منو
 کاربر Online
1009 کاربر online
تاریخچه ی: صبر و تسلیم

نگارش: 2

عده ای خدمت امام باقر علیه السلام رسیدند، دیدند آن حضرت پسر بیماری دارند و برای او بسیار ناراحت و غمگین هستند؛ بطوری که آرام و قراری ندارند و مضطرب به نظر میرسند. این عدّه با خود گفتند: « حضرت خیلی ناراحتند. اگر این پسر از دنیا برود، ما بر جان آن حضرت میترسیم.» لحظات زیادی نگذشت که صدای شیون و ناله بلند شد و معلوم بود که آن پسر از دنیا رفته.

امام باقر علیه السلام دستور دادند که چشمها و چانه او را ببندند، سپس وارد مجلس شدند.
حالشان تغییر کرده بود و دیگر غمی در چهره مبارکشان نبود و با روی گشاده با ما مواجه شدند. آنها که تعجّب کرده بودند، گفتند: « فدای شما شویم! ما از شدت ناراحتی شما ترسیدیم که مبادا به شما اضطراب شدیدتری عارض شود.»

حضرت فرمودند: « ما دوست داشتیم که آن پسر عافیت یابد و ناراحتی ما تا وقتی بود که امر خداوند نازل نشده بود، اما وقتی فرمان خدا آمد و فهمیدیم خداوند چیزی دیگری را دوست دارد، ما هم تسلیم امر خدا میشویم و همان را که او دوست دارد گردن می نهیم پس بر ما نیست جز تسلیم امر او. . . این است صبر جمیل !» و سپس امر کردند که آن پسر را غسل دهند و بعد بر او نماز خواندند .

منابع: بحار الانوار، ج 46، ص 301، حدیث 44 و 46.

مراجعه شود به:
مکارم اخلاق حضرت باقرعلیه السلام



تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 10 اردیبهشت 1384 [12:32 ]   3   امیرمهدی حقیقت      جاری 
 سه شنبه 17 آذر 1383 [06:18 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 12 مهر 1383 [11:26 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..