منو
 صفحه های تصادفی
روش آموزش خلاقیت
اختلالات سازگاری
انرژی مگنوهیدرودینامیکی
یافتن راه به کمک قطب نما
خاطرات قرآنی
بلاروس
کاربر:مهدی سالم
نایب السلطنگی نادر
نمونه برداری
خرافات غذایی
 کاربر Online
417 کاربر online
تاریخچه ی: سهراب سپهری

تفاوت با نگارش: 6

Lines: 1-95Lines: 1-144
-~~red:::فیش ناتمام است::~~ +::{img src=img/daneshnameh_up/e/e7/sohrab.jpg}::
-::{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20075}:: +سهراب سپهری در 15 مهر ماه 1307 در شهر کاشان به دنیا آمد. پدرش اسدالله سپهری کارمند اداره پست و تلگراف بود و هنگامی که سهراب نوجوان بود پدرش از دو پا فلج شد. با این حال به هنر و ادب علاقه ای وافر داشت. نقاشی می کرد، تار می ساخت و خط خوبی هم داشت.
-سهراب سپهری در 15 مه ما 1307 در شه کاشان نیا آمد. پدرش سدالله سپهری کامند اداره پست و لراف بود و هنمی که سهرا نوون بود پدرش از د پا فلج شد. با این ا ه هن و ادب عاقه ای واف دشت. نقای می کرد، تار می ساخت، ار هم می د، خط خبی م دشت. تصویری که ز ا علم نقای ما) ترسیم می شو ادکی قیقتر و یاتر است. +سپهری در ا هی نونی پدرش ا ا دست داد و یکی ا رای ه وای ا پدش یا کرده است (ی د) یکا بعد ا مر ا رو است:
-سپهری در سال های نوجوانی پدرش را از دست داد و یکی از شعرهای دوره جوانی از پدرش یاد کرده اسن (خیال پدر) یک یکسال بعد از مرگ او سروده است:

~~green:دل عام خیال به چشم آمدم پدر
+~~green:در عالم خیال به چشم آمدم پدر
 کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
 دستی کشیده بر سر رویم به لطف و مهر دستی کشیده بر سر رویم به لطف و مهر
 یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود~~ یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود~~
-مادر سپهری ماه جبین (فروغ ایران) سپهری بود. بعد از فوت شوهرش، فزندش را بزرگ کرد و سپهری او را بسیار دوست می اشت. (مادری دارم بهتر از برگ درخت) فروغ سپهری در هنگام مرگ فرزندش زنده بود و در سنین بالای نود در اویل خرداد ماه 1373 ر گذشت. (مادر بزرگ سپهری (حمیده سپهری) نام ارد که شعر می گفت و در کتاب (زنان سخنور ایران) چند شعر از او آمده است. پدر بزرگ مادر سپهری (میرزا حمدتقی لسان الملک) ملک امورخین است که بیشتر به نام (محمد تقی خان سپهر) از او یاد می شود. وی مورخ بود و کتاب (ناس اتواریخ) ا در چند جلد نوشته است. +مادر سپهری فروغ ایران سپهری بود. او بعد از فوت شوهرش، رپرستی هراب را به هده رفت و سپهری ا را بسیار دوس ی اشت.
-دوره کودکی اعر نقاش در کاشان در گذشت. دوره شش ساله ابتدایی را (دبستان خیام) این شهر گذرانید سپهری دانش آموزی منظم و درس خوان بود و درس ادبیات را دوست داشت. +دوره کودکی پهر در کاشان گذشت. سهراب دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان خیام این شهر گذرانید.
-خط سپهری خو بود و به خوش نویسی علاقه دت.سپهری در سال های کودکی شعر هم می گفت که یک روز که به طر بیداری در خانه مانده و به مدرسه نرفته بود با ذهن کودکانه اش نوشت: +سپهری دانش آموزی منظم و درس خون بود و درس ادبیات را دوست داشت و به خوش نویسی علاقه مند و.

