پس از تهاجم سپاهیان عمر سعد به خیام حرم حسینی و انجام فجایعی که قلم از نوشتن آن شرم دارد و هتک حرمت بازماندگان حضرت سید الشهدا علیه السلام و من جمله آتش زدن خیمه ها و پراکنده شدن اطفال و بانوان به اطراف بیابانها، چون این وقایع نزدیک عصر و غروب آفتاب در روز عاشورا به وقوع پیوست، بنابراین شب یازدهم شب فوق العاده عجیبی برای این داغ دیدگان مظلوم بوده است.
مصیبت عظمای شهادتِ همه محارم و نزدیکان و اصحاب، مورد تعدی و ظلم و تهاجم شقی ترین افراد قرار گرفتن، سوخته شدن ماوی و مسکن و به هرحال خوف از ایذاء و آزار مجدد و بی سرپناهی و محاصره دشمن، اینها گوشه ای از شرائط آن شب عجیب است.
در این وضعیت این زینب کبری است که باید در بازماندگان در جوانب مختلف مراقبت نماید و الحق از عهده این وظیفه مهم به خوبی بر آمده است.
یکی از وظائف سنگین او ادامه پرستاری از حضرت سجاد (علیه السلام) است که این کار نیز انجام گردیده است.
آنچه در آن شب سهمگین به نقل از حضرت سجاد (علیه السلام) حائز اهمیّت است این است که ایشان می فرمایند: «عمّه ام زینب را در شب یازدهم دیدم که نشسته نماز می خواند. » (زینب کبری، تالیف، علامّه جعفر نقدی، صفحه 61-63) حقیقاً این استقامت و پایداری بی بی دو عالم حضرت زینب سلاماللهعلیه در بندگی حق که حتی در چنین وضعی، نماز شب خود را ترک نمی کرد درس بزرگی برای همه علاقه مندان خاندان عصمت و طهارت است.
به هرحال این شب دردناک نیز می گذرد و فردای آن روز که روز یازدهم است امام سجاد (علیه السلام) با مصیبت جانگاه دیگری مواجه می شود که همان مسئله وداع با بدن قطعه قطعه شده پدر و سایر ارحام و اصحاب از یک سو و مسئله دیدن ناجوانمردی عمر سعد و اصحابش از سوی دیگر که او بر جنازه کشته شدگان خود نماز خوانده و آنها را به خاک سپردند، ولی جنازه مطهّر پدر او و سایر شهدای به خون غلطان کربلا باید بدون کفن در زیر آفتاب سوزان کربلا باقی بمانند.
این مسائل را حضرت خود در بیان
خاطره به دلسوزی از آن لحظه درناک، نقل کرده است. اما چون بربدن امام باید حتماً امام نماز بخواند، خداوند متعال امام سجاد (علیه السلام) را برای این مهم به کربلا برگرداند تا
او بر بدن گلگون پدر نماز بخواند و او را به خاک بسپرد.
مراجعه شود به:
حضرت سجاد و عصر عاشورا