منو
 صفحه های تصادفی
چگونگی آموختن
آزادی و تقوی
ابوسعد صاعدی محمد بن احمد
کنج فرنه
زبانه های خورشیدی
دعای امام عسگری علیه السلام و شفای بیمار
طیف اتمی
نقش امام خمینی در مرجعیت آیت الله بروجردی
دانیل هیلیس
شوک نفتی در اقتصاد ایران
 کاربر Online
975 کاربر online
تاریخچه ی: زنی که می گفت : زینب دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است

در روزگار حکومت ((متوکل خلیفه عباسی|متوکل ))زنی ادعا کرد که ((حضرت زینب علیهاسلام|زینب ))دختر ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه زهرا ))سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است.

آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است .

متوکل گفت: من از فرزندان ((عباس بن عبدالمطلب|عباس ))نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم.

اطرافیان گفتند: امام هادی علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: گوشت بدن فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو.

آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند.

متوکل به حضرت هادی علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید.

امام فرمود: مانعی ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش شیر بود امام داخل شد پس ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام دست بر سر آنها می کشید

وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن.

متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات یقین پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود

متوکل به آن زن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای باطلی کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد.

متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد.

منابع:

بحار الانوار، ج 50، ص 149، شماره 35 از کتاب خرائج.

مراجعه شود به:

((معجزات امام هادی علیه السلام))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 28 خرداد 1384 [11:40 ]   3   بابک خسروشاهی      جاری 
 یکشنبه 14 فروردین 1384 [11:34 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 15 مهر 1383 [08:53 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..