منو
 کاربر Online
1313 کاربر online
تاریخچه ی: شهید ثانی

V{maketoc}
-=::زین الدین على بن احمد (شهید ثانى )911 _ 966 هـ ق::=-
!ولادت:
فقیه عالیقدر و دانشمند بزرگوار شیعه , زین الدین بن نورالدین شیخ على بن احمد عاملى جبعى , مـعـروف بـه (شهید ثانى ) در سیزدهم شوال 911 هـ.ق , در یک خانواده علم و فقاهت متولد شده و اهل جبل عامل است جد ششم او صالح نامى است که شاگرد علا مه حـلـى بـوده اسـت ظـاهـرا اهـل طوس بوده است , از این رو که شهید ثانى , گاهى (الطوسى الشامى ) امضاء مى کرده است.
!تحصیلات:
تحصیلات مقدماتى را نزد پدر بزرگوارش گذراند سپس به قریه (میس ) رفت و نزد شیخ ‌على بن عبدالعالى میسى کـتابهاى شرائع الاحکام محقق حلى , و ارشاد علا مه حلى , و کتاب قواعد علا مه را نزد او خواند.
و بعد از چندى به (کرک نوح )رفت و نحو و اصول فقه را نزد سـیـد جـعفر کرکى , نویسنده کتاب (المحجة البیضا )فرا گرفت , و در سال 934 هـ.ق مجددا به (جـبع ) بازگشت و سال 937 هـ.ق به (دمشق ) مسافرت کرد و نزد شیخ محمد بن مکى حکیم و فیلسوف بزرگوار, پاره اى از کتب طب و حکمت و هیأت را فرا گرفت و در درس شـیخ احمد جابر شرکت جست و کتاب (شاطبیه ) را که در علم قرائت و تجوید بود , آموخت.
او سـال 938 هـ.ق دوبـاره به (جبع ) بازگشت و از آنجا عزم سفر به دمشق نمود مدتى کـوتـاه در دمـشـق درنـگ کـرد و کـتـاب (صـحیح مسلم و صحیح بخارى ) را در مدرسه (سـلـیـمـیه ) نزد (شمس الدین طولون ) قرائت کرد و سپس در نیمه ربیع الاول سال 942 هـ.ق به صـوب مـصر حرکت نمود و نزد شانزده استاد بر جسته و دانشمند به اندوختن ذخایر علمى در علوم عربى , اصول فقه ,هندسه , معانى , بیان , عروض , منطق , تفسیر و سایر علوم دیگر مشغول شد.
در سال 944 هـ.ق ماه صفر , بار دیگر به موطن خود (جبع ) مـراجـعـت کـرد و در سال 948 هـ.ق مسافرت به (بـیـت الـمـقـدس ) رادر پـیـش گرفت و در محضر شیخ شمس الدین بن ابى اللطیف مقدسى , قسمتى از کتاب صحیح مسلم و بخارى را کسب علم نمود و از این استاد اجازه روایت گرفت و پـس از آن بـه موطن خود مراجعت نمود.
پـس از آن بـه ( صوب روم شرقى) عزم سفر کرد و در هفدهم ربیع الاول سال 949 هـ.ق از طریق دمشق و حلب وارد قسطنطنیه گردید .
مدت توقف شهید ثانى در قسطنطنیه چهار ماه به طول انجامید و در طـول ایـن مـدت کـوتـاه با سید عبدالرحیم عباسى ,نویسنده کتاب (معاهد الـتـنصیص ) آشنا و با او مجالست نمود و از محضرش استفاده هاى علمى وافرى نمود.
در یـازدهم رجب از طریق عراق به جبع بازگشت و در مسیر بازگشت به زیارت مرقد ائمه اطـهـار (علیه السلام )نائل گردید که این مراجعت با پانزدهم صفر سال 953 هـ.ق همزمان بود او سرانجام در بعلبک اقامت گزید.

!اساتید:
شهید ثانى ( ره) مسافرت هاى متعددى داشته اشت که از جمله به : مصر , دمشق , حجاز , بیت المقدس , عراق و استانبول مى باشد و از هر خرمنى خوشه هایى چیده است , تنها اساتید سنى او را دوازده تن نوشته اند.
!تدریس:
وى مردى جـامـع بوده است علاوه بر فقه و اصول , از فلسفه ,عرفان , طب و نجوم هم آگاهى داشته است , فـوق الـعاده زاهد و متقى بوده است شاگردانش در احوالش نوشته اند : که در ایام تدریس شبها به هـیـزم کـشـى براى گذران زندگى مى رفت و صبح به تدریس مى نشست مدتى در بعلبک به پنج مـذهـب (جعفرى , حنفى , شافعى , مالکى و حنبلى ) تدریس مى کرده است.
!شاگردان:
بسیارى از بزرگان از محضر شهید ثانى کسب علم نموده اند که از بین آنها مى توان: (ابـن العودى ) و شیخ حسین بن عبد الصمد حارثى ( پدر شیخ بهائى ) را نام برد.

