تاریخچه ی:
زیاد بن ابیه
تفاوت با نگارش: 1
- | زیاد بن ابیه یکی از جنایتکاران اریخ در صدراسلام ت، مادر و سمیه ات اما پدرش خوی لو نی و لا ا ا پسر پدرش ی مند سمیه از زنان زناکار بوده است و ابوسفیان با اوروابط جنسی داش ست پ ا تولد او در زمان عمر ابوسفیان او را به خود منتسب کرد ک با سرزنش فوری ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام ))روبرو شد، زیاد بعدها از ((شیعه|شیعیان ))علی علیه السلام شد و مدتی از طرف حضرتش پس از جنگ ((جنگ جمل|م ))فرماندار بصره شد اما دسیسه ((معاویه ))کارگر افتاد و او را از علی علیه السلام منحرف ساخت. |
+ | زیاد بن ابیه یکی از جنایتکاران در اسلام و. مادر سمیه نام اشت ولی نام پدرش ون ود، ذا نم را یاد بن ابی (یاد پسر پدرش) گذاشت بند. سمیه از زنان زناکار بود و ابوسفیان با او روابط نامش ات. در زمان عمر، ابوسفیان او را به خود منتسب کرد اا با سرزنش فوری ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام)) روبرو شد. />زیاد بعدها از ((شیعه|شیعیان)) علی علیه السلام شد و پس از ((جنگ جمل|جنگ جمل)) مدتی از طر امام، فرماندار ((بصره)) شد اما دسیسه ((معاویه)) کارگر افتاد و او را از علی علیه السلام منحرف ساخت. معاویه او را برادر خطاب کرد و پس از ((صلح امام حسن علیه السلام)) حکومت بصره و ((کوفه)) را به او داد. زیاد نیز چون خودش مدتی از شیعیان بود و یاران علی را خوب میشناخت، بر آنها سخت گرفت. بسیاری را کشت، بسیاری را مجروح ساخت و عده زیادی را زندانی کرد. پسر او ((عبیدالله بن زیاد)) دشمنی با خاندان علی علیه السلام را از پدر به ارث برد. لذا با لشگری عظیم ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین)) را در صحرای ((کربلا|کربلا)) به شهادت رساند. |
- | معاویه اورا برادر خطاب کرد و پس از صلح امام حسن علیه السلام حکومت بصره و کوفه را به او داد واو چون خود مدتی از شیعیان بود و بدانها شناخت داشت بسیار بر آنها سخت گرفت بسیاری را کشت و بسیاری را مجروح ساخت و عده کثیری را زندانی کرد.
پسر او عبیدالله دشمنی با ((اهل بیت، عترت، آل رسول، قربی|اهلبیت ))علی علیه السلام را از پدر به ارث برد و لذا با لشگری گران ((حضرت امام حسین علیه لسلام|حسین)) ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه ))علیهما السلام را در صحرای ((کربلا|کبلا ))شهید ساخت.
منابع: شرح نهج ابن ابی الحدید، ج 18 ذیل نامه 4. |
+ | منابع: شرح نه البلاه ابن ابی الحدید، ج 18 ذیل نامه 4. |