت یافت. بعدها، هنگامى که ده سال بیشتر نداشت، در موکب اوزن حسن و تحت حمایت او وارد اردبیل شد (874 ق / 1469 م( و در همان نین کودکى، بر وفق سنت معمول پیروان خویش، به تشویق و تایید آنها به عنوان مرشد کامل و صوفى اعظم، امور بقعه و خانقاه صفوى را از شیخ جعفر تحویل گرفت، هرچند جریان امور همچنان در دست شیخ جعفر باقى ماند و تا زمانى که او زنده بود، شیخ زاده خردسال، براى توسعه دعوت پدر مجالى نیافت. با مرگ شیخ جعفر، شیخ حیدر هم که به سنین رشد رسیده یود، مقارن با ایامى شد که صوفیان جان نثار از تاجیک نثار از تاجیک و ترکمان، از تمامى نواحى، مثل آمد و آناتولى و شام و طالش و گیلان، براى تجدید عهد با مرشد کامل و پیر طریقت خود، به نواحى اردبیل سرازیر شدند. در همان ایام هم، اوزون حسن، دختر خود - مارتا - را، که علمشاه خاتون یا ملیحه بیگم نیز خواندهمىشد به عقد ازدواج این خواهر زاده جوان و محبوب خود درآورد (880 ق / 1475 م( و این خویشاوندى مضاعف، شیخ جوان خانقاه صفوى را حیثیت و اعتبار سیاسى بیشترى بخشید. |
+ | bottom: text-align:right;line-height:13pt; direction:rtl;unicode-bidi:embed'> lang=FA style='font-size:10.0pt; />font-family:arial;color:#0066FF /> '>ناوین اصلی : class=MsoNormal dir=RTL style='margin-top: 0; margin-bottom: 0 margin- |
- | !شیخ حیدر و دعوت در خروج دین حق شیخ جوان با آنکه به دنبال مرگ اوزون حسن خود را از مایت امیران آق قویونلو بى بهره یافت، اما ادامه دعوت پدران وسعى در خروج دین حق را بر عهده خود لازم دید. وى از همان هجده سالگى، براى از سرگیرى غزوه هاى مقدس خویش به تدارک اسلحه و تنظیم سپاه پرداخت، لباس متحدالشکل صوفیانهاى به رنگ کبود هم براى غازیان خویش طرح کرد که از جمله شاه کلاه دوازده تَرکى به شکل تاج و رنگ سرخ بود، به همین مناسبت هم، آنها را سرخ کلاهان یا قزل برک یا قزلباش گفتند. |
+ | right:18.0pt;text-align:right; /> line-height:13pt;direction:rtl;unicode-bidi:embed'> dir=LTR> dir=LTR style='font-size:11.0pt;font-family:arial'> dir=LTR> /> lang=FA style='font-size:11.0pt;font-family:arial'>1.((هرهادرعهدصفوی|شهرها)) /> class=MsoNormal dir=RTL style='margin-top: 0; margin-bottom: margin- |
- | !شیخ حیدر و غزو کرکس در بیست و چهار سالگى، شیخ حیدر توانست اسباب خروج دین حق را با اقدام به غزو چرکس دنبال کند. و از این جنگ غنایم بى شمار به دست آورد. چهار سال بعد با تجهیزات کاملتر در همان نواحى دست به لشکرکشى دیگر زد که آوازه شجاعت او را در بین مسلمین آن نواحى در همه جا نشر کرد. س حملهاى انتقام جویانه به شروان کرد تا با جنگبا فرخ یسار ، انتقام خون پدر بازستاند. فرخ یسار که در نبرد به قلعه گلستان که بعدها عهدنامه شوم بین قاجار و سپاه روس، آن را مشهور ساخت رفت، قلعه محاصره شد و نبرد سرنوشت ساز بین دو سپاه رخ داد، اما شیخ حیدر در جریان نبرد کشته شد (893 ق / 1488 م(. |
+ | right:18.0pt;text-align:right; line-height:13pt;direction:rtl;unicode-bidi:embed'> dir=LTR> /> dir=LTR style='font-size:11.0pt;font-family:arial'> dir=LTR> /> lang=FA style='font-size:11.0pt;font-family:arial'>2.((جنگ هادرعهدوی|جنگ ها)) /> class=MsoNormal dir=RTL style='margin-top: 0; margin-bottom: margin- |
