منو
 کاربر Online
690 کاربر online
تاریخچه ی: صائب

نگارش: 4

img/daneshnameh_up/6/67/saeb.jpg


میرزا محمد علی فرزند میرزا عبدالرحیم بازرگان تبریزی متخلص به صائب و معروف به میرزا صائبا بین سالهای 1000-1007 هجری در تبریز به دنیا آمد.

صائب از خاک پاک تبریز است ----- هست سعدی گر از گل شیراز


در 1012 هجری که شاه عباس کبیر قلعه تبریز را گشود، پدرش همراه عده ای از بازرگانان ثروتمند از تبریز به اصفهان آمد تا سیاست جدید شاه عباس را که می خواست پایتخت تازه بنیان صفوی را با ثروت و فعالیت بازرگانان رونق و بسطت دهد تحقق بخشد. محمد علی در این شهر پرورش یافت و بزرگ شد، در آغاز جوانی احرام سفر حج در میان بست و پس از زیارت خانه خدا به آستان بوسی حضرت رضا علیه‌السلام که سال های قبل یک بار دیگر عتبه آن را بوسیده بود مشرف گشت.

شکرالله که بعد از سفر حج صائب ----- عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم


چون به اصفهان برگشت و چندی در آنجا اقامت کرد سودایی سفر هند شد. بر خلاف میل پدر و خانواده پایتخت ایران را ترک کند و راهی هند شود.

در سال 1034 از اصفهان بیرون رفت. آنچه با خود از وطن می برد دفتر شعری بود که چون به کابل رسید و در خدمت ظفر خان والی آنجا گرد سفر از چهره زدود و در سایه دوستی اعزاز و اکرام او آرامشی یافت به مرتب کردن آن پرداخت و اولین دیوان اشعار خود را سامان داد.

چو زلف سنبل اوراق من پریشان بود
نداشت طره شیرازه روی دیوانم
تو غنچه ساختی اوراق باد برده من
و گرنه خار نمی ماند از گلستانم


در سال 1042 که ظفرخان به امر شاهجهان به نیابت پدرش حکومت کشمیر یافت هنوز صائب و پدر او در هند بودند و ظفرخان را در کشمیر همراهی می کردند، آنان پس از مدتی اقامت در کشمیر عازم ایران شدند. مجموع سال های اقامت او در هند حدود نه سال بود.

صائب شهرهای مشهد، قم، کاشان، اردبیل، تبریز را سیاحت کرد، سفری هم در رکاب شاه عباس ثانی به مازندران رفت و صفای این خطه بخصوص شهر اشرف (بهشهر) را ستود. در قم به دیدن مولی عبدالرزاق لاهیجی متخلص به فیاض رفت و این دیدار به دوستی انجامید و در سفر کاشان با مولی محسن فیض ملاقات و مشاعره کرد.

سال های عمر او به موجب این بیت هشتاد یا متجاوز از هشتاد سال بود.

دو اربعین بسر آمد ز زندگانی من
هنوز در خم گردون شراب نیم رسم


سال وفاتش به تصریح محمد بدیع ملیحای سمرقندی که سه سال پس از وفات او به اصفهان آمده و قبرش را زیارت کرده است 1087 هجری قمری می باشد. قبر صائب در باغچه ای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شده است قرار دارد.

صائب مردی دیندار و معتقد و مواظب فرایض و سنن اسلامی بوده است. مذهب او شیعه دوازده امامی است. دور نیست که به جهت علاقه و ارادت شدید به مولانا جلال الدین بلخی که در حدود صد غزل به استقبال وی رفته است و در مقاطع این غزل ها با شور و حالی آشکار و جذبه ای نمودار از او به «ساغر روحانی»، «آدم عشق»، «مرشد روح»، «شمس حقیقت» و امثال اینها تعبیر کرده است. مثل این بیت:

از گفته مولانا مدهوش شدم صائب
این ساغر روحانی صهبای دگر دارد


در اینکه صائب با آن همه ابیات بلند عارفانه مرد روشن بینی است شکی نیست ولی آیا او صوفی بوده و طریقه ای هم داشته است، نمی توان نظری ابراز کرد زیرا سندی در دست نیست. در جواب این سؤال می گوییم که عرفان صائب، عرفان الهی است و همان حکمتی است که از زبان رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در حدیث شریف ان من الشعرا حکمه گذشته است.
شماره ابیات او را به اختلاف از هشتاد تا سیصد هزار نوشته اند به علاوه که بیست هزار بیت ترکی هم به او منسوب می دانند.

صائب به شهادت اشعار خود و قول معاصرانش مردی فرشته خو، کم آزار و متواضع بود تمام تذکره نویسان از محامد او سخن گفته اند حتی دشمنش آذر در آتشکده می نویسد «در اصفهان کسب کمالات صوری و معنوی کرد» خوش طینتی او بقدری است که همه شعرای معاصر را در اشعار خود به نحوی مورد ستایش و تشویق قرار داده است و در دیوان وی شاید به بیش از نام پنجاه شاعر برسیم که شعرشان را استقبال کرده و از آنان با تجلیل و محبت نام برده است.

صائب از معدود شاعرانی است که در زمان حیات، صیت سخنش قاف تا قاف قلمرو زبان دری (ایران، هندوستان، عثمانی) را مسخر کرد و به قول صاحب سفینه خوشگو «خوندگار روم و پادشاهان اطراف درخواست نسخه یی از دیوان او در حال حیات می کردند و شاه ایران به رسم تحفه و هدیه می فرستاد و منت می نهاد».

