منو
 کاربر Online
778 کاربر online
تاریخچه ی: سرانجام دعبل

تفاوت با نگارش: 2

Lines: 1-18Lines: 1-20
-علی فرزند دعبل نقل می کند که: « وقتی مرگ پدرم نزدیک شد، رنگ چهره اش تغییر کرد و زبانش بند آمد و صورتش سیاه شد. من بر حال او ترسیدم مباد از ((شیعه|مذهب تشیّع ))برگشته باشد. +علی فرزند ((دعبل خزاعي|دعبل)) چنین نقل می کند: />وقتی مرگ پدرم نزدیک شد، رنگ چهره اش تغییر کرد، زبانش بند آمد و صورتش سیاه شد. من بر حال او ترسیدم و با خود تم مبادا از ((شیعه|مذهب تشیّع)) برگشته باشد.
پدرم با همان حال از دنیا رفت. من بعد از سه روز او را در خواب دیدم که لباس سفیدی به تن داشت و کلاه سپیدی بر سر گذاشته بود. به او گفتم:« پدرجان، خداوند با تو چه کرد؟»
پدرم گفت:«بند آمدن زبانم و سیاه شدن چهره ام برای این بود که من در جوانی شرابخواری می کردم. وقتی که از دنیا رفتم، همچنان گرفتار بودم تا ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
)) را دیدم که لباسی سفید در تن داشت و لاهی سفی بر سر.»
پیامبر از من پرسید:«آیا تو دعبلی؟»
عرض کردم:«بله، یا رسول الله.»
پیامبر فرمود:«برای من
شعری را که برای فرزندانم گفته‌ای بخوان !»
من این
شعر را خواندم:
«ای دنیا! هرگز خنده بر لبانت نقش نبندد، چون ((آل محمد صلی الله علیه و آله در قرآن|آل احمد)) مظلوم اند و در چنگال ستمگران مقهور
. آنها را از خانه هایشان پراکنده و تبعید کردند، گویا گناه آنان نابخشودنی بوده است.»
-پدرم با همان حال از دنیا رفت و من بعد از سه روز ا را در خواب دیدم که لباس سفیدی به تن داشت و کلاه سپیدی نیز بر سر گذاشته بود. به او گفتم: « پدرجان خداوند با تو چه کد؟» پدرم گفت: « ای پسرم! بند آمدن زبانم و سیاه شدن چهره ام برای این بود که من در جوانی شراب خواری می کردم.
/>وقتی که ز دی رفتم، همچنان به حالت گرفتاری بودم تا ((ضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و له|رسول خدا ))صلی الله علیه واله وسلم را دیدم که لباسی سفید در تن داشت و کلاهی سفید بر سر.
حضرت
از من پرسید: «آیا تو دعبلی؟» عرض کردم: « بله یا رسول الله» حضرت فرمود: « بخوان برای من شعری را که برای فرزندانم گفته ای!» من این شعر را خواندم.

«ای دنیا! هرگز خنده بر
لبانت نقش نبندد، چون ((آل محمد - ص- « آل الرسول »|آل احمد ))مظلوم اند و در نگال ستمگران مقهور. آنها را از خانه هایشان پراکنده و تبعید کردند، گویا گناه آان نابخشودنی بوده ست.
رس
ول خدا مرا تحسین رمود و سپس مرا ((شفاعت|شفاعت)) نمود و لباس و کلاهش را به من عطا فرمود و اینست آن لباس و آن کلاه.
+رسو خدا مرا تسین کرد و مرا ((فاع|شفاعت)) فرمود و لباس و لاهش را به ن بخشید و این مان لباس و کلاه است.
 منابع:  منابع:
 بحارالانوار، 49/ 241 / 10  بحارالانوار، 49/ 241 / 10
 عیون الاخبار الرضا / 2 / 266 عیون الاخبار الرضا / 2 / 266
 مراجعه شود به: مراجعه شود به:
-((هدیه به دعبل)) +((هدیه امام رضا علیه السلام به دعبل))
 ((اشعار دعبل)) ((اشعار دعبل))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 05 شهریور 1384 [11:59 ]   7   امیرمهدی حقیقت      جاری 
 یکشنبه 01 خرداد 1384 [07:52 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 01 خرداد 1384 [07:50 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 24 بهمن 1383 [10:52 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 17 بهمن 1383 [04:52 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 14 دی 1383 [11:05 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 26 مرداد 1383 [05:58 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..