- | پس از مقتول شدن شیخ حیدر، مریدانش، با سلطان على پسر شیخ بیعت کردند. در این ایام، رستم بیگ در آذربایجا اعیه امارت یافت، نخست با پسر خردسال شیخ از در عطوفت و مهربانى درآمد، اما اندک اندک از کثرت و قدرت مریدانش در بیم شد و در صدد دفع آنها رآمد. سلطان على که ز انی رست بیگ آگاه شد، اردوى او را ترک گفت، رستم بیگ نیز به تعقیب آنها پرداخت، سلطان على با آن که تنها هفتصد تن در ختیار داشت با رستم بیگ به جنگ رداخت و سر باخت. |
+ | right:18.0pt;text-align:right; /> line-height:13pt;direction:rtl;unicode-bidi:embed'> dir=LTR> /> dir=LTR style='font-size:11.0pt;font-family:arial'> dir=LTR> /> lang=FA style='font-size:11.0pt;font-family:arial'>3.((عت سرزمین هارعهدی|وسعت سرمین ا)) |
| + | |
| + | | + | right:18.0pt;text-align:right; |
| + | line-height:13pt;direction:rtl;unicode-bidi:embed'> |
| + | dir=LTR style='font-size:11.0pt;font-family:arial'> |
| + | lang=FA style='font-size:11.0pt;font-family:arial'>4.((ارتش هادرعهدصفوی|ارتش ها)) |
| + | | + | right:18.0pt;text-align:right; |
| + | text-indent:2.4pt;line-height:13pt;direction:rtl;unicode-bidi:embed'> |
| + | dir=LTR> |
| + | dir=LTR> |
| + | lang=FA style='font-size:11.0pt;font-family:arial'>5.((نظام های اداری درعهدصفوی|نظام های اداری)) |
| + | | |
| + | width="34%"> | + | align:right;line-height:13pt; |
| + | direction:rtl;unicode-bidi:embed'> | + | font-family:arial;color:#0066FF'>زمینه ها :
|
| + | |
| + | 1.((معماری درعهد صفوی|معماری))
|
| + | 2.((علوم درعهد صفوی|علوم))
|
| + | 3.((دین درعهد صفوی|دین))
|
| + | 4.((فنون درعهد صفوی|فنون))
|
| + | 5.((هنردرعهد صفوی|هنر))
|
| + | 6.((شهرسازی درعهد صفوی|شهرسازی))
|
| + | 7.((نژادها درعهد صفوی|نژادها))
|
| + | 8.((مهاجرت |
| + | هادرعهد صفوی|مهاجرت ها)) | | + | margin- |
| + | bottom: 0 text-align:justify;line-height:13pt; |
| + | direction:rtl;unicode-bidi:embed'> | + | font-family:arial'>
|
| + | href="#naghl">نقل قول :
|
| + | |
| + | |
| + | واقعا چرا ؟ کسی به من جواب بدهد !!
|
| + | مطالعات تاریخی:
|
| + | | + | align:right;line-height:13pt; |
| + | direction:rtl;unicode-bidi:embed'> | + | family:arial; |
| + | color:#FF6600'> |
| + | | + | align:justify;line-height:13pt; |
| + | direction:rtl;unicode-bidi:embed'> | + | family:arial'> |
|
| + | | | + | direction:rtl;unicode-bidi:embed'> | + | size:10.0pt;color:#0066FF;font-family:arial'>شنیدنی ها: |
| + | | + | direction:rtl;unicode-bidi:embed'> | + | family:arial'> |
| + | | + | direction:rtl;unicode-bidi:embed'> | + | font-family:arial'>تاورینه نویسنده اروپایی در جایی نقل می کند : |
| + | شبی شاه عباس در لباس یک دهقان از قصر خارج و یک من نان (900 درهم ) و یک من گوشت |
| + | ادامه... |