مشتاقان سخنش از دور و نزدیک و برخی پای پیاده به اصفهان می شتافتند تا به دیدار او مشرف شوند. نویسندگان تذکره های نصرآبادی، قصص خاقانی، سرو آزاد، کلمات الشعرا همه استادی و جلالت قدر وی را ستوده اند.

صائب تنها شاعری است که پس از حافظ طریقه ای مستقل و ممتاز دارد وی نماینده کامل سبک زمان و زبان مردم خویش است، محال است بتوان جای خالی او را در این طرز سخن که دویست سال زبان ادبی ایران و هند و عثمانی بود و بر ذوق و حال مردم بسیاری از این سرزمین ها حکومت می کرد به سخنی دیگر پر کرد، به عبارت دیگر تمام محسنات سخن شعرایی چون نظیری، طالب آملی و کلیم که هر کدام از جهتی مورد توجه اند در صائب یکجا وجود دارد، پس دور نیست اگر او را فرد اعلای سبک هندی یا اصفهانی و مقتدای شعرای این طرز بخوانیم. از این سبک که قبل از او همه جا به طرز تازه برده می شد پس از او به طرز صائب نام برده شد و تذکره نویسان همه شعرای این شیوه را پیروان طرز صائب بشمار آوردند.
به نظر او در شعر اصالت با معنی است شاعر باید حرفی برای گفتن داشته باشد و این سخن باید همچون کشف تازه ای اعجاب انگیز باشد. آسان نگری و آسان گذری سخن را بی قدر می سازد. برای یافتن مضمون در جهانی که همه چیز کهنه و مکرر است راهی نیست جز اینکه روش نگریستن و برداشتن نو شود، آن وقت است که از هر حقیقت خارجی و هر دریافت وجدانی یک مضمون بلکه مضامین متعدد بدست خواهد آمد.

یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است


منابع مضمون های صائب انسان است و جهان، خلقیات آدمی است که خلقت دوگانه دارد، نیمی فرشته و نیمی اهرمن، و جهان که مجموعه ایست از تضادها، جمع نور است و ظلمت و حیات است و ممات، دوگانگیی که حاصلش نظام احسن دستگاه خلقت است. ذهن او مدام می کوشد که نسبتی و رابطه ای بین انسان و طبیعت و طبیعت و انسان برقرار کند. تجربه او در میدان زندگی شخصی و انفرادی نیست تجربه ایست کلی، تجربه انسان است نه شخص صائب. مثلاً با اینکه آن سیاح تذکره نویس سمرقندی در وصف عمارت و باغ او در عباس آباد اصفهان نوشته است: «رفیع ترین عمارات و وسیع ترین این سراها دولتخانه میرزا صائب است که زبان گفتار از عهده بیان کرد آن بر نمی آید مگر کار شنودن را به دیدن رسد.» سروده است:

دل دشمن به تهی دستی من می سوزد
برق ازین مزرعه با دیده تر می گذرد
چون داغ لاله سوخته نانیست روزیم
آنهم فلک که به خون جگر می دهد مرا


تضادی که در گفته های صائب می بینیم ازین رهگذر است حاکی از کوشش اوست برای یافتن مضامین نو تفنن به موضوعات مختلف در غزل و عدم وحدت موضوع در این نوع سخن که نمونه کاملش غزل سبک هندی است به سالهای بسیار قبل از صائب حتی به زمانی قبل از خواجه و در حقیقت بعد از سعدی بر می گردد و در عصر صفوی حسن غزل در اختصاص داشتن هر بیت آن یک معنی و اندیشه خاص است.

بیهوده است اگر در دیوان صائب جستجوی عشق و شیدایی کنیم، شور عاشقی سعدی و شیدایی مولانا ابداً در غزل های او نیست، چرا باید او را با سعدی و مولانا و حافظ مقایسه کرد، اصلاً موضوع این مقایسه بی وجه است زیرا که صائب پدیده ایست نوظهور. او نماینده یک نوع خاص از غزل است که پس از حافظ برای فرار از ابتذالی که مقلدان حافظ به آن دچار شده بودند به وجود آمده است. صائب غزلسرایی است که در زمان ما هنوز هواخواه بسیار دارد زیرا که پیروی از طریق او چون پایه اش مبتنی بر معنی یابی است داغ تقلید بر جین شعر کسی نمی زند.

از موضوعات رایج غزل صائب حسب حال است، شاید در لابلای این غزلها بتوان شخصیت و روحیه وخلقیات او را تجسم کرد، حساسیت شدید و بیقراری و شیدایی، مردم گریزی، حیا و نرم خویی، فرار از تقلید و تعریف از خود.

img/daneshnameh_up/9/9e/aramgah-saeb2.jpg

آرامگاه صائب تبریزی



تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 15 شهریور 1385 [10:32 ]   14   لیلا مهرمحمدی      جاری 
 دوشنبه 30 مرداد 1385 [09:15 ]   13   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 دوشنبه 30 مرداد 1385 [07:56 ]   12   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 یکشنبه 22 مرداد 1385 [10:36 ]   11   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 یکشنبه 22 مرداد 1385 [10:36 ]   10   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 شنبه 14 مرداد 1385 [11:56 ]   9   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 شنبه 14 مرداد 1385 [11:32 ]   8   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 سه شنبه 27 تیر 1385 [10:55 ]   7   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 دوشنبه 26 تیر 1385 [11:44 ]   6   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 دوشنبه 26 تیر 1385 [07:43 ]   5   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 دوشنبه 26 تیر 1385 [07:42 ]   4   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 دوشنبه 26 تیر 1385 [07:40 ]   3   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 دوشنبه 26 تیر 1385 [07:32 ]   2   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 
 دوشنبه 26 تیر 1385 [07:30 ]   1   لیلا مهرمحمدی      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..