!تألیفات:
این دانشمند پاک نهاد على رغم اشتغالات دیگر تدریسى , حدود هفتاد اثر علمى از خود به جاى گذاشته است .
تألـیـفـات شهید ثانى از (روض الجنان ) آغاز و به (الروضة البهیه ) ازلحاظ تاریخ تألـیـف پایان مى یابد.
آثـار شـنـاخـتـه شـده ایـن عـالم بزرگوار و فقیه عالیقدر را بر حسب ترتیب موضوعى در زیر یاد مى کنیم :
الف ـ کتب و رسالات فقهى :
1 ـ روض الـجـنـان فى شرح ارشاد الاذهان.
2 ـ مـسـالک الافهام فى شرح شرایع الاسلام.
3 ـ الفوائد العملیة فى شرح النفلیة .
4 ـ المقاصد العلیة فى شرح الالفیة.
5 ـ نتایج الافکار فى حکم المقیمین فى الاسفار.
6 ـ رسالة فى ارث الزوجة من العقار.
7 ـ رسالة فى احکام الحیوة.
8 ـ رسالة فى وجوب صلوة الجمعه .
9 ـ رسالة فى الحث على صلوة الجمعه .
10 ـ رسالة فى تحریم طلاق الحائض الحامل المدخول بها, الحاضر زوجها.
11 ـ رسالة فى حکم طلاق الحائض الغائب عنها زوجها.
12 ـ رسالة فى تحقیق النیة .
13 ـ مناسک الحج الکبیر.
14 ـ مناسک الحج الصغیر.
15 ـ رسالة فى عدم جواز تقلید المیت .
16 ـ الفتاوى المختصره , غالبا در مسائل مربوط به عبادات است .
17 ـ رسالة فى انفعال ما البئر.
18 ـ رسالة فیما اذا احدث المجنب حدثا صغیرا فى اثنا الغسل .
19 ـ رسالة فیما اذا تیقن الحدث و الطهارة و شک فى السابق منهما.
20 ـ المسائل النجفیه .
21 ـ مسائل جبل عامل .
22 ـ رسالة فى عدم قبول الصلوة الا بالولایة .
23 ـ الـرسـالـة الاسـطنبولیة فى الواجبات العینیه .
24 ـ الـروضـة الـبـهیة فى شرح اللمعة الدمشقیه .
25 ـ حاشیة المختصر النافع .
26 ـ حاشیه ارشاد الاذهان .
27 ـ حاشیه قواعد الاحکام .
28 ـ حاشیه شرایع الاسلام .
ب ـ کتب درایه :
29 ـ الـبـدایة فى علم الدرایة.
30 ـ شرح البدایة فى علم الدرایة .
ج ـ کتب اصول فقه :
31 ـ تـمـهید القواعد الاصولیه لتفریع الاحکام الشرعیه .
د ـ کتب مربوط به حدیث :
32 ـ غنیة القاصدین فى اصطلاحات المحدثین .
33 ـ شرح حدیث (الدنیا مزرعة الاخرة ).
34 ـ کتاب فى الاحادیث .
هـ ـ کتب ادعیه :
35 ـ رسالة فى الادعیه .
36 ـ رسالة فى آداب الجمعه .
و ـ کلام :
37 ـ حقائق الایمان یا تحقیق الاسلام و الایمان .
ز ـ تفسیر:
38 ـ رسالة فى شرح بسمله .
ح ـ نحو:
39 ـ منظومة فى النحو.
40 ـ شرح المنظومة فى النحو.
ط ـ اخلاق و عرفان دینى :
41 ـ منار القاصدین فى اسرار معالم الدین .
42 ـ منیة المرید فى آداب المفید و المستفید.
43 ـ مـسـکـن الـفؤاد عند فقد الاحبة و الاولاد .
44 ـ تلخیص مسکن الفؤاد.
45 ـ کشف الریبة عن احکام الغیبة .
46 ـ التنبیهات العلیه على وظائف الصلوة الغیبیة .