سپهری در سال های کودکی شعر هم می گفت، یک روز که به ل بیماری در خانه مانده و به مدرسه نرفته بود با ذهن کودکانه اش نوشت:
 ~~green:ز جمعه تا سه شنبه خفته نالان ~~green:ز جمعه تا سه شنبه خفته نالان
 نکردم هیچ یادی از دبستان نکردم هیچ یادی از دبستان
-ز درد دل شب و روز گرفتار
دارد من یک دمی از درد آرام~~
+ز درد دل شب و روزم گرفتار
دارم من دمی از درد آرام~~
-در مهرماه 1319 سپهری به دوره دبیرستان قدم گذارد. دوره اول، در خرداد ماه 1326 آن را به پایان رساند. سهراب از سال چهارم دبیرستان به دانش سرا رفت. سهراب در تهران در آذر ماه 1325 یعنی اندکی بیش از یک سال بعد از به پایان رساندن دوره دو ساله دانش سرای مقدماتی او به استخدام فرهنگ کاشان (اداره آموزش و پرورش) آمد تا شهریور 1327 در این اداره ماند. +در مهرماه 1319 سپهری به دوره دبیرستان قدم گذارد و در خرداد ماه 1326 آن را به پایان رساند.
-ر ای هنگام در اانات ادیا شک کد یلم کا دوره دبیرستا نی گرف ا ا 25 تا 27 در کاشان ا س کی ش آایی و دوی یدا کرد. +هراب از سا چهارم دبیرستا ه انش سرا رفت و د آذر ماه 1325 یعنی انکی بیش یک ال بعد از ب پیا رساد دوره دو سا دان سری مقدمای استخدام اداره فرهنگ کاشان (داره مو و ررش) در آم تا شهریور 1327 د ی اداره ماند.
-وی در نامه ای ک به تاریخ شاندهم ذر ماه 1326 بعد از صفوی به قم کاشان ه مفق تا مدی می توان ه فی فکری و ال ای و در آن سال ها پی برد. پهری در هنگم نوشتن این نامه نوزه ا داشت. سال بعداو ر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. وقتی که در این دانشکده بود، نخستین دفتر شعرهایش را چاپ کرد و مشفق کاشانی ظهار میدری رادری کرد و پیش بینی کرد که در آینده آثار ارزشمند و بسیار بدیعی به ادبیات ایران هدیه خواهد داد. +در ای هنگم ر امان ادیا کت کرد و یپل کا وره دیرتان را نیز ت.
/>سال بعد او ه دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. وقتی که در این دانشکده بود، نخستین دفتر شعرهایش را چاپ کرد و ((مشفق کاشانی)) ا ید عرهای پهری پیش بینی کرد که او در آینده آثار ارزشمندی به ادبیات ایران هدیه خواهد داد.
-وی در بیست سالگی اولین کتاب ا به نام مرگ رنگ در تهران انتشار کد ر سبک نیما به عنوان پیشرفته ترین زبان و بیان شعری ن ان چاپ شد. +اولین کتاب هی ا نام "مرگ رنگ" در تهران منتشر د ک ه سبک ((نیما یوشی)) د.
 سپهری دومین مجموعه شعر خود را با نام "زندگی خواب ها" در سال 1332 سرود و در همین سال بود که دوره لیسانس نقاشی را در دانشکده هنرهای زیبا با رتبه اول و دریافت نشان اول علمی به پایان رساند. سپهری دومین مجموعه شعر خود را با نام "زندگی خواب ها" در سال 1332 سرود و در همین سال بود که دوره لیسانس نقاشی را در دانشکده هنرهای زیبا با رتبه اول و دریافت نشان اول علمی به پایان رساند.
-از سال 1332 به بعد، زندگی سپهری در گشت و گذار و مطالعه نقاشی و حکاکی در پاریس، روم و هند و شرکت در نمایشگاه ها و آموختن و تدریس نقاشی گذشت. +از سال 1332 به بعد، زندگی سپهری در گشت و گذار و مطالعه نقاشی و حکاکی در پاریس، رم و هند و شرکت در نمایشگاه ها و آموختن و تدریس نقاشی گذشت، تا جایی که بعضی او را "شاعری نقاش" خوانده اند و بعضی دیگر "نقاشی شاعر".
 سهراب در سال 1337 دو کتاب "آوار آفتاب" و "شرق انده" را آماده چاپ کرد ولی موفق به چاپ آنها نشد و سرانجام در سال 1340 این دو کتاب به انضمام "زندگی خواب ها" زیر عنوان "آوار کتاب" منتشر شد. سهراب در سال 1337 دو کتاب "آوار آفتاب" و "شرق انده" را آماده چاپ کرد ولی موفق به چاپ آنها نشد و سرانجام در سال 1340 این دو کتاب به انضمام "زندگی خواب ها" زیر عنوان "آوار کتاب" منتشر شد.
