تاریخچه ی:
زفاف امام علی و فاطمه علیهماالسلام
((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله ))وارد شدند و دستور دادند تا قدحی از آب آوردند، رسول خدا مقداری از آن مزمزه کردند و مقداری از آن را روی سر و بدن فاطمه ریختند و عرضه داشتند: خداوندا این دختر من و محبوبترین خلق است برای من و این برادر من و محبوبترین خلق است برای من، خدایا او را ولی خودت قرار بده و در خانوادهاش برکت وارد کن.
سپس برخاستند و از نزد آنها بیرون آمدند و سپس کتیبههای در را گرفتند و فرمودند: خداوند شما را پاک و نسل شما را پاک گرداند، من با هر کس که با شما از در سلیم و صفا پیش آید در سلامتم و با هر کس که با شما جنگ کند در جنگم؛ خدا حافظ، شما را به خدا سپردم.
((اسماء بنت عمیس|اسماء بنت عمیس ))میگوید رسول خدا در شب زفاف زهرا امر فرمود که همه زنها خارج شوند زنها رفتند ولی من ماندم وقتی رسول خدا خواستند خارج شوند، مرا دیدند و فرمودند مگر نگفتم همه بروند، گفتم چرا یا رسول الله، پدر و مادرم فدایت باد ولی من با ((حضرت خدیجه علیهاسلام|خدیجه ))عهدی کردهام که میخواهم آن را انجام دهم.
وقتی که وفات خدیجه فرا رسیده بود، خدیجه گریه میکرد.
گفتم: ای بانوی من، چرا گریه میکنی؟ و حال آنکه تو زوجه پیامبر و بشارت داده شده به بهشت هستی.
فرمود: دختر در شب زفافش به کمک زنان دیگر احتیاج دارد من برای فاطمهام نگرانم، در آن وقت من با خدیجه عهد کردم که اگر زنده باشم، فاطمه را در شب زفاف کمک کنم.
رسول خدا گریان شدند و فرمودند: تو را به خدا برای این امر توقف کردهای؟
گفتم: بله به خدا قسم، رسول خدا مرا دعا کردند و رفتند.
منابع:
بحارالانوار، ج 43، ص 96 و 132 و 138.
مراجعه شود به:
((مراسم عروسی))