!گفتار بزرگان:
1ـ در کتاب (امـل الامـل) آمـده اسـت کـه شـهـید ثانى پس از شهادت , دو هزار مجلد کتاب از خود به جاى گـذاشـت کـه دویست عدد آن به خط خود شهید بزرگوار بوده و تعدادى از آن از آثار علمى او و مقدارى نیز از مؤلفات دیگران بوده است .
2ـ شیخ حسین بن عبدالصمد حارثى , پدر شیخ بهایى مى گوید : روزى بر شهید ثانى وارد شدم و او را مـتـفـکـر یـافـتـم او در خویشتن فرو رفته بود علت این حالت را ازاو جویا شدم , به من گفت : برادرم ! چنین مى پندارم که من دومین شهید باشم , زیرا درعالم رؤیا سید مرتضى علم الهدى را دیـدم کـه مـجلس ضیافتى تشکیل داده و علما و دانشمندان امامیه و شیعه در آن شرکت داشتند وقتى من وارد مجلس شدم , سید مرتضى از جا بر خاست و به من تهنیت گفت و دستور داد که در کنار استاد (شهید اول )بنشینم .
در رسـالـه (مـسـائل الـسـیـد بـدر الدین الحسن الحسینى ) که سید مذکور از شیخ ‌حسین بن عبدالصمد پدر شیخ بهایى در این رساله پرسشهایى را مطرح کرده , چنین آمده است :
سـؤال : اسـتـاد و مـولاى ما درباره داستانى که از شهید ثانى نقل مى شود, چه عقیده اى دارد؟
که شـهید ثانى از نقطه اى از استانبول (قسطنطنیه ) عبور مى کرد, شما نیز همراه او بودید شهید ثانى به شما گفت : قریبا شخص عالیقدرى در این نقطه کشته مى شود آیا این قضیه درست است ؟
جواب فرمودند : آرى .
بـدیـن سـان چـنین پیش بینى صورت گرفت و من مخاطب او در این پیش بینى بودم و به ما نیز چـنـین گزارش دادند که استاد در همان نقطه به شهادت رسید و این حادثه را از طریق مکاشفه نفسانى بر خویش , پیش بینى و آینده نگرى کرده بود.
3ـ مرحوم خوانسارى صاحب روضات الجنات , درباره شهید ثانى چنین مى گوید: تا کنون در جمع دانـشـمـندان بزرگ و برجسته شیعه کسى را به یاد ندارم که ازلحاظ شکوه شخصیت , سعه صدر, خـوش فـهمى , حسن سلیقه , داشتن نظم و برنامه تحصیلى , کثرت اساتید, ظرافت طبع , معنویت سـخـن و پـختگى و بى نقص بودن آثار علمى به پاى او برسد, بلکه این استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهى و قرب منزلت ,چنان مى نمایاند که تالى تلو معصوم (علیه السلام ) است و بلافاصله در رده پس از معصومان (علیه السلام ) قرار دارد .

!خصوصیات اخلاقى:
شهید ثانى با داشتن چنین مقام و شخصیت برجسته علمى و فقهى , در تامین پاره اى از ضروریات مـعـاش شـخـصا تلاش مى کرد نوشته اند: وقتى هوا تاریک مى شدو شب فرا مى رسید, الاغى را که مـرکب سوارى او بود از خانه بیرون مى آورد و به خارج شهر مى راند و هیزم فراهم مى آورد و بار بر آن مى نمود و بدین وسیله سوخت منزل را براى خانواده اش فراهم مى ساخت .
از بـرکات وجودى این شخصیت بزرگوار, با این فضائل روحى و معنوى ,فرزند برومندى همچون عـلا مه بزرگوار و دانشمند پارسا و ژرف نگر, ابو منصور جمال الدین حسن (صاحب معالم ) به ثمر رسید که آثار گرانبهایى در اصول فقه و سایر علوم اسلامى به دنیاى شیعه ارمغان آورد.
شـهـیـد ثـانـى به هنگام میزبانى از واردین بى اختیار مى گشت و در پذیرایى از میهمانان و تامین حوائج متقاضیان در حد ایثار و فداکارى مى کوشید.