-در این کتاب می توان به جلوه های زبان خاص سپهری برخورد کرد و همچنین شور و شوق آمیختگی با طبیعت را- که در شعرهای بعدی کاملاً واضح می شود- بیشتر می توان دید. +در این کتاب می توان به جلوه های زبان خاص سپهری برخورد کرد و همچنین شور و شوق آمیختگی با طبیعت را- که در شعرهای بعدی کاملاً واضح می شود- بیشتر دید.
-در "شرق اندوه" سپهری از هر نظر تحت تاثیر غزلیات مولوی است و شعرهای این مجموعه همه شادمانه و شورانگیزند. +در "شرق اندوه" سپهری از هر نظر تحت تاثیر غزلیات ((مولوی)) است و شعرهای این مجموعه همه شادمانه و شورانگیزند.
-دو شعر بلند "صدای پای آب و "مسافر" پنجمین و ششمین کتاب های او هستند. +دو شعر بلند "صدای پای آب" و "مسافر" پنجمین و ششمین کتاب های او هستند.
-::{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20077}:: +::{img src=img/daneshnameh_up/2/2b/1sepehri.jpg}::
-"( بز" فمی مموه شعری سپهری کامتری آها س. +شهرت سپهری از سال 1344 و با انتشار شعر بلند "ای ای ب" آغاز شد. در "صدای ی آب" است ک متوی ویژه ی شعر سپهری رمش را می یابد. رم و محتوای شعر سپهری، از "صدای ای آب" ب بعد به هماهنگی می سن.
-"م بز) پایان آن جستجوی های سپهری ر (مسافر) اوست. گویی پاسخ همه پرسش ها را یافه و به همه حقایق رسیده است. شاعر یگر نتظر مژه دهندگان نمی مان لکه خود قصد می کند که بیاید و پیام آورد. (روی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد ...) +"ی پای آ"، کنایه ای پای مسافی در ر ندگی ا.
-و بره هتمین و ین ه شعری هرب پهری ا ی، ما نگا) . +این شعر که روز به ر شهت و محبوبیت او فو، اولین بار در مه ی ر ر آبان همان سا من شد.
-ر این کتاب بر خا مموه (م سبز) دو ر لن (ای ای آب) و (ماف) اعر وی ه یاس دارد. ا یاسی ملون سهی ک از و ذهن رنگین پهی بیر نی راود. اد ت گاهی شاعر ب یماری خوف از وقف قف ر پایان رکی ک ر یگر مموه هش بود و ر این مموه به رز ایتیی می رسد. +پهری که تا مش ب دور نال ونامه ا و ملات و فق ا وتان اندک و هایی خود ی زیست دی ب از نشریات ی گرت نشد ود، در ا 1345 ا اتار شعر بن "مسافر" ک یکی از خا رین عرهی ری ت، بری و اعری اش بر شریت حمیل کرد.
-سهری در سا 1355 تما شت فتر و منمه خود را در هشت کتا گرد و که در سال بعد به وسیه انتشارات طهوری نشار می یابد. +"سار" تأم یر و ر شار در فلسه ی نگی.
-عر ای هشت کتاب در سال های 1357 به عد به سی مگ پیش می رد. بیمری سرطا خون و را هر و نحیف تر و رنجورتر می سازد. ا در سال 1358 به بیماری اش پی می برد و برای درما به انگلستان می رود ولی بیاری سیار یشرفته ده است. +" سب" همی موه ری سهری و کام تری ه است.
-پهی می دانس که یگر رصتی برای زنده ماندن نرد. م روحیه ای رام ولی رشر ا اینان یک ه ر ایما می خویش تزل و تریدی راه داد. به گه ای برخرد می گرد و سخن می گفت که سال ها زنده خواه مند. +"م س" ایان رین وی های پهری ر شر "مساف" اوت. گیی هم ش ر یافته به ه حقای رسیده ا.
-ال اردیهشت ماه 1359 سپهری به ابدیت می پیوندد. نخست قرار بود که طبق خواست خودش او را در روستای (گلستانه) به خاک بسپارند، اما به پیشنهاد یکی از دوستانش یم نکه طغیان رود، مزارش را از بین ببرد او را در صحن امامزاده سلطان علی دهستان مشهد اردهال به خاک سپردند. +شاعر دیگر نتظر مژده دهندگان نمی ماند بلکه خود قصد می کند که بیاید و پیام آورد: ~~green:روزی واهم آمد و پیامی خواهم آورد ...~~

