تاریخچه ی:
صدقه و دفع بلا
تفاوت با نگارش: 2
| + | یکی از دستورات اکید ((دین مقدس اسلام)) پرداخت ((صدقه|صدقه)) است و روایات زیادی در انواع و آداب و حدود آن وارد شده است. در اینجا یکی از اثرات صدقه مورد بررسی قرار میگیرد:«صدقه موجب دفع بلاها و شرور و مرگهای ناگهانی و امثال آن میگردد.» |
| + | ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) فرمود:«صدقه هفتاد در از درهای شر را می بندد.» |
| + | و نیز فرمود:«بیماران خود را با صدقه مداوا کنید.» |
- | یکی ا ترت اکید ((ی مقدس اسلام)) دا ((صدقه|ده)) اس رویا ی و و داب و ود آن ور ه ا. در اینجا یکی از ثا د را مو ر قا ی دهی: « صدقه دع بلاها و ش رگهای نهی اال ن میگدد. » |
+ | ((حضرت امم ر ادق لی السلام|ام صادق یه السل)) فرمو:«اگ ه بح، قه ی داوند و پلیدی آن رو ر شما و می کند.» و نیز فمو:دقه ا مگ بد جگیری می کند. (مرگ هایی مثل سون، رق دن، سقو ا بندی . . .) صدقه د وع بلا را یکند. رگاه خواستی قه دی فتاد ف از یاطین امر منن که دقه ندهی.» |
- | 1- ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم)) فرمود: صدقه هفتاد در از درهای شر را میبندد. 2- نیز آن حضرت فرمود: بیماران خود را با صدقه مداوا کنید. 3- ((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام|امام صادق علیه السلام)) فرمود: اگر هر صبح، صدقه دهید، خداوند نُحوست و پلیدی آن روز را از شما دور می کند. 4- و نیز آن حضرت فرمود: صدقه از مرگ بد جلوگیری میکند (مرگ هایی مثل سوختن، غرق شدن، سقوط از بلندی و. . .) و هفتاد نوع بلا را دفع مینماید، چون خواستی صدقه ای بدهی هفتاد شیطان همگی امر می کنند که صدقه ندهی. 5- ((حضرت امام محمد باقر علیه السلام|امام باقر علیه السلام)) فرمود: نیکی و صدقه، فقر را از بین می برند و عمر را زیاد می کنند و هفتاد نوع مرگ بد را دفع می نمایند. |
+ | ((حضرت امام محمد باقر علیه السلام|امام باقر علیه السلام)) فرمود:«نیکی و صدقه، فقر را از بین می برد و عمر را زیاد می کند و جلوی هفتاد نوع مرگ بد را میگیرد.» |
- | 6- رت صادق علیه السلام فرمود: روزی ((حضرت عیسی علیه السلام)) فرمود: این عروسی که امشب به حجله می رود، فردا خواهد مرد. اما فردا، عروس زنده و. حضرت عیسی فرمود: برویم، ببینیم چه شده است؟ به سراغ خانه او رفتند و ر زدند و داخل خانه شدند. حضرت پرسیدند: دیشب چه عمل خیری انجام دادی؟ عروس گفت: فقیری هر شب جمعه می آمد و ما به او کمکی می کردیم دیشب آمد و من با اینکه به کریم مشغول بودم، با اکراه برخاستم و به او صدقه ای دادم. حضرت عیسی فرمودند: از اینجا که نشسته ای برخیز! عروس برخاست و به کناری رفت، ناگهان دیدند ماری بزرگ سر برآورد و روی دم خود ایستاد. حضرت عیسی فرمود: این مار قرار بود تو را بکشد به علّت صدقه ای که دادی خطر مرگ از تو دفع شد. |
+ | مم صادق علیه السلام چنین روایت فرموده است: />روزی ((حضرت عیسی علیه السلام)) فرمود:«این عروسی که امشب به حجله میرود، فردا خواهد مرد.» />اما فردای ن روز همه ددند که عروس زنده ت. حضرت عیسی فرمود:«برویم، ببینیم چه شده است؟» به خانه او رفتند و ز پرسیدند:« دیشب چه عمل خیری انجام دادی؟» عروس گفت:«فقیری هر شب جمعه می آمد و ما به او کمک می کردیم. دیشب آمد و من با اینکه شب ریام بود، برخاستم و به او صدقه ای دادم.» حضرت عیسی فرمود:« از اینجا که نشسته ای برخیز!» عروس برخاست و به کناری رفت. ناگهان دیدند ماری بزرگ سر برآورد و روی دم خود ایستاد. حضرت عیسی فرمود:«این مار قرار بود تو را بکشد اما به علّت صدقه ای که دادی خطر مرگ از تو دفع شد.» |
- | 7- ((حضرت امام رضا علیه السلام|حضرت رضا علیه السلام)) فرمود: در ((بنی اسرائیل|بنی اسرائیل)) قحطی شدیدی پیش آمد، زنی لقمه ای نان به دست آورد، آن را در دهان گذاشت، ک در این هنگام فقیری صدا زد: ای کنیز خدا! گرسنه م. زن گف: د نین زمی، باید ده د ل را از دهان خارج رد و فیر ا. |
+ | ((حضرت امام رضا علیه السلام|حضرت رضا علیه السلام)) فرمود: در میان ((بنی اسرائیل|بنی اسرائیل)) قحطی شدیدی پیش آمد. وز زنی لقمه ای نان به دست آورد، آن را در دهان گذاشت، اا در این هنگام فقیری صدا زد:«ای کنیز خدا! گرسنه هتم.» زن لقمه را از دهان خارج ر و آن را به فقی دد. ای زن پسری داشت که از بیابان هیزم ع میکد. روز گرگی آمد و پسر او را به دندان گرفت و برد. مادرش فریاد د به دبا گرگ دی. خداوند ((جبرئیل|جبرئی)) را رستاد آن پسر را از دهان گرگ رفت، به مادر تحویل اد فرود:«آیا راضی هتی؟ لقمه ای ه لقمه ای!» |
- | ای زن پسری داشت که از بیابان هیزم جمع میکرد، روزی گرگی آمد و پسر او را به دندان گرفت و برد. مادرش فریاد زد و به دنبال گرگ دوید؛ خداوند ((جبرئیل|جبرئیل)) را فرستاد و آن پسر را از دهان گرگ گرفت، به مادر تحویل داد و فرمود: ای کنیز خدا! آیا راضی هستی؟ لقمه ای به لقمه ای!
منابع: بحار الانوار، ج 96، باب 14، از صفحه 111 تا 138. |
+ | نابع: بحار الانوار، ج 96، باب 14، از صفحه 111 تا 138. |