! شهادت
مؤلف کتاب لؤلؤة البحرین مى نویسد: در بعضى از کتب و منابع معتبر راجع به کیفیت دستگیرى و شـهـادت شهید ثانى دیدم که به دستور سلطان سلیم پادشاه روم (ترکیه فعلى ) در مکه در خود مـسـجد الحرام پس از اقامه نماز عصر دستگیر شد و در یکى از خانه هاى مکه تحت نظر به سر برد سـپـس او را از راه دریـا به قسطنطنیه بردند و در آن شهر او را شهید کردند و شهادت او در سال 966 هـ.ق رخ داده است .
مـدت سه روز جسد او بر روى زمین ماند و کسى او را دفن نکرد سرانجام جسد شریف او را به دریا افـکـندند .
و در یک روایت دیگر آمده است که: شهید ثانى نیز مانند همه شهداى فـضـیلت , قربانى مطامع دنیوى فردى فرومایه گشت .
دو نـفـر از مردم (جبع ) براى مرافعه و محاکمه به شهید ثانى مراجعه کردند او نیزطبق موازین دینى و ضوابط شرعى , دعوى را فیصله داد طبیعى است در مرافعات , هردو طرف منتفع نیستند, نـتـیجه به نفع یکى از طرفین و به ضرر دیگرى فیصله یافت شخص محکوم از این داورى به خشم آمد و نزد قاضى (صیدا) رفت و از او سعایت کرد که شهید ثانى رافضى و شیعه است قاضى جریان را بـه سـلـطـان سـلـیـم اطـلاع داد ازطرف او براى دستگیر کردن شهید, شخصى مأمور شد , هـمزمان با ورود مأمور کذایى , استاد درانگورستان خود مشغول تألیف کتاب بود که مأمور موفق به دستگیرى او نشد,چون به خاطر شهید گذشت که به سفر حج برود مقدمات سفر مکه را آماده ساخت ودر محملى که با روپوش بود نشست تا کسى او را نبیند و نشناسد.
قـاضى صیدا به سلطان روم (عثمانى ) نامه اى نوشت که در بلاد شام (سوریه )مردى عالم زندگى مى کند که بدعت گزار و بیرون از مذاهب چهارگانه اهل سنت ودست اندر کار نشر و تبلیغ عقائد خـود مى باشد سلطان سلیم شخصى به نام (رستم پاشا) را که وزیر او بود, براى دستگیرى شهید مأمور ساخت و گفت باید او را زنده دستگیر کنى تا با دانشمندان استانبول (قسطنطنیه ) مباحثه کند و از عقائد او تفتیش شود تا سرانجام از مذهب و آئین او مطلع گردند رستم پاشا به جبع آمد و از شـهیدپرس و جو کرد به او گفتند که به سفر حج رفته است این مأمور در اثنا راه مکه به شهید ثانى رسید و او را دستگیر کرد شهید ثانى به او گفت : به من مهلت ده تا سفر حج را به انجام رسانم و پس از انجام مناسک به هر صورتى که دلخواه توست با من عمل کن .
رسـتم پاشا راضى شد. پس از پایان مراسم حج , شهید را بـه روم (عـثـمـانـى ) بـرد آنگاه که او را وارد کشور عثمانى نمود, درراه به شخصى برخوردند آن شخص از مأمور سؤال کرد که این مرد کیست ؟
گفت ازدانشمندان شیعه امامیه است که بر حسب مأموریت او را نزد سلطان مى برم آن شخص گفت : تو درباره این مرد در اثنا راه کوتاهى کرده و او را آزار رسـانـده اى ,مـمـکـن اسـت در حضور سلطان از تو شکایت کند و دوستان و یاران او نیز به حـمـایـت ودفاع از وى برخیزند و براى تو موجبات ناراحتى و احیانا قتل فراهم کنند صلاح دراین است که در همین جا سرش را از بدن جدا کنى و سر بریده او را نزد سلطان ببرى این مرد فرومایه و پـسـت فـطـرت در کنار دریا استاد بزرگوار را شهید کرد آنگاه سربریده او را حضور سلطان آورد سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبیخ قرارداد و به وى گفت : من تو را مأمور ساخته بودم که او را زنده بیاورى , بنابراین به چه مجوزى او را کشتى ؟
سـیـد عبدالرحیم عباسى که با شهید ثانى سابقه دوستى و آشنایى داشت , با دیدن سر بریده شهید ثانى سخت متاثر گردید و سعى کرد تا سلطان را وادارد که این مردپلید را به قصاص خود برساند بالاخره مساعى او مؤثر واقع شد و رستم پاشا به جرم این جرم بزرگ , محکوم به مرگ گردید.
!منابع
[http://www.al-shia.com|پایگاه اسلامی الشیعه]


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 07 دی 1385 [06:50 ]   2   محمدمختاری      جاری 
 پنج شنبه 29 تیر 1385 [13:11 ]   1   یاسر ناظم نیا      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..