هشتمین و آخرین مجموعه شعری سهراب سپهری "ما هیچ، ما نگاه" است.

در این کتاب بر خلاف مجموعه"حجم سبز" و دو شعر بلند "صدای پای آب" و "مسافر" شاعر روی به یأس دارد. اما یأسی که جز از حوزه ذهن رنگین سپهری بیرون نمی تراود.

سپهری در سال
1355 تمام هشت دفتر و منظومه خود را در "هشت کتاب" گرد آورد.

"هشت کتاب" نموداری تمام از سیر معنوی شاعر جویای حقیقت است، از اعتراضات سیاسی تا شور جست و جو و ره
سپردن در عرفانی زمینی.

"
هشت کتاب" یکی از اثر گذارترین و محبوب ترین مچموعه ها، در تاریخ شعر نو ایران است.


سپهری در سال 1357
به بیماری سرطان خون مبتلا شد و در سال 1358 برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و سرانجام در اول اردیبهشت ماه 1359 ، سهراب سپهری به ابدیت پیوست.
/>نخست قرار بود که طبق خواست خودش او را در روستای"گلستانه" به خاک بسپارند، اما به پیشنهاد یکی از دوستانش ی ینکه طغیان رود، مزارش را از بین نبرد او را در صحن "امامزاده سلطان علی" دهستان مشهد اردهال به خاک سپردند.
 :: {picture=sohrab1.jpg}:: :: {picture=sohrab1.jpg}::
-! نمونه ای از اشعار +__نمونه ای از شعر سهراب سپهری از مجموعه "حجم سبز"__

~~red:به باغ هم‌سفرا
ن~~

~~green:صدا کن
مرا
صدای ت
و خوب است.
صدای تو سبزی
نه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت ح
زن می‌روید.

~~red:***~~

در
ابعاد این عصر خاموش
من از ط
عم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش‌بینی نمی‌کرد.
و خاصیت عشق این است.

~~red:***~~

کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.
بیا زودتر چیزها را ببینیم.
ببین، عقربک‌های فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردی بدل می‌کنند.
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی‌ام.
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را.

~~red:***~~

مرا گرم کن
(و یک‌بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
و باران تندی گرفت
و سردم شد، آن وقت در پشت یک سنگ،
اجاق شقایق مرا گرم کرد.)

~~red:***~~

در این کوچه‌هایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت می‌ترسم.
من از سطح سیمانی قرن می‌ترسم.
بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است.
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد.
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات.
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا.
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشت‌های تو، بیدار خواهم شد.
و آن وقت
حکایت کن از بمب‌هایی که من خواب بودم، و افتاد.
حکایت کن از گونه‌هایی که من خواب بودم، و تر شد.
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.
در آن گیروداری که چرخ زره‌پوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.
بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد.
چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد.
چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید.

~~red:***~~
-ی از هراب سهری از مموه دگی خوابها +و ن وق من مثل ایمانی از ابش ستا" گم /> را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید. ~~
-~~red:__سفر__~~ 
-~~green:پس از لحظه‌های دراز 
-بر درخت خاکستری پنجره‌ام برگی رویید 
-و نسیم سبزی تار و پود خفته مرا لرزاند . 
-و هنوز من  
-ریشه‌های تنم را در شن های رؤیاها فرو نبرده بودم 
-که براه افتادم . 
-پس از لحظه‌های دراز 
-سایه دستی روی وجودم افتاد 
-و لرزش انگشتانش بیدارم کرد . 
-و هنوز من 
-پرتو تنهایی خودم را  
-در ورطه تاریک درونم نیفکنده بودم 
-که براه افتادم . 
-پس از لحظه‌های دراز 
-پرتو گرمی در مرداب یخ زده ساعت افتاد 
-و لنگری آمد و رفتنش را در روحم ریخت 
-و هنوز من 
-در مرداب فراموشی نلغزیده بودم 
-که براه افتادم 
-پس از لحظه‌های دراز 
-یک لحظه گذشت : 
-برگی از درخت خاکستری پنجره‌ام فرو افتاد ، 
-دستی سایه‌اش را از روی وجودم برچید 
-و لنگری در مرداب ساعت یخ بست . 
-که در خوابی دیگر لغزیدم .~~ 

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 جمعه 13 مرداد 1385 [11:33 ]   11   حمیده کاشیان      جاری 
 جمعه 13 مرداد 1385 [11:20 ]   10   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [11:17 ]   9   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [09:03 ]   8   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:49 ]   7   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:36 ]   6   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [08:45 ]   5   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [08:41 ]   4   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [08:38 ]   3   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 07 مرداد 1385 [08:28 ]   2   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 25 تیر 1385 [02:54 ]   1   حمیده کاشیان      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..